پاسخ فریدون جیرانی به انتقادها از"هفت"
«در برنامه هفته گذشته از بازیگر عزیزی در مصاحبه خانم فرجامی نام برده شد و ایشان احساس بیاحترامی کرده بودند. من در همینجا از او عذر خواستم و میگویم مصاحبه باید ویرایش میشد.»
ایسنا :فریدون جیرانی بامداد روز شنبه در بخش ابتدایی برنامه «هفت» با انتقاد از مباحث مطرح شده پیرامون مصاحبه هفته گذشته با فریماه فرجامی جوابیهای را قرائت کرد که متن آن به شرح زیر است: «مصاحبه هفته گذشته ما بحثهای فراوانی به همراه داشت. عدهای دوست داشتند، عدهای مخالف بودند و معترض. همه معترضین برای من محترم هستند. نمیخواهم وارد تحلیلهای خاص شوم. من هیچوقت در زندگیام مبتنی بر تئوری توطئه قضاوت نکردم و نمیکنم. من از انتقادات ناراحت شدم، اما سعی کردم عصبانی نشوم، به کسی برچسب نزنم و کسی را متهم به کار نکرده نکنم. من چون به تاریخنگاری علاقمندم و همیشه حرفها و نظرات را در سینما از منظر جامعهشناسی تاریخی نگاه کردهام دنبال دستهای پنهان و شیاطین نمیگردم و از همان منظر موضوع را میبینم. من معتقدم مصاحبه با فریماه فرجامی از ظرفیت جامعه هنری که یک برنامه سینمایی دارد و یک تلویزیون، بیشتر بود. در چنین جامعهای همیشه آنچه که در یک تلویزیون نمایش داده میشود، برای عدهای که مخالف این یک تلویزیون هستند، سوءتفاهمبرانگیز است.» در چنین شرایطی اگر مطلبی موافق رای ما نباشد زیر ذرهبین قرار میگیرد و همه دنبال دستهای پنهان میگردند. در این فضا هیچکس باور نمیکند که تصمیم مصاحبه با فریماه فرجامی یک تصمیم فردی بود نه جمعی، نه حساب شده و نه دیکته شده. تصمیم فردی که معتقد بود و هنوز هم معتقد است که به یک بازیگر تنها کمک کرده است. بله! واقعیت تلخ است. فرار از این واقعیت دردی را دعوا نمیکند. نگوییم در شرایطی که سینما زیر ضربه است و عدهای مخالف سینما هستند بازگویی این واقعیتها به صلاح ما نیست. همین تفکر توسط مدیران سینمایی دهه 60 باعث فضای بسته سینما شد. فضایی که بعدا به نفع خود همین مدیران سینما هم نشد. سینمایی که سی و دو سال است برنامه سینمایی نداشته به سکوت و پنهانکاری عادت کرده است. عزیزان آبروی هر چیزی منجمله بازیگری زمانی حفظ میشود که بازیگران در شرایط خوبی باشند و در واقع اگر در شرایط بدی بودند آن واقعیت را منکر نشویم. چرا که انکار چنین واقعیتی فقط و فقط به ضرر بازیگران تمام میشود که روزهای شکنندهای را سپری میکنند. باید شرایط خوب را ایجاد کنیم و برای ایجاد این شرایط باید اطلاعرسانی کنیم. همه مخالفین با مصاحبه فریماه فرجامی کسانی هستند که به اطلاعرسانی شفاف معتقدند و طرفدار دموکراسی هستند. عزیزان طرفدار دموکراسی، یکی از لوازم آزادی بیان این است که آنچه گفته میشود لزوما مورد تایید یا دلخواه ما نباشد. اگر نبود باید تحمل کنیم. تحمل نکردن، زیر میز زدن و میز را چپه کردن به جای نشستن پشت میز برای گفتگو نشانگر آن من مستبدی است که در وجود ماست. مایی که مدعی همه سینما هستیم. زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. از روحانگیز سامینژاد تا حالا. 13 اردیبهشت سال 76 یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه 10 اردیبهشت 76 در ساعت 6:38 دقیقه بعدازظهر در سن 86 سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه 11 اردیبهشت در قطعه 34 ردیف 44 شماره 46 در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود، بسته شده. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور «دختر لر». من قبل از دیدن این میراث تصویرش را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. ایران قادری که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خودش حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.» پس از سخنان فریدون جیرانی، بخش دیگری از مصاحبه «هفت» با فریماه فرجامی پخش شد. فرجامی در مورد بازی در اولین فیلمش و انتخاب او از تئاتری که روبروی بازار صفویه با خسرو شکیبایی بازی میکرد و توسط مسعود کیمیایی دعوت شد، گفت: «این تئاتر باعث اولین کار سینمایی من با آقای کیمیایی شد. افتخارم این است که با اساتید بزرگ سینما کار کرده و با تئاتر شروع کردم. من عاشق بازیگری هستم و تمام تلاش من این است که تمام زندگیام را برای بازیگری بگذارم. من از واروژ کریم مسیحی چیزهای زیادی یاد گرفتم و به نظرم او اولین کارگردانی بود که ریتم را میشناخت.» پس از این سخنان فرجامی در مورد تجربه گرفتن اولین سیمرغش بیان کرد: «آن زمان که روی سن رفتم پرواز میکردم به خاطر اینکه آن فیلم که برایش برنده سیمرغ شدم فیلمی درخشان بود. در همین جا باید بگویم من از کیمیایی، رخشان بنیاعتماد و واروژ کریم مسیحی چیزهای زیادی را یاد گرفتم. برای مردمی که برای آنها بازی میکردم میگویم که فراموشم نکنید، چون دوستتان دارم.»