ابتکار: آقاي رئيس‌جمهور گل گفتيد؛ پس گوش دهيد!

آقاي احمدي‌نژاد بارها گفته که آزادي بيان وجود دارد و روزنامه‌ها در نقد مسائل گوناگون، آزادي مطلق دارند و البته يک‌ بار هم، به‌صراحت بيان کرده که با «بگيروببندها» مخالف است.

کد خبر : 139256

فيلسوفي گفته که ممکن است انسان پشت يک سخن خويش نهفته باشد. بي‌ترديد، يکي از ويژگي‌هاي خوب دکتراحمدي‌نژاد اين است که حرف‌هاي خوب، زياد مي‌زند و البته خوب هم حرف مي‌زند. داغ‌ترين حرفي که اخيراً بر زبان رانده، توصيه به ‌حقي است که به حاکمان منطقه، به‌ويژه ديکتاتور لجام‌گسيخته‌ي ليبي کرده است. اگرچه قذافي کارش از اين حرف‌ها گذشته و غروب آفتابش فرارسيده و از رفتار وگفتار ناموزون و دريده‌اش چنان برمي‌آيد که «نرود ميخ آهنين در سنگ»؛ باوجوداين، اين سخن رئيس‌جمهور ايران که بايد به حرف‌ها و درد دل مردم گوش داد و انتقادها و فريادهايشان را شنيد و امور را اصلاح کرد، بسيار ارزشمند است و سيماي ذهن گوينده را مي‌توان از چنين سخناني مشاهده کرد. آقاي احمدي‌نژاد بارها گفته که آزادي بيان وجود دارد و روزنامه‌ها در نقد مسائل گوناگون، آزادي مطلق دارند و البته يک‌ بار هم، به‌صراحت بيان کرده که با «بگيروببندها» مخالف است. اگرچه اين اظهارنظر را در واکنش به برخورد قوه‌قضائيه با يکي از مطبوعات حامي دولت بيان کرده، باوجوداين، عام جلوه‌دادن اين بيان براي مخاطبان سؤال‌انگيز بوده است. اينکه اگر واقعاً ايشان و مجموعه‌ي دولت با محدوديت براي رسانه‌ها و «بگيروببندها» مخالف هستند، پس چه کساني به تعطيلي برخي مطبوعات و برخورد با برخي روزنامه‌نگاران مبادرت مي‌ورزند؟ آيا سخنان ايشان آن‌گونه که برخي از مخالفان وي مي‌گويند، خلاف واقع است يا نه واقعاً رئيس‌جمهور محترم به ارزش آزادي بيان و نقد منصفانه پي برده‌اند؟ واقعيت اين است که در دولت نهم، آزادي بيان تا حد مقبولي وجود داشت. اگر به روزنامه‌هاي آن دوره نگاه شود، درستي اين ادعا به اثبات مي‌رسد. هرچند دولت از روزنامه‌هاي منتقد چندان حمايت علني نمي‌کرد و به آن‌ها روي خوش نشان نمي‌داد، چندان هم، به آن‌ها گير نمي‌داد. باوجوداينکه کار برخي از روزنامه‌ها از مرز انتقاد منصفانه مي‌گذشت و به اهانت کشيده مي‌شد؛ ولي آزادانه مطالب خويش را در حوزه‌هاي گوناگون مي‌نوشتند. *** حوادث پس از انتخابات دهم فضا را کمي امنيتي کرده که درک‌شدني است. بسياري تحت‌تأثير اين فضا، «به‌خودسانسوري» روي آورده‌اند و از اينکه بعضي اوقات مطالبي بنويسند که برايشان دردسرساز باشد و در اين اوضاع و احوال آن‌ها را به چيزي متهم کنند، بدون اينکه کسي مانع آن‌ها شود، خودشان فتيله‌ي نقد را پايين کشيده‌اند. هرچند سياست‌هاي سختگيرانه‌ي معاونت قبلي مطبوعات در بستن فضاي نقد، بي‌تأثير نبود و اصحاب رسانه از برخوردهاي قهرآميز «رامين» گله‌مند بودند؛ ولي عزل مشارٌاليه از منصب خويش نشانگر عزم دولت در بازگشايي فضا بوده است و تا اندازه‌اي مي‌توان تأثير اين سياست را در فضاي رسانه‌اي مشاهده کرد. بنابراين، مي‌توان چنين برداشت کرد که سخن آقاي احمدي‌نژاد در نصيحت به حاکمان منطقه، تا اندازه‌اي از باور ايشان به ارزش نقد و آزادي بيان حکايت دارد. اگر چنان فضايي در سال 84 نبود، امکان نداشت يک استاد ساده دانشگاه و فردي که حتي او را در جلسه‌ي هيئت دولت راه نمي‌دادند، به اين راحتي بتواند دو دوره، به رياست‌جمهوري يک قدرت منطقه‌اي مثل ايران برسد. بي‌گمان، قابليت‌ها و ويژگي‌هاي ايشان از جوي آزادي‌هاي موجود به درياي اذهان جامعه سرازير و اين‌چنين در تاريخ ايران ماندگار شد؛ پس نبايد از نقد و آزادي بيان واهمه داشت. اکنون به رئيس‌جمهور محترم مي‌گوييم: بنشين تا باهم حرف بزنيم. ما هم اعتراف مي‌کنيم که طرح هدفمندکردن يارانه‌ها اقدامي شايسته و بايسته ملي است که شجاعت اقدام به آن، به نام شما ثبت شده است. اما ماهم درد دل داريم، اصلاً از گپ سياسي مي‌پرهيزيم؛ زيرا مي‌گويند سياست پدر و مادر ندارد. اجازه مي‌خواهيم درباره‌ي «زندگي» با شما حرف بزنيم. شما که گفتيد منتقد دولت هستيد. پس ماهم به کمک شما مي‌آييم و از سر دلسوزي مي‌خواهيم خارهاي سر راه دولت را در کشور برداريم. بهترين و مناسب‌ترين راه هم، به‌کارگيري داس نقد است. خودتان فرموديد بايست به حرف ملت‌ها گوش داد. ما با ملل ديگر کاري نداريم که اين روزها کمتر از تغيير حکومت و حاکمان خود مطالبه‌اي ندارند. خواسته‌هاي ما از جنسي ديگر است. ما سوداي تقويت دولت خود را از راه نقد کاستي‌ها به‌منظور اصلاح عيوب داريم. *** آقاي رئيس‌جمهور، برخي با ديدن قبض‌هاي گازبهاي خويش قبض روح شدند. با ديدن بهاي آب و برق انگار برق سه‌فاز آن‌ها را گرفته است. قيمت سرسام‌آور سوخت اميدشان را سوزانده است. قيمت پياز و سيب‌زميني آنان را زمين‌گير کرده است. فقر و بيکاري عقلشان را از کار انداخته است. نان سواره شده و آنان پياده‌اند. آقاي رئيس‌جمهور خداوکيلي کارمندي با درآمد 500هزار تومان در ماه، چگونه مي‌تواند از پس هزينه‌هاي سرسام‌آور زندگي برآيد؛ هزينه‌هايي مثل اجاره‌بهاي منزل، پول قبض‌ها، هزينه‌هاي تحصيلات فرزندان، مخارج زندگي (خوراک و پوشاک) اياب‌وذهاب با قيمت کنوني، دوا و درمان و.... دل شير مي‌خواهد که به شير بدون يارانه نزديک شود. اين درحالي است که بسياري همين هزينه‌ها را دارند؛ اما آن درآمد ناچيز را هم ندارند. پس بيا درباره‌ي «زندگي» حرف بزنيم. گفته‌ي شما انديشه‌اي والاست؛ اما دست عمل را بايد آنقدر دراز کرد تا از آن، ميوه‌ي زندگي‌ساز چيد. گل گفتيد؛ پس گوش دهيد آقاي رئيس‌جمهور.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: