سوءاستفاده از زن جوان برای تأمین مخارج عروسی!
اسکناسهای بیزبانم را دودستی به سعید تقدیم کردم تا قرضهایش را بدهد اما او با پولی که از من گرفت سرم کلاه گذاشت و هزینههای جشن عروسی با دختر موردعلاقهاش را تامین کرد
خراسان: زن جوان در دایره اجتماعی کلانتری شهید هاشمینژاد مشهد افزود: شوهرم به مواد مخدر اعتیاد داشت و هرچه تلاش کردم تا او را از منجلاب اعتیاد نجات دهم نتیجهای نگرفتم. من سوختم و ساختم اما از روزی که فهمیدم این مرد بیمسئولیت قصد دارد برای تامین هزینههای موادمخدر خود مرا به دام فساد اخلاقی بکشاند و مورد سوء استفاده دوستان بیسروپایش قرار دهد، راهم را از او جدا کردم و با برعهده گرفتن سرپرستی دختر کوچکم از او جدا شدم. من با حمایت قانون مبلغ ۹میلیون تومان نیز به عنوان مهریه از او گرفتم و امیدوار بودم که با این پول بتوانم برای آینده بچهام کاری انجام بدهم. ۶ماه گذشت و به طور اتفاقی با جوانی آشنا شدم که به عنوان مسافر سوار خودروی پراید او شده بودم. مرد جوان ادعا میکرد چون همسرش، زنی خیابانی است و به مواد مخدر اعتیاد دارد میخواهد او را طلاق بدهد. زن جوان افزود: سعید با این حرفهای چرت و پرت، روی احساساتم پا گذاشت و مرا خام کرد تا جایی که به امید ازدواجمان پس از جدایی از همسرش، ارتباط برقرار کردیم و حتی به طور موقت باهم محرم شدیم. حدود ۲ماه از آشناییمان گذشت و سعید با چرب زبانی و محبتهای دروغین، آن قدر مرا شیفته خود کرده بود که دیوانه وار دوستش داشتم و برای دیدارش لحظه شماری میکردم. دختر کوچکم نیز سعید را دوست داشت و به او دلبسته شده بود. هنوز ۳ماه از آشناییمان نگذشته بود که او ادعا کرد برای طلاق همسرش و همچنین پرداخت قرضهای خود نیاز به مبلغی پول دارد. من ساده لوح تمام پولی که از بابت مهریهام دریافت کرده بودم را ۲دستی تحویلش دادم و قرار شد که سعید این پول را ۲ماهه برگرداند و باهم ازدواج کنیم. اسکناسهای بیزبانم را دودستی به سعید تقدیم کردم تا قرضهایش را بدهد اما او با پولی که از من گرفت سرم کلاه گذاشت و هزینههای جشن عروسی با دختر موردعلاقهاش را تامین کرد اما از آن روز به بعد دیگر هیچ خبری از او نداشتم تا اینکه فهمیدم او از روز اول دروغ گفته، چرا که سعید مجرد بوده و با پولی که از من بیچاره گرفته هزینههای جشن عروسیاش را تامین کرده است. با عصبانیت به سراغش رفتم اما او تهدیدم کرد و گفت: تصویرهایی به طور مخفیانه از من فیلمبرداری کرده که اگر یک کلمه حرف بزنم آن تصاویر را منتشر خواهد کرد. نمیدانم چه خاکی بر سرم بریزم و ماندهام که چرا با وجود یک شکست در زندگی، مرتکب چنین حماقتی شدم!