دومینوی تونس به عربستان می‌رسد

عربستان سعودی کشور ثروتمندی است اما بیشتر جوانان سعودی قادر به یافتن شغلی در بخش عمومی یا خصوصی نیستند. گسترش ۴۳۰ میلیارد دلاری اقتصاد این کشور فقط به سود منافع الیت در قدرت بوده و تا کنون نتوانسته است برای هزاران جوانی که سالانه از دانشگاه‌ها با مدرک فارغ التحصیل می‌شوند، شغلی مهیا کند.

کد خبر : 139315

این روز‌ها که سایر کشورهای عربی در تنگ و تای انقلاب قرار دارند، آیا سعودی‌ها نیز در تاریخ ۱۱ مارس به خیابان‌ها خواهند آمد و به اعتراض خواهند پرداخت؟ آیا آن‌ها در مکان‌های اصلی شهر جده تجمع خواهند کرد یا در قطیف - یکی از شهرهای شرقی عربستان- گرد هم جمع خواهند شد- مکانی که سابقه این گونه تظاهرات‌ها را هم دارد؟ یا اینکه مردم عربستان در ریاض - مرکز سیاسی این کشور- گرد هم خواهند آمد؟ به گزارش سرویس بین الملل «فردا» به نقل از وب سایت مجله فارن پالیسی، مداوی رشید - مردم‌شناس اجتماعی در دانشگاه لندن- در تحلیل خود به این موضوع پرداخته است. او در تحلیل خود اشاره می‌کند «عربستان سعودی مستعد و آماده برگزاری انقلاب می‌باشد. علی رغم این تصور که مردم این کشور ثروتمند می‌باشند و غالبا در سیاست دخالت نمی‌کنند، این کشور نیز به مانند همسایگان خود شرایط مشابه اقتصادی، جمعیتی، اجتماعی و سیاسی را داراست. همچنین هیچ دلیلی متصور نیست که آن‌ها تافته جدا بافته از دیگر کششورهای عرب می‌باشند». او در گزارش خود به شرایط اجتماعی عربستان اشاره می‌کند و عنوان می‌کند «عربستان سعودی کشور ثروتمندی است اما بیشتر جوانان سعودی قادر به یافتن شغلی در بخش عمومی یا خصوصی نیستند. گسترش ۴۳۰ میلیارد دلاری اقتصاد این کشور فقط به سود منافع الیت در قدرت بوده و تا کنون نتوانسته است برای هزاران جوانی که سالانه از دانشگاه‌ها با مدرک فارغ التحصیل می‌شوند، شغلی مهیا کند. این الیت در قدرت به جای استخدام مردم بومی افراد غیر بومی را به استخدام در می‌آورد. بالا رفتن قیمت نفت در سال ۲۰۰۳ و سرمایه گذاری دولت در بخش آموزش و امور زیر بنایی، خواسته‌های مردم عربستان را نیز بالا برده است». مداوی با توجه به فضای تغییر یافته در عربستان سعودی شاره می‌کند که «از سقوط صدام حسین در سال ۲۰۰۳ تاکنون، مردم عربستان از طرق قانونی بار‌ها خواسته‌های خود را به گوش مقامات سعودی رسانده‌اند و خواستار تغییراتی در قانون اساسی و نظام سیاسی این کشور شده‌اند. رشد بیکاری در این کشور موجب گرایش جوانان به ناهنجاری‌های اجتماعی، افزایش آمار طلاق، افزایش میزان فارغ التحصیلان، افزایش تعداد کسانی که زیر خط فقر زندگی می‌کنند، شده است. در حال حاضر نزدیک به ۴۰% از جوانان سعودی که بین ۲۴ تا ۲۰ سال قرار دارند، بیکار می‌باشند». رشید در بخش دیگری از مطلب خود می‌افزاید «در این شرایط وانفسا، افشای رسوایی‌های مقامات سعودی یکی پس از دیگری، از آمار بالای فساد و فامیل بازی در نهادهای این کشور پرده بر می‌دارد. در حالی که شاهزادگان سعودی خبر از رسیدگی و بررسی این امور می‌دهند، تا کنون هیچ گونه برخردی با خاطیان صورت نگرفته است. همچنان در این کشور هر گونه انتقادی از پادشاه و مقامات بالای کشور ممنوع می‌باشد. تعداد زندانیان در این کشور رو به افزایش است. مقامات سعودی تحت لوای مبارزه با تروریسم، هر گونه انتقادی در این کشور را سرکوب کرده‌اند. این درحالی است که مقامات سعودی چشم خود را بر روی واقعیات که در کشورهای اطراف در حال رخ دادن است بسته‌اند». رشید به برخورد مقامات سعودی با ناآرامی‌ها در کشورهای اطراف اشاره می‌کند و می‌نویسد «مقامات سعودی در این شرایط بار‌ها اعلام کرده‌اند که «کشور ما تونس و مصر و لیبی نیست. مقامات سعودی بر این باورند که از سیاست هویج و چماق به خوبی می‌توانند بهره برند. البته اگر چه آن‌ها می‌توانند با توزیع هویج (شما بخوانید پول) مردم این کشور را تا حدی ساکت نگه دارند اما حقیقت اینجاست که آن‌ها از چماق‌های زیادی نیز استفاده می‌کنند تا از این طریق مردم را به سکوت وادار کنند. نکته‌ای که آن‌ها از آن مغفول مانده‌اند این است که آن‌ها از مشکلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی پنهان در جامعه خود آگاه نیستند». بشیر در بخش دیگری از گزارش خود به آگاهی مردم عربستان اشاره می‌کند «در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ میلادی، کودتاهای بسیاری در کشورهای عربی صورت داد، اما هیچ یک از آن‌ها عربستان را تحت تاثیر خود قرار نداد. یکی از عوامل مهم در این مورد این بود که مردم عربستان از سواد چندانی برخوردار نبودند. در آن دوران مردم عربستان خواسته‌های سیاسی چندانی نداشتند. امروزدر عربستان اگر چه نفت همچنان به وفور در دسترس است اما مردم عربستان متفاوت از گذشته می‌باشند. امروز جمعیت عربستان نسبت به گذشته بسیار جوان می‌باشد (نزدیک به دو سوم مردم این کشور را جوانان زیر ۳۰ سال تشکیل می‌دهند)، تحصیلات بیشتری دارند و توقعات آن‌ها نیز به مانند گذشته نیست». در پایان نیز بشیر به خطرات ناشی از سقوط عربستان اشاره می‌کند و اعلام می‌کند «مصر کشور بسیار مهمی برای آغاز تحولات درکشورهای عربی بود، اما اگر عربستان نیز سقوط کند امریکا با تغیرات مهمی در منطقه مواجه خواهد شد». به گزارش «فردا»،‌‌ همان گونه که مداوی بشیر در بخش آخر مقاله خود اشاره می‌کند، فروپاشی عربستان به معنای تغییر کلی در سیاست‌های امریکا در خاورمیانه خواهد بود. هر گونه تغییری در این کشور به مانند تغییرات در کشورهای دیگرر نخواهد بود بلکه تبعاتی به مراتب بیشتری را در برخواهد داشت.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: