کیهان: ترمينولوژي توهم

با حريف چه بايد كرد؟ واقعيت آن است تصويري كه ارايه شد آينه اي از ناكامي بزرگ نظام سلطه و جريان استكبار در رويارويي و نبرد تمام عيار با انقلاب اسلامي ايران طي سه دهه گذشته است. اين ناكامي هنگامي قابل تامل تر است كه دشمن از تمامي گزينه هاي جنگي سخت، نيمه سخت و نرم استفاده كرده است اما هم اكنون خودش فقط از اين ناكامي سخن مي راند و آرزويي كه رنگ عينيت نيافته است.

کد خبر : 139561

از دشمن جز انتظار دشمني نابجاست. دشمن نقشه مي كشد، دسيسه ساز مي كند، به لطايف الحيل متوسل مي شود، هرچه توان دارد سامان مي دهد، ع ده و عده را به صحنه آورده و جولان مي دهد تا در پهنه مبارزه و در گرماگرم نبرد نرم يا گرم بر حريف غلبه نمايد. اما اگر نقشه هاي دشمن نقش بر آب شد، دسيسه ها كارساز نشد، حيله ها و مكرها نتيجه معكوس داد، عده و عده كارگر نيفتاد و هر چه به آب و آتش زد غالب نگشت و نشد كه نشد ... آن وقت آنچه رخ مي نمايد اين پرسش كليدي است: با حريف چه بايد كرد؟ واقعيت آن است تصويري كه ارايه شد آينه اي از ناكامي بزرگ نظام سلطه و جريان استكبار در رويارويي و نبرد تمام عيار با انقلاب اسلامي ايران طي سه دهه گذشته است. اين ناكامي هنگامي قابل تامل تر است كه دشمن از تمامي گزينه هاي جنگي سخت، نيمه سخت و نرم استفاده كرده است اما هم اكنون خودش فقط از اين ناكامي سخن مي راند و آرزويي كه رنگ عينيت نيافته است. نشريه آمريكايي «فوربس» -forbes- اوايل امسال و پس از عبور سرافرازانه ايران اسلامي از فتنه آمريكايي-صهيونيستي 88 و كارستاني كه ملت با بصيرت در 9 دي و 22 بهمن سال گذشته در پهنه تاريخ نظام جمهوري اسلامي برجا گذاشتند عقده ناكامي در برابر ايران را اينچنين بيرون مي ريزد: «تصورش را بكنيد تغيير رژيم در ايران چه تحولاتي را براي آمريكا در دنيا بوجود مي آورد» و مي افزايد كه اگر اين آرزو محقق مي شد براي انتقال نيرو به افغانستان مشكلي نخواهيم داشت، عراق به دست شيعيان نمي افتاد، قيمت نفت ارزان مي شد، امنيت اسرائيل تامين خواهد شد و چه و چه ... به تعبير واضح تر يعني ايران اسلامي در جاي جاي خاورميانه سدراه چپاولگري ها و غارتگري هاي آنها شده است. از همين روي، در 10 هفته گذشته و به دنبال سونامي تحولات سياسي در كشورهايي چون تونس، مصر، ليبي، اردن، يمن، بحرين و ... نظام سلطه و استكبار تمامي عزم خود را جزم كرده است تا از يكسو «جهت اسلامي» بودن خيزش و خروش ملت هاي منطقه عليه حاكمان دست نشانده و نظام هاي آمريكايي-صهيونيستي را منحرف نمايد و از سوي ديگر؛ پروژه انتقال ناآرامي ها و اعتراضات را به سوي ايران اسلامي اجرايي كند. چرا كه رسانه ها و مطبوعات غربي و صهيونيستي در هفته هاي گذشته واهمه و تشويش خاطرشان از شكل گيري يك انقلاب اسلامي ديگر در منطقه را علني كردند و براي همين در وهله اول و قبل از طراحي هر ترفند و تاكتيكي كوشيدند جلوي موج مواج الهام گيري از ايران اسلامي به عنوان پيشقراول و پرچمدار نهضت بيداري اسلامي و مروج روحيه مستحكم ضد آمريكايي و ضد صهيونيستي را متوقف كنند. اينجاست كه فراخوان جريان ضد انقلاب و فتنه گر براي ايجاد آشوب و اغتشاش در 25 بهمن يا اول اسفند و مضحك تر در 10 اسفند قابل ارزيابي است. جالب است كه نشريه آمريكايي «فارين پاليسي» اول هفته جاري و پس از ناكامي جريان ضدانقلاب در 25 بهمن و اول اسفند و همچنين دومينو خيزش و تحول در كشورهاي منطقه خاورميانه و شمال آفريقا به چند نكته اشاره مي كند كه: 1- خيزش كشورهاي مسلمان منطقه ضد آمريكايي است و اين تحولات در نهايت بر ضد آمريكا و به نفع ايران تمام خواهد شد. 2- علي رغم آنكه «جرج سوروس» در گفت وگو با «سي ان ان» شرط بسته است جمهوري اسلامي ايران تا يكسال ديگر شكست خواهد خورد! بايد گفت تحولات اخير منطقه نشان دهنده مانايي جمهوري اسلامي ايران است. و بالاخره فارين پاليسي به اين نكته درخور تأمل اعتراف مي كند كه دولت اوباما و رسانه هاي آمريكايي و كساني كه با هيجان اين ادعاي بي اساس را مطرح مي كردند كه پس از انتخابات سال گذشته ايران تقلب صورت گرفته همگي در تحليل شرايط ايران فقير و ناتوانند. مقارن با اين فضا، بسياري از تحليلگران و رسانه هاي خارجي «الگوي انقلاب اسلامي» آنهم ملهم از انقلاب اسلامي ايران را الگوي كشورهاي منطقه مي دانند كه با شتابي فزاينده در حالت فراگير شدن است. به عنوان نمونه همين چند روز پيش روزنامه روسي «ترود» طي تحليلي با تصريح بر اينكه خيزش و انتفاضه و انقلاب در كشورهايي رخ داده است كه دچار دنباله روي شديد از سياست هاي آمريكا بودند مي نويسد: «كشورهاي منطقه سرانجام از الگوي ايران اسلامي پيروي مي كنند.» فراگير شدن «الگوي انقلاب اسلامي» كه شاخصه بارز و برجسته روحيه ضدآمريكايي و ضد صهيونيستي را در پي دارد باعث يك اتفاق تاريخي و سرنوشت ساز شده است: رونمايي از مفاهيم دموكراسي، صلح و حقوق بشر. به دنبال موج اخير بيداري اسلامي در منطقه طي 60 روز گذشته، مفاهيم و واژگاني كه در بيش از 60 سال گذشته- بعد از جنگ جهاني دوم در 1945- وسيله و حربه دست اندازي و غارت كشورهاي منطقه بوده است آنچنان در قلب و جان مردم و افكار عمومي ملل مسلمان منطقه معناي حقيقي خود را يافته است كه كارشكني ها و دسيسه هاي آمريكايي و صهيونيستي نخواهد توانست چهره اصلي اين مفاهيم را رتوش نمايد. حمايت پيدا و پنهان غرب و آمريكا از «بن علي»ها، «مبارك»ها، «قذافي»ها و ديگر ديكتاتورها و پادشاهان مستبد و همكاري هاي استراتژيك با آنها باعث شده تا همگان بدانند كه «دموكراسي» -از جنس آمريكايي آن- چيزي جز ايجاد حكومت هاي سرسپرده و حاكمان دست نشانده براي دست اندازي به منابع و ثروت هاي عمومي ملت هاي منطقه نيست. همچنانكه طرح «صلح و سازش» ناظر بر تضييع حقوق حقه ملت فلسطين و مشروعيت بخشيدن به جنايات و تجاوزهاي رژيم جعلي صهيونيستي است. در فقره اخير مشاهده مي كنيم در همين روزهاي خيزش و خروش ملت ها عليه سياست هاي آمريكايي و صهيونيستي، واشنگتن دو هفته پيش، قطعنامه ضد صهيونيستي درباره شهرك سازي هاي اسرائيل را وتو كرده و سياست جانبداري از تل آويو را علني مي كند. اما شاخص «حقوق بشر» نيز در ميان تحولات اخير منطقه بخوبي رخ نموده است و اكنون علي رغم صدور قطعنامه هاي نيم بند شوراي امنيت يا شوراي حقوق بشر آنهم با فاز تأخيري غيرموجه، مفهوم «حقوق بشر» براي افكار عمومي مسلمان منطقه رنگ باخته است. طرفه آنكه در اين ميان باز هم دشمنان جمهوري اسلامي به بهانه «حقوق بشر» به رويارويي با ايران آمدند و پس از اينكه هفته پيش وزارت خزانه داري آمريكا با ادعاي واهي نقض حقوق بشر فرمانده بسيج و دادستان تهران را تحريم كرد؛ چند روز قبل هم - به نقل از رسانه هاي اروپايي- اتحاديه اروپا 80 مسئول و شخصيت نظام جمهوري اسلامي را به اتهام پوچ نقض حقوق بشر و ترويج خشونت مورد تحريم قرار داد. هر چند امروز بي خاصيتي و ناكارآمدي اين تحريم ها آشكار شده است اما اين تلاش ها و تقلاها در راستاي انحراف افكار عمومي ملت ها از نقض حقوق بشري است كه حاكمان دست نشانده همچون معمر قذافي با شليك گلوله و گشودن آتش بر روي مردم بپا كرده اند و مصداق جنايت عليه بشريت است و مهم تر آنكه مسبب اصلي اين جنايات آمريكا و اسرائيل هستند. متوسل شدن دشمنان «انقلاب اسلامي»- بخصوص انقلاب اسلامي ايران- به تاكتيك هاي نخ نما تحريم، حقوق بشر و... ناشي از استيصال استراتژيك در برابر خواسته عمومي ملت ها و نفوذ فزاينده معنوي «اسلام ناب» است. اين استيصال، استراگيجي طراحان و استراتژيست هاي غربي عليه رويارويي با قدرت نرم اسلام را در پي داشته است. از همين روي است؛ اگر جرج سوروس مؤسس بنياد جامعه باز آمريكايي كه سابقه و تجربه كودتاهاي مخملين و براندازي هاي خاموش را در برخي كشورها دارد وقتي در برنامه GPS شبكه تلويزيوني «سي.ان.ان» در گفت وگو با فريد زكريا- ژورناليست هندي تبار آمريكايي- نمي تواند دلايلي يا دست كم قرينه ها و نشانه هايي از تضعيف ساختار نظام جمهوري اسلامي ارايه بدهد تنها از روي خشم و عصبانيت مدعي مي شود كه ايران تا يكسال آينده شكست خورده و سقوط مي كند!! ناگفته پيداست رويگرداني از دليل و منطق و عدم پذيرش واقعيت ها ثمره اي جز «توهم» را به بار نخواهد نشاند. «خط توهم» دشمنان انقلاب اسلامي ناشي از «خطاي تحليل» يا به تعبير فارين پاليسي فقدان تحليل آنهاست. نكته حائز اهميت آن است كه عارضه «توهم» به صورت مسري در جان حاكمان دست نشانده و حلقه به گوش هاي نظام سلطه نيز رسوخ كرده است. معمر قذافي دو روز پيش در مصاحبه اي كه سه خبرنگار «اي.بي.سي»، «بي.بي.سي» و «ساندي تايمز» حضور داشتند در به اصطلاح تحليل ناآرامي ها در اين كشور به خزعبلاتي روي مي آورد كه اوج توهم اين متحد استراتژيك آمريكا و اذنابش را نشان مي دهد: «مردم به من عشق مي ورزند و حتي حاضرند براي محافظت از من بميرند... معترضين عده اي جوان معتاد هستند و اين قيام ها و ناآرامي ها كار طالبان است...». و بالاخره آنكه اگر دشمنان نشان دار ايران اسلامي امروز پس از تجربه چندين بار شكست در رويارويي با ايران دچار فقر تحليل و اسير توهم شده اند و به همين موازات نوكرهاي جيره خوار آنها در منطقه با شعله گرفتن انقلاب اسلامي شوكه شده و در اوج توهم به سر مي برند، مي بينيم كه گمارده هاي داخلي مديريت بيروني فتنه 88 «توهم براندازي» در سر مي پروراندند؛ و با عناد و حركت در پازل دشمن كه اساسا ربطي به مسئله نتيجه انتخابات ندارد، به عدول از قانون اساسي و آرمان ها و اصول نظام جمهوري اسلامي روي آورده اند.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: