سیمرغ گرفتند، سمند سوارشدند، هو کردند

آیا مجری باید به یک بازیگری که سه سال است جایزه ارشاد را می‌گیرد تذکر دهد که آقای محترم! شأن هزار و چند نفر هنرمند و میلیون‌ها مخاطب این برنامه را نگه دار و آدامست را از دهانت بیرون بیاور؟!

کد خبر : 137966

جوان: مراسم اختتامیه بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر از آن دست مراسم‌هایی بود که اگر توسط یک تشکل سینمایی خارج از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار می‌شد، به رسم معمول قطعاً مورد انتقاد وزارت ارشاد قرار می‌گرفت و قاعدتاً با اعلامیه‌ای که به آیه استرجاع زینت داده شده بود، استقبال می‌شد، همانطور که در قضیه جشن خانه سینما جواد شمقدری در برابر اظهار نظر فرهادی- جایزه بگیر ارشد جشنواره خودش- چنین کرد و حالا قاعدتاً چنین نمی‌کند اما صورت مسئله‌ای که از زمان انتخابات ریاست جمهوری و شو‌های تبلیغاتی و اهانت‌آمیز دست‌اندرکاران سینما در آن، همواره به ذهن متبادر می‌شود، آن است که سینمای ایران به چه سمتی می‌رود و سرمایه‌گذاری‌های وزارت ارشاد متوجه توسعه هنری کدام تفکر است؟ چوب را که برداری گربه دزده... یک بار دیگر ماجرا از آنجا شروع شد که جواد شمقدری برای ایراد سخن به پشت تریبون رفت و سپس بعد از چند گزارش آماری دو گروه را به عنوان مانع اصلی توسعه کمی و کیفی سینما برشمرد. اول گروهی که تب دارند و می‌خواهند با تحجر خودشان حال سینما هم بد شود و دوم آنها که در سینما خانه ساخته‌اند و قرار است سینما حیاط خلوت‌شان بشود. از اینجا به بعد هم اعتراض هر دو طیف که نمایندگانشان در جلسه حاضر بودند شروع شد و این اعتراض‌ها با سر و صدا و هو کردن‌های تماشاگرنماهای جامانده از استادیوم آزادی تشدید گردید و این نشان داد که چوب را که‌برداری گربه دزده فرارکه نمی‌کند، چنگ ودندان هم نشان می‌دهد چرا که چوبت احتمالاً به دردخور نبوده است. جریان‌سازی با بچه‌های خودمان شمقدری و تیم سینمایی ارشاد ادعا دارند که توانسته‌اند در راستای اهداف انقلاب اسلامی جریان‌سازی کنند و شاید به عنوان شاهد مثال بتوان به نمایش فیلم‌هایی مانند «33 روز» جمال‌شورجه یا «پایان‌نامه» که توسط برادر معاون سینمایی ساخته شده یا حتی نمایش اثر جنگی فرخ‌نژاد که محصول چندین سال قبل بوده و برگزاری چند جلسه نقد برای هالیوود اشاره کرد. یعنی با یک برگشت ساده به دوران موسوم به دولت دوم خرداد و اینکه پس از این واقعه سیاسی چگونه در مدت کوتاهی سیلی از آثار سینمایی متناسب با تفکرات سیاسی رایج دولتمردان آن زمان ساخته شد و مقایسه آن با دو سال اخیر که جشنواره از رفع توقیف آثار توقیف شده پیشین رونق گرفته یا نماد سینمای ارزشی در ژانر اخراجی‌ها منحصر شد و غیر اینها کمتر اثری با رویکرد ارزشی و مشخصاً دیدگاه سیاسی انقلاب اسلامی و اصولگرایی توفیق هنری و اکرانی یافته است، می‌توان نتیجه گرفت که جریان‌سازی در این دوران واقعیت دارد یا خیر؟ پول دادن برای بیگانه خوانده شدن یکی از نمادواره‌های اختتامیه فیلم فجر امسال، حاشیه‌ها یا به تعبیری اظهار نظرهایی بود که از سوی برندگان صاحب سیمرغ ایراد می‌گردید و نشان داد که رویکرد وزارت ارشاد در جذب منتقدان خود کاملاً شکست خورده است و به‌رغم زیبایی‌ها و ارزش‌های فیلم «جدایی نادرازسیمین» نمی‌توان انتظار داشت که با این ترکیب داورهایی که «فرهادی» و «کیمیایی» را عصاره فضایل سینمای ایران می‌دانند و به عبارت دیگر، اگر سینمای از انقلاب گذرکرده و از جنگ خونین بال درآمده ما عصاره فضایلش «جدایی نادر و سیمین» و ادامه «قیصر» باشد، باید در کل راهی که رفته‌ایم تجدید نظر کنیم. به تعبیر دیگر، سیمرغ وزارت ارشاد و ماشین ایران‌خودرو و سایپا که هر دو از جیب دولت و بیت‌المال است به علاوه این همه هزینه تبلیغات و سالن و مطبوعات و... جشنواره صرف برجسته کردن آثار افرادی شده که عملاً برای حفظ ظاهر هم این ارشاد واین معاونت را تأیید نمی‌کنند و در همان زمانی که هدایا و عطایای ارشاد و دولت را دریافت می‌کنند، ارشاد و دولت را غیرسینمایی می‌خوانند. در همین مراسم کذایی بود که مهدی هاشمی بهترین بازیگر مرد روی تاتامی اهدای جوایز رفت و در واکنش به سخنرانی شمقدری با صدای بلند و مکرر اظهار داشت: سینما مال ماست و بعد هم به خاطر اینکه نشان دهد دقیقاً منظورش چه بوده جوایزش را به همان خانه سینمایی هدیه کرد که آقای معاون آن را مانع توسعه سینما خوانده بود و در پایان هدیه ایران‌خودرو را آسوده سوار شد و رفت. وزارت ارشاد باید پاسخگو باشد که چرا فرهادی، حضور در جشنواره برلین را به جشنواره فجر ترجیح داده است؟ چرا مهرجویی برای سومین‌بار برای گرفتن جوایزش به جلسات وزارت ارشاد نیامده است؟ برای او جشنواره بی‌اهمیت است یا جشنواره‌دار؟ چرا کیمیایی داوری‌های این دوره هیئت داوران را تنها داوری مستقل جشنواره‌های فجر می‌داند و به عبارتی دیگر روی 28 دوره فیلم فجر خط بطلان و خطا می‌کشد؟ چرا حامد بهداد در جلسه‌ای که این همه به صراحت و کنایه به نظام و ارشاد اهانت شده، بازهم فکر می‌کند آزادی وجود ندارد؟ و باز هم باید بیاییم و بررسی کنیم که چرا جشنواره فجر امسال مانند رسانه‌های بیگانه دو بار تریبون دفاع از یک مجرم امنیتی محکوم در قوه قضائیه شد؟ چرا سه نفر از داوران حاضر نمی‌شوند مطابق معمول همه جشنواره‌ها به بالای سن بیایند و حضوری هم تصمیمات خودشان را تأیید کنند و این سؤال که در دایره پیشکسوتان عرصه سینما فلان آقای تهیه‌کننده فیلمفارسی که گاهی مجری برنامه اختتامیه است و گاهی شرکت‌کننده و گاهی منتقد و امسال داور جشنواره است، چه از جان سینمای ایران می‌خواهد؟ چرا حداقل مانند صدا و سیما که افراد جلوی دوربین را مجاب می‌کند که با سر و وضع مرتبی حاضر شوند در جشنواره‌های ارشاد باید تن و بدنمان بلرزد که الان می‌خواهد خانم... یا خانم... بیاید جایزه‌اش را از فلان مسئول رسمی مملکت بگیرد و تصویرش هم در تلویزیون ملی کشور پخش شود؟ مگر این جا سالن مد است یا این جشنواره، جشنواره هالیوود؟ آیا واقعاً شرکت در چنین جشنواره هیچ پروتکلی ندارد؟ آیا مجری باید به یک بازیگری که سه سال است جایزه ارشاد را می‌گیرد تذکر دهد که آقای محترم! شأن هزار و چند نفر هنرمند و میلیون‌ها مخاطب این برنامه را نگه دار و آدامست را از دهانت بیرون بیاور؟! چشمانتان را بر این نشانه‌ها نبندید وزیر ارشاد در اقدامی بی‌سابقه در جلسه پایانی مهم‌ترین رویداد سال سینمای کشور شرکت نکرد، سه نفر از داوران جشنواره هم مانند آقای وزیر. در طول جشنواره دو مرتبه از یک مجرم محکوم سیاسی دفاع شد. همان آقایی که چند ماه پیش به خاطر اظهار نظرش علیه نظام و دولت، درگیری لفظی بین ارشاد و خانه سینما ایجاد شد، بهترین و مرغوب‌ترین جوایز را برد و باز همین آدم هم شرکت در یک جشنواره خارجی را به حضور در این جشنواره ترجیح داد. حال باید برگزارکنندگان جشنواره را با سعه صدر و دموکراسی باز بدانیم یا جایزه بگیرها را ناآگاه به منافع ملی؟! چند نفر از شاخص‌ترین جایزه‌بگیرها هم اساساً به جلسه نیامدند. برای اولین بار در این جلسات سمت‌های دولتی حاضر در میانه سخنرانی را عده‌ای هوچی هو کردند و بالاخره عصاره سینمای ایران در یک سال اخیر، فیلمی معرفی شد از کارگردانی که همه کارهایش و سطح عملکردی‌اش حتی برای همفکرانش هم مشخص است. آیا زمان آن نیست ایمان بیاوریم به آنکه راهی اشتباه را پی گرفته‌ایم و ممکن است سال آینده حسرت امسال‌مان را بخوریم؟

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: