کیهان: پاسخ به چند سؤال درباره تحولات منطقه
كدام كليد واژه مي تواند اين تحولات را تعريف كند؟ اگر نگاهي به رژيم هاي تونس، مصر، بحرين، يمن و ليبي كه بيش و زودتر از كشورهاي ديگر اين تحولات را تجربه كردند، بياندازيم، درمي يابيم كه آنان در وابستگي به غرب، فساد مالي، ديكتاتوري و حكومت هاي خودكامه، ناكارآمدي و ضديت با دين و دينداران مشترك بوده اند و مي توانيم بگوييم اين تحولات به فروپاشي نظام هايي كه به اين صفات موصوفند منجر خواهد شد.
وقوع انقلاب هاي همزمان در كشورهاي «عرب مسلمان» و فروپاشي نظام هاي حاكم بر اين كشورها سؤالات فراواني را در مورد علل، انگيزه، هويت، رويكرد و مقصد نهايي آنها به وجود آورده است و تحليلگران سياسي بر مبناي اطلاعات و يا علايق خود به تجزيه و تحليل اين «تحولات» پرداخته اند. در اين ميان پاسخ به چند سؤال ضروري به نظر مي رسد: 1- كدام كليد واژه مي تواند اين تحولات را تعريف كند؟ اگر نگاهي به رژيم هاي تونس، مصر، بحرين، يمن و ليبي كه بيش و زودتر از كشورهاي ديگر اين تحولات را تجربه كردند، بياندازيم، درمي يابيم كه آنان در وابستگي به غرب، فساد مالي، ديكتاتوري و حكومت هاي خودكامه، ناكارآمدي و ضديت با دين و دينداران مشترك بوده اند و مي توانيم بگوييم اين تحولات به فروپاشي نظام هايي كه به اين صفات موصوفند منجر خواهد شد. البته با توجه به تفاوت كشورها و نظام هاي سياسي و درجه اتصاف به عناصر پنج گانه سرعت تحولات و به نتيجه رسيدن آن تا اندازه اي متفاوت خواهد بود. اما از منظر ديگر موارد ياد شده با مقوله «عزت» ارتباط روشني دارد و به عبارت ديگر در رژيم هاي ياد شده آنچه مردم را به خيابان كشانده از بين رفتن عزت و كرامت آنان در عرصه هاي خارجي و داخلي و نيز در حوزه هاي ديني، فرهنگي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي بوده است اين موارد همان مواردي است كه به پيدايي «انقلاب اسلامي» در ايران منجر شده است. اولين حركت رسمي حضرت امام(ره) در قامت «قائد مردم» مقابله با تصويب كاپيتولاسيون در مجلس ايران بود و در اين ماجرا رساترين فرياد امام اين بود كه: «عزت ما را فروختند و پايكوبي كردند» و يا مي فرمود: «من سينه خود را براي سرنيزه هاي شما آماده كرده ام ولي براي قبول زورگويي هاي شما هرگز.» پس «عزت» رمز اصلي انقلاب هاي ايران و كشورهاي عرب شمال آفريقا و خاورميانه عربي است. اين «عزت خواهي» ارتباط كاملا روشن و مستقيمي با اسلام دارد. اولين جمله پيامبر اسلام در مواجهه با كفار اين بود: «قولوا لااله الاالله تفلحوا» و نفرمود: «قولوا لااله الاالله تسلموا يا تؤمنوا. راز اين موضوع مشخص است فلاح و رستگاري نتيجه ايمان و اسلام است. پس از باب چونكه صد آيد نود هم پيش ماست پيامبر(ص) از نقطه انتهايي كه «فلاح» (به معناي آزادي و كمال و به تعبيري «عزت») است، سخن گفتند. بنابر اين پرواضح است كه عزت محصول اسلام است و خداوند متعال در اين مورد تحدي كرده و فرموده است: «ان العزه لله جميعا هوالسميع العليم» (يونس 56) به اين معنا عزت جز در سايه ايمان به خدا و عمل به تعاليم پيامبر تحقق نمي يابد. 2- تحولات كشورهاي ياد شده تحت تاثير كدام علت يا علل مي باشد؟ هيچ ترديدي در اين نيست كه هر پديده علوم انساني- حتي در امور كاملا فردي- بدون سابقه و مقدمه نيست و امكان وقوع ندارد. تحولات در جامعه انساني به هر ميزان از دايره فردي خارج شده و طيف وسيعتري از انسانها را دربر بگيرد، از پيچيدگي بيشتري برخوردار بوده و در تحليل آن بايد سابقه و مقدمات بيشتري را مد نظر قرار داد. در ارتباط با تحولات انقلابي جهان عرب چند رخداد مهم و درس آموز وجود دارند كه بدون هيچ ترديدي در اين تحولات اثر جدي و تعيين كننده داشته اند. رخداد اول وقوع انقلاب «اسلامي» در ايران است كه منجر به غلبه مردم بر پايگاه استراتژيك غرب و از ميان برداشتن رژيمي خودكامه و مجهز به ارتشي نيرومند گرديد؛ رخداد دوم مقاومت افغان ها درمقابل ارتش سرخ شوروي در فاصله سالهاي 1357 تا 1366 بود. در اين ماجرا مردمي با حداقل امكانات بر يك ابرقدرت بي رحم غلبه كردند؛ رخداد سوم مقاومت لبنان در فاصله سالهاي 1361- زمان اشغال لبنان- تا 1385- جنگ 33روزه- و غلبه بر قدرت افسانه اي هوايي، دريايي و زميني رژيم صهيونيستي بود؛ رخداد چهارم مقاومت حوثي هاي يمن در فاصله سالهاي، 1382 تا 1388 عليه ائتلاف ضد اسلامي رژيم هاي يمن، عربستان، اردن و آمريكا بود. در اين دوران حوثي ها با حداقل امكانات، شش بار با نظاميان ائتلاف مزبور درگير شدند و در پايان بر سه استان صعده، عمران و حجه و 53 پايگاه نظامي رژيم سعودي در شمال يمن مسلط گرديدند و رخداد پنجم غلبه مردم عراق بر 300 هزار نيروي نظامي و امنيتي آمريكايي در فاصله سالهاي 18 تا 98 بود كه با هدف تسخير طولاني مدت به عراق آمده بودند. مردم عراق در شرايط اشغال كشورشان و عليرغم وجود اختلافات مذهبي و قبيله اي توانستند دولت دلخواه و دمكراتيك خود را به وجود آورند و قانون اساسي مناسب خويش را - عليرغم مخالفت اشغالگران - به تصويب برسانند. در واقع اين پنج تحول عمده چند نكته را به اثبات رساند: اسلام و رهبري اسلامي مي تواند مهمترين عامل «برانگيختگي» و «همبستگي» باشد، اسلام مي تواند نظامي پاسخگو و كارآمد را به وجود بياورد و در برابر مخالفت ها مقاومت كند و جبهه غرب قابل عبور است و غلبه بر آن دشوار نيست. اين ها بصورت آئينه اي فرا روي مردم در خاورميانه و آفريقا وجود دارد و از اين رو رهبر معظم انقلاب، سيدحسن نصرالله، محمود احمدي نژاد و اسماعيل هنيه محبوب ترين شخصيت ها در نزد مردم اين دو منطقه هستند. متاسفانه بعضي از تحليلگران بدون توجه به اين واقعيات و با تناقض گويي مدعي اند اين رخدادها بطور دفعي به وجود آمده و صرفا از طريق اينترنت هدايت و رهبري شده اند! 3- آيا به آنچه در حال رخ دادن است مي توان واژه «انقلاب» اطلاق كرد؟ آنچه در تعريف واژه انقلاب مي آيد «وقوع دگرگوني اساسي و سريع در ساختارها، هنجارها و ارزش هاي حاكم» است در اين ميان بعضي آن را الزاما توام با خشونت و خونريزي دانسته و بعضي هم خشونت را شرط اساسي ندانسته اند. آنچه تاكنون در كشورهاي عربي اتفاق افتاده اگرچه هنوز با «دگرگوني اساسي» فاصله دارد و اگر كسي بخواهد با نگاه به اين دستاوردها صحبت كند خواهد گفت انقلابي رخ نداده است ولي اين نگاه درستي به تحولات ياد شده نيست چرا كه در اين كشورها ماجرا تازه شروع شده و مردم ميدان را ترك نكرده اند. آنچه در چشم انداز ماجرا وجود دارد وقوع «تحول اساسي» در رژيم هاي ياد شده مي باشد. اين تحول اساسي چيست و چگونه واقع مي شود. بعنوان مثال اگر در مصر، رژيم فعلي - كه رياستي است - برود و رژيمي پارلماني - مجلس محور - روي كار بيايد و از سوي ديگر انتخابات واقعا آزاد برگزار شود، تحول اساسي به معناي انقلاب در ساختار نظام سياسي مصر اتفاق افتاده چرا كه ژريمي خودكامه رفته و رژيمي مردم محور روي كار آمده است. چنين رژيمي از نظر هويت نيز دگرگون خواهد شد چرا كه انتخابات آزاد قطعا به پيروزي قاطع اسلام گراها منجر مي شود و اسلام در محور و كانون قانون گذاري و اجرا قرار مي گيرد. خب تا اينجا- بعنوان مثال- در مصر چه اتفاقي افتاده است؛ رأس نظام سياسي بركنار شده و شوراي عالي نظامي- هرچند منصوب رئيس جمهور معزول است- هيئتي از قضات و حقوقدان ها به رهبري «طارق البشري» تعيين كرده تا پيش نويس قانون اساسي جديد مصر را بر مبناي تغيير ساختار و انتقال قدرت از رئيس جمهور به مجلس را انجام دهد در همان حال اين شورا اعلام كرده است كه قطعا تا ماه سپتامبر- شهريور آينده- انتخابات آزاد را- كه چاره اي جز آن نخواهد داشت- برگزار مي كند. با اين وصف چشم انداز مصر قطعا تحول اساسي است- كه البته مصري ها بايد مراقب توطئه ها هم باشند- اما اين تحول در يك بستر زماني شش ماه تا يك سال اتفاق خواهد افتاد پس بايد به آمريكايي ها و اسرائيلي ها حق داد كه مي گويند در مصر جديد جايگاهي براي ما وجود ندارد. روزنامه عكاظ چند روز پيش فاش كرد حسني مبارك يك روز پس از آنكه آمريكايي ها به او گفته بودند چاره اي جز كنار رفتن او وجود ندارد در مكالمه تلفني با امير امارات- كه به او پيشنهاد سفر و اقامت در امارات را داده بود- با عصبانيت گفت: «آمريكايي ها احمق هستند و نمي دانند كه اگر من كناره گيري كنم چه اتفاقي در مصر و در خاورميانه مي افتد.» 4- رژيم ايالات متحده هيچ كنترلي بر تحولات جهان عرب ندارد اين در حالي است كه گاهي وانمود مي كند كه سوار كار است ولي اظهارنظرهاي ضد و نقيض مقامات اين كشور نشان مي دهد آمريكايي ها هرچند وقوع اين تحولات را پيش بيني مي كردند- كه پيش بيني آن كار آساني بود- ولي قادر نبودند برنامه اي براي مهار و يا منحرف كردن آن تنظيم نمايند. در شرايط كنوني هرچند آمريكايي ها روي تحولات اين دو منطقه متمركز شده اند ولي برنامه مشخصي هم ندارند و نمي توانند هم داشته باشند چرا كه اين انقلاب ها ماهيت ضد غربي دارند و از اين رو به تناسب تحولات موضع مي گيرند. يك گزارش قطعي بيانگر آن است كه در روز سوم تظاهرات مردم در مصر- هشتم بهمن ماه- حسني مبارك از آمريكا چهل وهشت ساعت فرصت مي خواهد تا با كشتار وسيع به تظاهرات مردم خاتمه دهد و آمريكايي ها اين اجازه را مي دهند اما پس از چهل و هشت ساعت و به شهادت رساندن بيش از 300 نفر كه جسد بعضي از آنها در حاشيه نيل پيدا شد، شعله هاي خشم مردم برافروخته تر شد و آمريكايي ها كانال را عوض كرده و روي جايگزيني عمر سليمان تاكيد كرده و خواستار گفت وگو شدند. به نظر مي آيد كه آمريكا در شرايط فعلي دنبال كند كردن حركت و خريد زمان باشد كه البته اين نيز محقق نمي شود. ترديدي در اين نيست كه انقلاب هاي جهان عرب اسلامي است و به نتيجه مطلوب خود كه تحول بنيادين در ساختارها و مناسبات داخلي و بين المللي اين رژيم هاست، مي رسد.