شريعتمداری: دیروز «کوه» موش زایید
در پي اعلام راهپيمايي- بخوانيد كاريكاتوري- روز 25 بهمن، تمامي رسانه هاي آمريكايي، اروپايي، صهيونيستي به گونه اي حيرت انگيز به صف شدند و سايت هاي اينترنتي وابسته به آنها نيز براي حمايت و پوشش اين به اصطلاح راهپيمايي!! اعلام آمادگي كردند.
1- «سركار مرادي» را تقريباً همه زندانيان سياسي رژيم شاه مي شناسند و يا، با نام او كه در همه بندها پيچيده بود، آشنا هستند. سركار مرادي، گروهبان پليس بود و هيكلي بسيار تنومند و غول آسا داشت. در اذيت و آزار بر و بچه هاي زنداني و بهانه جويي و گزك گيري از آنها اگرچه دست كمي از بقيه همكاران خود نداشت ولي آدم بد ذات و پليدي نبود. سركار مرادي بعد از قيام مردم تبريز به سمت انقلاب گرايش پيدا كرده بود و ظاهراً به همين علت از پست «وكيل بند»ي بركنار شده و به يك نگهبان ساده تنزل جايگاه پيدا كرده بود. يكي از روزهاي پاييز سال 1356 بود. ملاقاتي ها مقدار قابل توجهي سيب آورده بودند. بند ما به «بند ابدي ها» معروف بود و در مقايسه با ساير بندها كه زندانياني با محكوميت هاي كمتر داشت، از برخي آزادي ها نظير در اختيار داشتن چراغ خوراك پزي نفتي و... برخوردار بود. آن روز تصميم گرفته شد سيب ها را تبديل به مربا كنيم- گفتني است كه معلوم نيست به چه علت، تهيه كمپوت آزاد ولي تبديل آن به مربا ممنوع بود! و جيره كتك داشت- آب را در ديگ بزرگي جوش آورديم و شكر را درون آن ريختيم، تابعد از آن كه به اصطلاح قوام آمد و غليظ شد، سيب ها را به آن اضافه كنيم و به شدت مراقب بوديم مبادا سركار مرادي كه آن روز وكيل بند بود سر برسد و متوجه ماجرا شود. نگارنده و برادر عزيزم آقاي دكتر خسرو صادقي آن روز نوبت كارگري بند داشتيم و مشغول كار بوديم. وقتي شكر را درون آب جوش ريختيم متوجه ذرات ريز آشغال شديم كه روي آب آمده بود. هيچكدام تجربه مرباپزي نداشتيم و نمي دانستيم كه بايد با اين آشغال ها چه كنيم. در همين حال، سركار مرادي از راه رسيد و با نگاهي مشكوك به نگارنده و دكتر صادقي نگريست و پرسيد؛ داريد چيكار مي كنيد؟ گفتيم؛ داريم كمپوت درست مي كنيم. با ترديد گفت؛ مبادا مربا درست كنيد؟ پاسخ منفي بود. براي اطمينان نگاهي به درون ديگ انداخت و با تعجب گفت؛ چرا آشغال ها را جدا نمي كنيد؟ پرسيديم چه جوري؟ مگر مي شود با قاشق و ملاقه آشغال ها را بيرون آورد؟ خيلي طول مي كشد و زحمت زيادي هم دارد. سركار مرادي پوزخندي زد و بلند بلند گفت؛ اينارو باش! بلد نيستند چند تا آشغال رو از ديگ بيرون بندازند، اونوقت مي خواهند اعليحضرت همايوني رو از تخت پايين بكشند! از قياسش خنده مان گرفت! پرسيد تخم مرغ داريد؟ برايش آورديم، تخم مرغ را شكست، زرده آن را به دكتر صادقي داد و گفت؛ بده شريعتمداري بالا بكشه كه قوي بشه! و بعد سفيده تخم مرغ را درون ديگ آب جوش انداخت، سفيده بلافاصله منعقد شد و در حال انعقاد همه آشغال ها به آن چسبيدند. سفيده را همراه با آشغال ها بيرون آورده و درون سطل زباله انداخت و گفت؛ حالا ياد گرفتيد كه آشغال هاي شكر را چه جوري جدا مي كنند و دور مي ريزند؟ گفتيم بايد از شكري استفاده كنيم كه آشغال نداشته باشد و سركار مرادي در حالي كه بار ديگر ديگ را معاينه مي كرد كه مبادا به جاي كمپوت مشغول تهيه مربا باشيم، گفت؛ شكر بي آشغال وجود ندارد، هر جا شكر هست، آشغال هم هست. بايد راه جدا كردن آشغال را ياد بگيريد. 2- بعد از خيزش عظيم و ميليوني ملت هاي مسلمان در مصر، تونس، يمن و اردن عليه حاكميت هاي آمريكايي كشورشان، آمريكا و متحدانش كه با ناباوري شاهد رويش انقلاب اسلامي برخاسته از ايران عليه حاكمان دست نشانده خود در خاورميانه و آفريقا بودند، ابتدا همه توان خود را براي مهار اين خيزش ها به كار گرفتند و هنگامي كه مشاهده كردند كاري از دستشان برنمي آيد و به قول امام راحل ما(ره) «آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند» براي انحراف تغيير ماهيت اين خيزش ها از «اسلامي» به «ناسيوناليستي» دست به كار شدند- دقيقاً همان فرمولي كه در جريان انقلاب اسلامي به كار گرفته و مطابق اسناد به دست آمده از لانه جاسوسي، در پي تغيير بستر انقلاب از رهبري اسلامي امام خميني(ره) به جبهه ملي و نهضت آزادي بودند- بعد از ناكامي اين ترفند و بروز و نمايش مقتدرانه دهها نشانه كه از اسلامي بودن انقلاب هاي مصر و تونس و اردن و يمن و... حكايت مي كرد و علاوه بر آمريكا و سران ديكتاتور عرب، جيغ بنفش اسرائيل را پرصداتر از هميشه به آسمان بلند كرده بود، همه نگاه ها متوجه كانون اصلي و موتور محركه اين خيزش ها، يعني جمهوري اسلامي ايران شد. اعتراف مقامات رسمي آمريكا، اسرائيل، كشورهاي اروپايي و سران برخي از كشورهاي عربي به اين واقعيت كه خيزش ها و انقلاب هاي كنوني منطقه از ايران اسلامي الگو گرفته به اندازه اي فراوان است كه فهرست آنها نيز مثنوي هفتاد من كاغذ است. اين اخبار طي چند هفته گذشته در كيهان آمده است و در اين وجيزه به چند نمونه اخير آن اشاره مي كنيم؛ «روزنامه انگليسي تايمز: كابوس اوباما، تبديل مصر به ايران دوم بود كه در حال تحقق است»، «روزنامه آمريكايي واشنگتن تايمز: مصر از آمريكا جدا شده و به ايران مي پيوندد»، «هفته نامه آلماني اشپيگل: ملت ايران با راه اندازي انقلاب مصر، با حسني مبارك تسويه حساب كردند»، «منوشه امير در سايت وزارت خارجه اسرائيل: شعارهاي اسلامي مردم مصر خيلي خطرناك است. اين نگراني بسيار جدي است كه واقعيت تلخ(!!) 32 سال پيش ايران در مصر تكرار شود و اسلامگراها حاكميت اين كشور متحد اسرائيل را در دست بگيرند»، «جاناتان اسپاير كارشناس مركز مطالعات جهاني هرتزليا-اسرائيل- در واشنگتن پست: ايران هسته تحولات حساس خاورميانه است و پيوسته كشورهاي بيشتري به منظومه ايران مي پيوندند»، «روزنامه آلماني دي سايت: اسرائيل از تكرار انقلاب اسلامي در مصر وحشت دارد و هر روز تنهاتر و تنهاتر مي شود»، «نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي در روزنامه هاآرتص: خميني[ره] از همه طرف اسرائيل را محاصره كرده است»، «جمع بندي نهايي كنفرانس هرتزليا در اسرائيل كه از سوي سرتيپ داني روچيد، رئيس كنفرانس اعلام شد: هواداران ايران در منطقه رو به افزايش و گسترش هستند و خاورميانه را به تسخير خود درآورده اند» و... 3- وقتي آمريكا و متحدان اسرائيلي و اروپايي و عرب آن نه فقط به صراحت اعتراف مي كنند، بلكه به وضوح مي بينند كه خيزش ها و انقلاب هاي اخير در منطقه از ايران اسلامي ريشه گرفته بسيار بديهي است كه چاره كار و نقطه رهايي از اين كابوس وحشتناك را در ايران اسلامي جستجو كنند. اما، چگونه؟ طي 32 سال گذشته براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران، همه ترفندها و راه كارهايي كه در چنته داشته اند را به ميدان آورده و نه فقط نتيجه اي نگرفته اند، بلكه در جريان به كارگيري هر يك از اين ترفندها بر قدرت و اقتدار ايران اسلامي افزوده اند، و به قول امام راحلمان(ره):«آمريكا براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران هر كاري كه از دستش برمي آمده انجام داده است و اگر كاري مانده باشد كه انجام نداده باشد به خاطر آن است كه توان آن را نداشته است» غائله آفريني در مناطق مرزي، بهره گيري از گروههاي تروريست، طرح چند كودتا، جنگ تحميلي 8 ساله، بمباران شهرها و مناطق مسكوني، تحريم هاي اقتصادي، جنگ نفتكش ها، صدور قطعنامه ها از سوي شوراي امنيت سازمان ملل، مقابله با برنامه هسته اي و آخرين نمونه از اين دست، فتنه 88 و در همه اين ميدان ها معلوم شده است كه به قول حضرت امام(ره) آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند. حالا شما بفرمائيد كه چه بايد بكند؟! تنها راه آن است كه مهره هاي سوخته خود را بار ديگر به كار بگيرد و به هر قيمتي كه شده و با هر تعدادي كه ممكن است، يك تجمع به راه بيندازد و با تهيه فيلم و عكس و سپس بزرگنمايي بي نهايت كوچك ها و درشت نمايي بي نهايت ريزها از طريق رسانه هاي خود به ملت هاي مسلمان منطقه بگويد؛ «اگر ايران اسلامي الگوي انقلاب شماست، مردم - يعني همان چند نفر- در ايران از نظام اسلامي خود راضي نيستند»! خب! اين مأموريت را چه كساني بايد برعهده بگيرند؟ هنوز چند روزي بيشتر از حماسه عظيم 22 بهمن 89 نگذشته است، و فرياد دهها ميليوني مردم در حمايت از انقلاب مصر و تونس و اردن و يمن هنوز در فضا طنين انداز است و شعارهاي پرصلابت مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل آنها نيز. حالا فتنه 88 را به ياد آوريد، حمايت آشكار و بي پرده مثلث آمريكا، اسرائيل و انگليس از موسوي، خاتمي و كروبي و ائتلاف تمامي جريانات و گروه هاي ضدانقلاب، نظير بهايي ها، منافقين، سلطنت طلب ها، ماركسيست ها، تروريست هاي ريگي و كومه له و دموكرات و... همه در جريان فتنه 88 سوختند و دود شدند و به هوا رفتند، نرفتند؟! ولي به قول «زئيف شف» استراتژيست معروف اسرائيلي، «ذغال حاصل از چوب سوخته هم قابل سوزاندن است» و اينگونه بود كه بار ديگر به سراغ مهره هاي سوخته رفتند. همان ها كه نتانياهو با افتخار درباره آنها مي گفت؛ «اصلاح طلبان بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران هستند» و شيمون پرز در جريان فتنه انكار نمي كرد كه «اصلاح طلبان در ايران به نمايندگي از اسرائيل با جمهوري اسلامي مي جنگند» و... 4- چند روز پيش موسوي و كروبي كه در جريان فتنه 88 همراه با خاتمي و ساير عوامل فتنه، آشكارا به ساز آمريكا و انگليس رقصيده بودند و فرمول ديكته شده مثلث آمريكا، انگليس و اسرائيل را بي كم و كاست به اجرا گذاشته بودند، علناً به نفع اسرائيل و آمريكا شعار داده بودند و در مناظره هاي تلويزيوني زمان انتخابات به صراحت گفته بودند ماجراي فلسطين به ما ربطي ندارد و... اعلام كردند كه قصد دارند روز 25 بهمن براي حمايت از مردم مصر راهپيمايي كنند! و براي اين راهپيمايي درخواست مجوز كردند! آنها به خوبي مي دانستند كه در هيچ كشوري به ستون پنجم افشا شده دشمن اجازه حضور در عرصه را نمي دهند. و از سوي ديگر، حمايت از مردم مصر و تونس كه عليه اسرائيل و آمريكا، يعني كارفرمايان موسوي و كروبي و خاتمي خروش برداشته اند، به گروه خون اين مهره هاي سوخته نمي خورد. ولي ماجرا چيز ديگري بود. آنها اين بار هم از سوي همان كارفرمايان قبلي مأموريت داشتند... به دو نمونه زير كه فقط اندكي از بسيارهاست توجه كنيد. منوشه امير، اسرائيلي ايراني تبار - منوچهر ساچمه چي تهراني- و مدير چند ده ساله راديو اسرائيل طي مقاله اي در سايت وزارت خارجه رژيم صهيونيستي تأكيد مي كند كه «اگرچه موسوي و كروبي براي حمايت از مردم مصر درخواست مجوز راهپيمايي كرده اند ولي قرار است در صورت صدور مجوز، شعارها عليه رژيم اسلامي ايران باشد و حمايت اين رژيم از آشوب هاي مصر- يعني همان خروش يكپارچه مسلمانان مصر عليه آمريكا و انگليس- را محكوم كنند.» منوشه امير در همين يادداشت پيش بيني مي كند كه جمهوري اسلامي ايران به موسوي و كروبي مجوز نمي دهد و مي افزايد؛ «اگر اين مجوز صادر شود، مردم مصر و تونس خواهند ديد كه رژيم اسلامي ايران هيچگونه دستاوردي براي مردم نداشته است كه بتواند الگوي ساير ملت ها باشد.»! از سوي ديگر؛ «جو بايدن» معاون رئيس جمهور آمريكا در پاسخ به پرسش نمايندگان «سنا» چند نمونه از اقدامات آمريكا براي مقابله با انقلاب مصر را برمي شمارد و از جمله با اشاره به درخواست مجوز راهپيمايي از سوي موسوي و خاتمي مي گويد «تظاهرات روز 14 فوريه- 25 بهمن- در ايران، هر چند كه در ظاهر قرار است براي پشتيباني از مردم مصر باشد ولي هدف اصلي آن ابراز ناخرسندي از رژيم ايران است كه اعتراض به حمايت رژيم تهران از شورش هاي مصر و تونس را نشان مي دهد». 5- در پي اعلام راهپيمايي- بخوانيد كاريكاتوري- روز 25 بهمن، تمامي رسانه هاي آمريكايي، اروپايي، صهيونيستي به گونه اي حيرت انگيز به صف شدند و سايت هاي اينترنتي وابسته به آنها نيز براي حمايت و پوشش اين به اصطلاح راهپيمايي!! اعلام آمادگي كردند. بي بي سي برنامه ديروز خود را 2 ساعت زودتر آغاز كرد، سايت وزارت خارجه اسرائيل براي حمايت از آن، صفحه ويژه باز كرد، تلويزيون العربيه- عربستان- برنامه هاي عادي خود را متوقف كرد و... و سرانجام ديروز «كوه» موش زائيد و اگرچه تعداد اندكي از اراذل و اوباش اجاره اي كوشيدند در چند نقطه تهران ابراز وجودي چند دقيقه اي كنند ولي با حقارتي مثال زدني روبرو شده و جمع شدند... شبكه تلويزيوني CNN با نااميدي اعلام كرد؛ «عدم حضور معترضان در خيابان ها در 14 فوريه- 25 بهمن- نشان داد كه جنبش سبز واقعا مرده است». شبكه تلويزيوني بي بي سي با ذوق زدگي اعلام كرد، يك گزارش زنده از تهران دارد و گزارشگر اين شبكه موبايل خود را براي پخش صداي- به قول بي بي سي معترضان- به ميان جمعيت برد و اين شعار از شبكه بي بي سي كه غافلگير شده بود، پخش شد؛ «بي بي سي حيا كن مملكت رو رها كن ، مرگ بر انگليس، مرگ بر اسرائيل» سايت يوتيوب YOU TUBE و سايت هاي «فيس بوك»، «بالاترين» و توئيتر، تصاويري از آشوب هاي خردادماه 88 را به عنوان تظاهرات روز 25 بهمن ماه جا زدند كه خيلي زود با اعتراض كاربران روبرو شد كه «كدام احمقي در هواي سرد و زير صفر درجه زمستان تهران، با تي شرت به خيابان مي آيد و كدام ديوانه اي در اين هواي سرد با روزنامه تا شده خودش را باد مي زند»؟! 6- و بالاخره، اگرچه گفتني در اين باره فراوان است ولي به همين اندازه بسنده مي كنيم كه آيا تجمع نهايتا 400-300 نفر از جمعيت 75 ميليوني ايران و يا از جمعيت 12 ميليوني تهران براي مخالفت و ضديت با انقلاب و نظام، نشانه پايگاه مردمي عظيم و گسترده جمهوري اسلامي ايران نيست؟ يك كيلو شكر هم خيلي بيشتر از اين آشغال دارد. ندارد؟! نمي دانم «سركار مرادي» كجاست؟ زنده است؟ فوت كرده؟ و... هركجا هست يادش به خير كه مي گفت؛ شكر بي آشغال وجود ندارد... و آشغال ها را چه آسان مي توان جمع كرد و دور ريخت. حسين شريعتمداري