کیهان: واقعيت ساده

يكي گزارش آژانس بين المللي انرژي اتمي كه روز شنبه منتشر شد و ديگري برآورد اطلاعات ملي 2011 آمريكا كه احتمالا ماه آينده منتشر خواهد شد (و بناست ارزيابي هاي برآورد سال 2007 را به روز كند).

کد خبر : 139093

پرونده هسته اي ايران به عنوان بخشي از موزاييك امنيتي و استراتژيك منطقه اكنون دوران مهمي را تجربه مي كند. اگرچه بحث ها درباره اين موضوع عموما خاموش و تحت تاثير تحولات منطقه است اما روند امور مقطع بسيار حساسي را تجربه مي كند. تحولات منطقه باعث شده آمريكايي ها به اين نتيجه برسند كه بايد راهبرد منطقه اي خود را از اساس بازنويسي كنند. اين كار آغاز شده اما به سرانجام نرسيده است. بخش مهمي از اين بازنگري هم بدون شك مربوط خواهد بود به اينكه آمريكايي ها نوع برخورد خود با ايران بويژه در مسئله هسته اي را چگونه به روز كنند و البته -مثل هميشه- مي دانيم تضميني وجود ندارد كه قادر به گرفتن تصميم درست در زمان درست باشند. فضاي فعلي درباره پرونده هسته اي ايران را دو پديده ساخته است: يكي گزارش آژانس بين المللي انرژي اتمي كه روز شنبه منتشر شد و ديگري برآورد اطلاعات ملي 2011 آمريكا كه احتمالا ماه آينده منتشر خواهد شد (و بناست ارزيابي هاي برآورد سال 2007 را به روز كند). براي تحليل دقيق اين دو پديده ناچار بايد كمي به گذشته برگشت. مذاكرات اسلامبول كه روزهاي اول و دوم بهمن 1389 برگزار شد نقطه شروع مناسبي است. اين مذاكرات به دليل همزماني با خيزش عظيم اسلامي در منطقه عموما تحليل ناشده باقي ماند و درباره عمق اتفاقي كه در اسلامبول رخ داد بحث چنداني صورت نگرفت. از يك منظر بسيار اجمالي و بدون ورود به جزئيات، مذاكرات اسلامبول دو ويژگي راهبردي بسيار مهم داشته است. ويژگي اول اين است كه نحوه رفتار ايران در اين مذاكرات براي اولين بار نشان داد ايران هم با تكيه بر توانايي هاي خود يك راهبرد دو مسيره در مقابل غرب در پيش گرفته است. تا قبل از اين مذاكرات اين غربي ها بودند كه مي گفتند ايران يا بايد مسير اعتمادسازي در مورد برنامه اش را در پيش بگيرد كه از جمله مستلزم عمل به همه درخواست هاي شوراي امنيت به اضافه يك سلسله درخواست هاي اضافي و من درآوردي از جانب آمريكايي ها است يا اينكه با فشار و انزواي فزاينده روبرو خواهد شد. در مذاكرات اسلامبول براي نخستين بار غربي ها با بديل ايراني - و البته گيج كننده- اين راهبرد روبرو شدند. ايران در اين مذاكرات تاكيد كرد غرب هم دو مسير در پيش دارد. مسير اول مسير همكاري است كه الزاماتي دارد و از جمله الزامات آن اين است كه همه انواع فشارها بر ايران متوقف شود و غرب به صراحت و به طور رسمي حقوقي را كه معاهده عدم اشاعه براي ايران در نظر گرفته به رسميت بشناسد. و مسير دوم هم مسير تقابل است كه اگر غرب پيمودن اين راه را انتخاب كند آن وقت همه امكاناتي كه ايران به عنوان «موضوع همكاري» روي ميز گذاشته كاركرد معكوس پيدا خواهد كرد و بدل به ابزارهايي براي «پاسخ منطقه اي» به فشارهاي غرب خواهد شد. طرف غربي در آن مقطع به اين دليل كه تصور -يا بهتر بگوييم وانمود- مي كرد تحريم ها را يك «گزينه موثر» عليه ايران مي داند اين منطق را نپذيرفت و مذاكرات را به شكست كشاند. شايد يك علت هم اين بود كه غربي ها نمي توانستند در ذهن خود راهبرد مذاكراتي ايران را درست تحليل كنند و مثلا دريابند كه وقتي ايران از «موضوعات همكاري منطقه اي» حرف مي زند منظورش دقيقا چيست. اكنون و با تحولات اخير در منطقه كه به تعبير عاموس گيلعاد مدير كل امور سياسي وزارت دفاع رژيم صهيونيستي، ايران خاورميانه را براي اسراييل تبديل به جهنم كرده احتمالا بايد معناي آنچه ايران در اسلامبول مي گفت براي آمريكايي ها روشن تر شده باشد ولو اينكه ديگر دير شده است و مذاكرات هرگز نمي تواند از آنجايي آغاز شود كه در اسلامبول پايان يافته بود. ايران در اسلامبول توقف فشارها و تثبيت حقوق خود را مطالبه كرد اما در هرگونه مذاكره آتي خاكريزهاي خود را كيلومترها جلوتر قرار خواهد داد و به عنوان تنها قدرتي كه توان مديريت موثر تحولات منطقه را دارد با غرب سخن خواهد گفت. ويژگي راهبردي دوم مذاكرات اسلامبول هم اين بود كه ايران با مقاومت در مقابل هرگونه درخواست انجام اقدامات اعتمادساز از جانب غرب (كه اين بار در قالب يك نسخه بازنگري شده از مكانيسم مبادله ارائه شد) فلسفه وجودي و كارايي راهبردي استراتژي تحريم را عميقا زير سوال برد. تصور غربي ها هم در مذكرات ژنو3 و هم در اسلامبول اين بود كه اولا ايران به دليل فشار تحريم ها ورود به مذاكرات را پذيرفته و ثانيا اگر به اندازه كافي به استراتژي تحريم زمان داده شود، اجماع جهاني حول اين استراتژي حفظ شود، تحريم ها با مشوق هاي - به زعم آمريكا- قابل توجه همراه شود و نهايتا آثار تحريم ها با مسائل سياسي و اقتصادي داخل ايران تلفيق شود آن وقت حتما محاسبات ايران تغيير خواهد كرد و ايران نه فقط مبادله كه به گفته آقاي گري سيمور مشاور كاخ سفيد در امور خلع سلاح و عدم اشاعه تعليق را هم خواهد پذيرفت! اين تحليل آمريكايي ها كه اطلاعات موجود نشان مي دهد آن را به عنوان يك تحليل «قطعي» به اعضاي گروه 1+5 ارائه كرده بودند در استانبول به طور كامل و بنيادين فرو ريخت. ايران در اين مذاكرات نه فقط كوچكترين انعطافي در مورد اهداف اساسي خود نشان نداد بلكه دستور كار مذاكراتي خود را به گونه اي قرار داد كه نشان مي داد هيچ زماني در آينده هم در اثر فشار ناشي از تحريم ها محاسبات راهبردي خود را تغيير نخواهد داد. اين موضع، ضربه ويران كننده به راهبرد دو مسيره غرب وارد كرد. آمريكايي ها تصور مي كردند اگر مذاكرات شكست بخورد بلافاصله خواهند توانست گروه 1+5 را به اعمال تحريم هاي بيشتر عليه ايران متقاعد كنند اما آنچه عملا اتفاق افتاد كاملا برعكس بود. وقتي مذاكرات شكست خورد سوالي كه از جانب بقيه اعضاي گروه 1+5 مطرح مي شد اين بود كه تاكي بايد با راهبردي كه كاملا روشن شده تاثيري بر ايران نخواهد گذاشت همراهي كنند و اساسا آيا نصابي از تحريم ها و فشارهاي بين المللي وجود دارد كه بتوان ادعا كرد «حتما» بر ايران تاثير خواهد گذاشت؟ مذاكرات اسلامبول يك پاسخ «نه» صريح براي اين سوال ها روي ميز گذاشت كه بلافاصله هم اثرات خود رانشان داد. به فاصله كمتر از يك هفته از اين مذاكرات استوارت لوي مسئول پروژه تحريم ايران در دولت آمريكا از مقام خود استعفا كرد و چند روز بعد از آن هم سرگئي لاوروف در اظهار نظري كم سابقه ضمن مخالفت با اعمال تحريم هاي جديد عليه ايران گفت روسيه مي خواهد بداند وعده آمريكا مبني بر اثرپذيري ايران از تحريم ها بالاخره كي محقق خواهد شد؟! با اين وصف واضح بود كه آمريكايي ها ديگر نمي توانند به مسير اعمال تحريم هاي چند جانبه عليه ايران ادامه بدهند چون نه استدلالي در دفاع از كارايي اين استراتژي در چنته داشتند و نه كوچكترين نشانه يا حتي دورنمايي از معامله پذيري ايران قابل مشاهده بود. تنها راهي كه باقي ماند بسنده كردن به دل خوش كنكي به نام تحريم هاي يك جانبه بود كه استراتژيست هاي دولت اوباما خود بهتر از هر كسي مي دانند چيزي بيش از يك شوخي تبليغاتي نيست. با كنار هم قرار دادن اين مجموعه تحولات كاملا مي توان دريافت كه آمريكايي ها حتي قبل از تحولات اخير منطقه هم در موقعيت بسيار دشوار و شكننده اي در مقابل ايران قرار داشته اند و اين تحولات صرفا دست بالاي ايران در هماوردي استراتژيك با غرب را بالاتر برده است. بعيد به نظر مي رسد آمريكايي ها در موقعيتي باشند كه بتوانند حتي يك تصميم تاكتيكي درست در اين مقطع بگيرند ولي روشن است كه براي جبران عقب ماندگي بي سابقه خود از ايران در منطقه به هر ابزاري متوسل خواهند شد. نشانه هاي اين امر نيز، هم در گزارش اخير آمانو و هم در برآورد اطلاعاتي كه ظاهرا شوراي اطلاعات ملي آمريكا نهايي كرده ديده مي شود. گزارش اخير آمانو به صراحت نشان مي دهد كه ايران هرجا پاي تعهدات پادماني اش در ميان بوده به طور كامل به آن عمل كرده و هر جا در مقابل درخواست هاي شوراي امنيت قرار گرفته بي درنگ آن را رد كرده است چرا كه عقيده دارد هيچ مبناي حقوقي براي ورود شوراي امنيت به اين پرونده وجود نداشته است. مهم تر از اين، اين گزارش ذخيره مواد كم غني شده ايران را چيزي حدود 4000 كيلوگرم اعلام مي كند كه اگر فقط يك پيام داشته باشد اين است كه هيچ توقفي در عمليات غني سازي در ايران وجود نداشته و داستان هايي مانند استاكس نت فقط به درد پر كردن ستون روزنامه هاي غربي مي خورده است. آمانو كه مطابق برخي اسناد منتشر شده ويكي ليكس به آمريكايي ها قول داده بود حتي انتصاب معاونان خود را هم با آنها چك كند، در اين گزارش همه سعي خود را كرده است تا همكاري هاي ايران را كمرنگ جلوه داده و براي ادعاهاي آمريكايي ها در مورد وجود يك جنبه تسليحاتي در برنامه ايران، يك مبناي فني فراهم كند. گزارش فوريه به وضوح در برآوردن اين هدف كه دولت اوباما پيش از انتشار برآورد اطلاعات ملي سال 2011 به شدت به آن نياز دارد ناكام مانده است چرا كه هيچ چيزي كه بتوان نام آن را «اطلاعات» گذاشت و مويد چنين داستان پردازي هايي باشد اساسا وجود خارجي ندارد. نتيجه اين فقر مطلق اطلاعات آن شده كه آمانو مجموعه اي از حرف هاي تكراري را كه بيش از 4 سال است در گزارش هاي آژانس copy و pase مي شود يك بار ديگر پشت سر هم رديف كرده و تنها خلاقيتي كه به خرج داده اين بوده كه پاسخ هاي رسمي و مفصل ايران به اين ادعا را بالكل از قلم بيندازد تا شايد «پاراگراف هاي سفارشي آمريكا» اندكي باور پذير جلوه كند! در ايران كسي تعجب نمي كند كه گزارش ها يا برآوردهاي اطلاعاتي آمريكايي ها درباره تحولات منطقه شبيه ارزيابي هايشان از توان هسته اي ايران باشد اما يك واقعيت ساده و غير قابل چشم پوشي وجود دارد و آن هم اين است كه نه تحولات منطقه و نه برنامه هسته اي ايران موقع انتخاب مسير خود به تنها چيزي كه توجه ندارند اين برآوردها و گزارش هاست.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: