کیهان: ایام وصل
قرن ها اين مناطق با هويت اسلامي شناخته شده اند و قرن ها با همين هويت در برابر هجوم نظامي، سياسي و فرهنگي دشمنان خود ايستاده اند.
«اسلام» مهمترين نقطه مشترك كشورهاي شمال آفريقا و كشورهاي آسياي جنوب غربي است و نيز جذاب ترين عنصر تعريف كننده فرهنگ و تمدن مردم در اين دو منطقه است. اسلام از آغاز در اين دو منطقه نشو و نما كرده و در طول قرن ها ماندگار بوده است. قرن ها اين مناطق با هويت اسلامي شناخته شده اند و قرن ها با همين هويت در برابر هجوم نظامي، سياسي و فرهنگي دشمنان خود ايستاده اند. در طول 14 قرن گذشته، جهان اسلام در دو مقطع در معرض هجوم متراكم تر و متمركزتري قرار گرفت. يكي از اين دو مقطع حمله مغول است كه در سال 618 هجري قمري به وقوع پيوست و بيشترين خسارات را در پي داشت، حمله مغول ها به جهان اسلام و بخصوص حمله آن به ايران در شرايطي صورت گرفت كه از قرن پنجم هجري، غرب جنگ صليبي را عليه مسلمانان شروع كرده بود اين حملات 180 سال يعني نزديك به دو قرن به درازا كشيد و در نتيجه آن، بخش هاي حساسي از جهان اسلام شامل فلسطين، سوريه، لبنان و اردن به تصرف آنان درآمد. حمله مغول ها در اين شرايط به منزله «ضربه آخر» بود و پس از آن با حمله تاتارها، بيم آن مي رفت كه جهان اسلام به كلي دچار فروپاشي شود اما عليرغم آنكه نزديك به 500 سال، جهان اسلام در اين شرايط سنگين بسر برد دچار فروپاشي نشد البته بسياري از فرصت ها را از دست داد و ويراني هاي بعضاً جبران ناپذيري به آن تحميل گرديد. جهان اسلام بار ديگر در قرن هاي 19 و 20 ميلادي-13 و 14 قمري- مورد حمله شديد غرب قرار گرفت. فروپاشي امپراتوري عظيم عثماني كه بر بخش وسيعي از جهان اسلام سيطره داشت و نفوذ جدي در اركان دولت هاي جهان اسلام و ايجاد تقابل جدي ميان دولت ها و مردم محصول سياست هاي استعماري در اين دوره بود. غرب در اين دوره دوبار به بهانه جنگ هاي جهاني اول و دوم بخش وسيعي از كشورهاي شمال آفريقا و آسياي جنوب غربي را به تصرف خود درآورد. مراكش، الجزاير، تونس، ليبي، مصر، فلسطين، لبنان، سوريه، اردن و عراق مستقيماً توسط ارتش هاي انگليس، فرانسه و ايتاليا به اشغال درآمدند و با پيدايي «جامعه ملل» كه بعداً به «سازمان ملل» تبديل شد، عنوان اشغالگري به قيمومت تغيير كرد تا انگليسي هاي اشغالگر بتوانند فلسطين را به صهيونيست ها تحويل دهند. جنگ جهاني دوم و ضربات سنگيني كه به انگليس، فرانسه، ايتاليا و آلمان وارد كرد مانع تداوم اشغال پرهزينه جهان اسلام توسط قدرت هاي اروپايي گرديد و لذا از آغاز دهه 1950 تا اواسط دهه 1970 كشورهاي اسلامي يكي پس از ديگري به استقلال رسيدند و از اشغال مستقيم نظامي رها شدند اما اين يك فريب و اغوا بيشتر نبود چرا كه آمريكايي ها كه از پايان جنگ جهاني دوم به خاورميانه و شمال آفريقا پا گذاشتند، سياست اشغال مستقيم كشورها كه بسيار پرهزينه و كمرشكن بود را به سلطه غيرمستقيم و برپايي رژيم هاي وابسته و مزدور تغيير دادند. از اين به بعد رژيم هايي نظير رژيم پهلوي در ايران، نميري در سودان، آل صباح دركويت، آل خليفه در بحرين، سادات و مبارك در مصر، بورقيبه و بن علي در تونس به ميدان آمدند تا كشورهايشان را بدون نياز به نيروي نظامي آمريكا تسليم ايالات متحده و غرب نمايند. غرب در فاصله سالهاي 1945 تا 1979 يعني بمدت 35 سال سيطره مطلقي بر كشورهاي شمال آفريقا و آسياي جنوب غربي داشت. با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران در پايان دهه 1970 دگرگوني آغاز شد. رژيم هاي غربي حاكم بر جهان اسلام يكي پس از ديگري در معرض فروپاشي قرار گرفتند. اركان نظاميان وابسته به آمريكا در تركيه متزلزل شد، جعفر نميري در سودان سقوط كرد، انورسادات ترور شد، پيشروي اسرائيل كاملا متوقف و سپس معكوس گرديد و در ساير كشورهاي اسلامي رخدادهاي مهمي نظير اكثريت يافتن اسلام گراها در كشورهايي كه انتخابات و پارلمان داشتند، روي داد. با پيروزي انقلاب ايران بار ديگر «اسلام» موفقيت خود را در انديشه، تمدن و حاكميت جهان اسلام نشان داد و «حكومت اسلامي» به يك مطالبه عمومي در خاورميانه و شمال آفريقا تبديل گرديد از اين مرحله غرب خود را در برابر وضعيتي حساس ديد و اين در حالي بود كه حالا درجه نفرت كشورها و ملت هاي مسلمان از غرب به خصوص در خاورميانه به اوج خود رسيده و ابزارهاي غرب براي اثرگذاري بر جهان اسلام كارآيي خود را از دست دادند. غرب چاره اي جز اين نديد كه بر چهره زيباي اسلام و حكومت اسلامي رنگي از خون و خشونت بكشد آنان از يك سو به تبليغات شديداً منفي عليه جمهوري اسلامي و اهداف و دستاوردهاي آن روي آوردند تا مسلمانان رغبتي به تكرار تجربه ايران پيدا نكنند از سوي ديگر با برجسته سازي فعاليت ها و افكار گروههاي سلفي نظير القاعده و معادل خواندن آنان با اسلام، انقلاب اسلامي و «اسلام سياسي» درصدد برآمدند تا مبارزه با اسلام و مسلمانان را مخفي و موجه گردانند. اما اشغال افغانستان و عراق توسط آنان و تهديد بقيه كشورهاي اسلامي و به ميان كشيدن پاي خاورميانه جديد كه در واقع تجزيه و تكه پاره كردن جهان اسلام بود، چهره واقعي غرب را در مواجهه با مسلمانان آشكار كرد. جنگ 33 روزه عليه حزب الله لبنان و 22 روزه عليه مقاومت فلسطين در غزه، ماهيت ضداسلامي و ضدعربي غرب را كاملا برملا كرد. در اين ميان همراهي سران بسياري از رژيم هاي عربي شمال آفريقا و خاورميانه عربي با رژيم صهيونيستي و يا سكوت آنان در اين دو جنگ اثر رواني زيادي در كشورهاي اين دو منطقه برجاي گذاشت هم زمان با توسل غرب به خشونت و جنگ عليه جهان اسلام كه به عمومي شدن خشم مسلمانان نسبت به غرب مي انجاميد، در كشورهاي اسلامي، تجربه هاي گرانقيمتي به وجود آمد. ايران عليرغم فشار بسيار سنگين سياسي، امنيتي، اقتصادي، ديپلماتيك و رسانه اي ماندگار شد و به مراحل بسيار بالايي از علم، امنيت، پيشرفت اقتصادي و بسط تجربه مدني دست پيدا كرد پيشرفت علمي ايران و ارتقاء آن به موقعيت هاي 5 تا 16 در رشته هاي مختلف، اجراي طرح هاي بزرگ اقتصادي در ايران، روي كار آمدن دولتي عميقا مردمي و برگزاري انتخاباتي حيرت انگيز با مشاركت 85 درصدي شهروندان و صيانت از آراء مردم عليرغم به هم پيوستگي صفوف مخالفان خارجي و داخلي بسيار توجه برانگيز بود. در عين حال مقاومت 9 ساله افغان ها در جنگ با ارتش رعب انگيز سرخ در فاصله سالهاي 1357 تا 1366 و پيروزي بر صدها هزار نظامي مجهز شوروي (سابق) با حداقل امكانات در كشوري با اكثريتي سني، مقابله جانانه 25 ساله حزب اله با اشغالگران اسرائيلي در فاصله سالهاي 1361 تا 1385 و در نهايت وادار كردن نظاميان اين رژيم به عقب نشيني از لبنان در سال 2000 و شكست دادن ارتش افسانه اي اسرائيل در جنگ 33 روزه تجربه موفق ديگري از مقاومت اسلامي بود. پيروزي جوانان مؤمن در يمن بر رژيم مسلح علي عبدالله صالح و شكست دادن نيروهاي نظامي مشترك يمن، عربستان، اردن و آمريكا در جريان 6 دور جنگ سنگين در فاصله سالهاي 1382 تا 1388 در حالي صورت گرفت كه جوانان گروه «شباب مؤمن» در آغاز راه از دويست نفر تجاوز نمي كردند و امروزه داراي بسيجي قوي مركب از حدود يكصدهزار رزمنده هستند. اين هم يك تجربه اسلامي ديگر بود. تجربه مقاومت فلسطين در جنگ با رژيم صهيونيستي كه ابتدا در سال 2005 به صورت عقب نشيني ارتش اسرائيل از منطقه غزه جلوه گر شد، در سال 2009 با پيروزي در جنگ سنگين هوايي، زميني و دريايي 22 روزه به اوج خود رسيد و تصوير رژيمي شكست ناپذير را به رژيمي ناتوان تبديل كرد و تجربه ديگري از مقاومت پيروز اسلامي به ثبت رسيد. غلبه مردم عراق بر اشغالگران آمريكايي در پروسه اي سياسي و واداشتن سران اين كشور به امضاي قرارداد خروج از عراق و سپس دست يافتن به دولتي اسلامي بومي و دگرگون كردن همه ساختارهاي رژيم گذشته و غلبه بر طرح هاي سياسي- امنيتي اشغالگران، تجربه تحسين برانگيزي بود به گونه اي كه آمريكايي ها با صراحت اعتراف كردند براي اولين بار پاي ورقه اي را امضا كرده اند كه بايد در موعدي مقرر سرزميني كه اشغال كرده اند را ترك كنند. البته پس از اين افغان ها نيز در آذر89 توانستند غرب را وادار به امضاي قرارداد خروج كامل از افغانستان تا سال 2014 نمايند. اين تجربه هاي موفق جهان اسلام كه همه آن ها «تجربه اي اسلامي» به حساب مي آمد و به بلوك مقاومت تعلق داشت اين سؤال را پاسخ داد كه پس از به زير كشيدن رژيم هاي وابسته و اخراج غرب از كشورهاي اسلامي چه فرمول جايگزيني وجود دارد. در واقع كنار هم قرارگرفتن دو تجربه و دو فضاي عيني، خاورميانه و شمال آفريقا را در شرايط ويژه اي قرار داد تجربه اول بيش از 200 سال استيلاي اسارت بار غرب بر جهان اسلام بود كه مهمترين نتيجه آن خدشه بر هويت اسلامي مردمي در اين كشورها و به تاراج رفتن فرهنگ و تمدن آنان بود تجربه دوم موفقيت هاي بسيار برجسته دنياي اسلام در اين هماوردي بود. در واقع اين دو تجربه تلخ و شيرين بود كه كشورهاي اسلامي شمال آفريقا و آسياي جنوب غربي را به صورتي پياپي وارد ميدان كرد و تاريخي ترين تحولات پرشتاب را به تصوير كشيد اين البته خود تجربه اي است كه وقتي موفق شد به بخش هاي غيرعرب جهان اسلام كه هنوز مستقيم يا غيرمستقيم در سيطره غرب قرار دارند، هم كشيده مي شود و از اين رو مي توان گفت جهان اسلام با سرعت حيرت انگيزي در حال بازيابي هويت خود و بازتعريف نظام ها و دولت هاي خود مي باشد اين روند قطعاً به پيدايي نظام ها و دولت هايي محبوب و قدرتمند در اين كشورها منجر مي شود نظام هايي كه در خارج از سيطره غرب آزادند و در داخل پيشرفته خواهند بود. در واقع جهان اسلام بعد از حدود 5 قرن هجران و فاصله گرفتن از سرچشمه اينك به وصل مي رسد و از سرچشمه زلال اسلام عزيز سيراب مي شود.