مردی با عبای تردید

روزهاي دوشنبه يك هفته در ميان در مورد مسائل داخلي وخارجي با آقاي خاتمي جلسه داريم جلسات سياست داخلي با مسئوليت اقاي امين زاده تشكيل مي شود.

کد خبر : 135537

بولتن: شايد وقتي بسياري از تحليلگران خبر ورود سيد محمد خاتمي به انتخابات دهم رياست جمهوري را شنيدند تعجب كردند. تعجب از اين بابت كه خاتمي با كدام كارنامه‌ي قابل قبولي مي‌خواهد پا به عرصه‌ي مجدد رقابت برای كانديداتوري رياست جمهوري بگذارد؟ دوران هشت ساله‌ي اصلاحات را از ياد نبرده‌ايم. دوراني كه در آن بزرگ‌ترين توهين‌ها به انقلاب و اسلام از سوي طيف حاميان و حلقه‌ي اصلي طرفداران خاتمي انجام شد. دوراني كه در آن حداقل سه پرونده‌ي بزرگ امنيتي كه قرار بود به وسيله‌ي آن‌ها نظام جمهوري اسلامي را به زعم خود ساقط كنند كليد خورد. يعني ماجراي قتل‌هاي زنجيره‌اي، ماجراي كوي دانشگاه و ترور ساختگي سعيد حجاريان. حالا بماند اين كه در حوزه اقتصادي و سياسي چه اقداماتي كه صورت نگرفت و چه باج‌هايي كه به دشمنان انقلاب داده نشد. از طرف ديگر خاتمي چند روز قبل از اعلام ورود خود به عرصه‌ي انتخابات در پاسخ به سؤال يكي از خبرنگاران جواب داد كه از كار سياسي خسته شده و مي‌خواهد به استراحت بپردازد. چنين اقداماتي نشان از اين داشت كه خاتمي خود تصميم گيرنده نبوده و نیست و براي او اشخاص ديگري تصميم‌گيري مي‌كنند. اشخاصي چون تاج‌زاده، ميردامادي، حجاريان، امين‌زاده، ابطحي، عرب‌سرخي، بهزاد نبوي، موسوي‌خوئيني‌ها، محتشمي‌پور و ... طبق گفته‌ي همين افراد، از مدت‌ها قبل از انتخابات دهم، جلساتي تحت عنوان بررسي انتخابات دهم برگزار مي‌شد و اين افراد در آن جلسات به بيان نظرات خود پيرامون انتخابات رياست جمهوري مي‌پرداختند. براي مثال در اين‌باره ابطحي چنين مي‌گويد: «جلسات ثابت دیگری بود که هر دو هفته یک بار صبح پنج شنبه در منزل اعضاء تشکیل می شد. این جلسه هم در دو سال گذشته تقریباً همه بحث های آن در مورد انتخابات بوده و پیش از این جلسه مواد بحث در جلسه دوشنبه در حضور آقای خاتمی را بررسی می کردیم و مسیر بحث های آن مثل مسیر بحث های جلسه دوشنبه بود.» و نيز مصطفي تاج‌زاده در اين مورد گفت: «با دوستان قديم كه اكثرا سابقه فعاليت در ارشاد داشتيم و از نزديكان آقاي خاتمي بوديم چند سال است كه پنجشنبه ها ماهي يك بار صبحانه دور هم جمع مي شويم . بيشتر بحث هايي صورت مي گرفت كه منجر به پذيرش كانديداتوري آقاي خاتمي باشد مثل فعال شدن مجمع روحانيون، مشاركت و سازمان . به جز رضا خاتمي و محمد صدر همه موافق بودند كه آقاي خاتمي تنها كسي است كه مي تواند احمدي نژاد را شكست دهد.» و نيز: «روزهاي دوشنبه يك هفته در ميان در مورد مسائل داخلي وخارجي با آقاي خاتمي جلسه داريم جلسات سياست داخلي با مسئوليت اقاي امين زاده تشكيل مي شود. جلسات سياست خارجي با مسئوليت دكتر محمد صدر برگزار مي شود در جلسه سياست داخلي در يك سال گذشته مسأله انتخابات مطرح بود كه تبديل به جزوه اي شد. آقاي خاتمي دو سوال مطرح كرد يكي اينكه آيا انجام اصلاحات در ايران منوط به حضور در حكومت است يا مي توان بيرون از حكومت اصلاحات را انجام داد دوم اينكه چطور مي توان در حكومت وارد شد اما آلوده حكومت نشد.» از فحواي اين حرف‌ها مي‌توان اين‌گونه استنباط كرد كه تقريبا اصلاح‌طلبان با بن‌بست سياسي كه در آن گرفتار شده بودند چاره‌اي نداشتند جز تن دادن به حضور مجدد خاتمي. موضوعي كه خود خاتمي البته بيش از همه در مورد آن ترديد داشت. چنان‌چه در خبرها هم از قول خاتمي اين جمله نقل شده بود كه فعلا در اين شرايط كسي توان رقابت با احمدي‌نژاد را ندارد. موضوع ديگر، نوع نگاه اصلاح‌طلبان به مقوله‌ي حاكميت است. چه در زمان رياست هشت ساله‌ي خود بر قوه‌ي مجريه كه همواره صحبت از مباحثي چون «حاكميت دو گانه» مي‌كردند و چه بعد از آن كه هميشه با اين‌كه نان نظام را مي‌خوردند و كليدي‌ترين پست‌ها در اختيارشان بود و از كنار آن به قدرت سياسي و اقتصادي زيادي پيدا كردند، مي‌خواستند پز روشنفكري و چهره‌ي اپوزيسيوني خود را باقي نگه دارند. چنان‌چه تاج‌زاده هم در جمله‌ي فوق‌الذكر به اين نكته اشاره کرد كه دغدغه‌ي خاتمي اين است كه «چطور مي توان در حكومت وارد شد اما آلوده حكومت نشد؟». اين سخن نشان از ماهيت پليد اين جريان دارد. آخر مگر مي‌شود به عنوان شخص اول اجرايي كشور انتخاب شد و مهم‌ترين قوه‌ي دولت را هم در اختيار گرفت اما خود را عاري از نظام و حكومت دانست؟ مگر می توان رئیس جمهور بود و خود را بیرون از حکومت دانست؟ اين را مي‌دانيم كه در كشورهاي غربي نيز جريان‌هاي روشنفكري و محافل اپوزيسيون وجود دارند. اما اين جريان‌ها در غرب مرد هستند و هرگز ورود به دايره‌ي حكومت نمي‌كنند. چون اساسا اين دو، يعني در درون حكومت بودن و گارد اپوزيسيون گرفتن قابل جمع با هم نيست. مگر مي‌شود انسان درون حكومت باشد و حكومت را قبول نداشته باشد؟! چنين دست موضوعات و مباحثي باعث شد كه حتي زماني كه خاتمي آمادگي خود را براي حضور در انتخابات دهم رياست جمهوري اعلام كرد، ورود خود را منوط به پذيرش پيش‌شرط‌هايي كند. خاتمي دو پيش شرط خود براي ورود به انتخابات را چنين عنوان كرد: «به اعتقاد من خواست قلبي و تاريخي مردم ايران آزادي، پيشرفت و عدالت است. در عين سازگاري اين امور با دين و ارزش هاي معنوي و فرهنگي، اين همان گفتمان اصيل اصلاح طلبي است كه در آينده تلاش مي كنم به صورت مدون آن را به جامعه ارائه نمايم. اگر بر سر اين موضوع بتوانم با جامعه به تفاهمي روشن دست يابم و اين خواسته ها در ميان اقشار مختلف جامعه جنبه خودآگاهي يابد به پيش شرط نخست خود دست يافته ام. پيش شرط دوم؛ با ساز و كارهاي موجود تا چه حد امكان عملي كردن برنامه ها براي رئيس جمهوري فراهم است؟ اگر واقعاً امكان اجراي برنامه ها وجود نداشته باشد و موانعي بر سر راه قرار گيرند، ارائه بهترين و كامل ترين برنامه به مردم نيز به منزله اغوا و فريب مردم است.» ملاحظه مي‌كنيد كه او حتي وقتي كه مي‌خواهد خود را براي كانديداتوري رياست‌جمهوري هم منتخب كند، پيش‌شرط گذاشت. و باز در اين‌جا هم به طور تلويحي اشاره به اين موضوع دارد كه ورود من منوط به اين قضيه است كه بايد كليه‌ي موانع بر سر راه جريان اصلاح‌طلبي برداشته شود. اين پيش‌شرط‌ها به قدري مضحك و خنده‌آور بود كه حتي داد هم‌مسلكان خود را نيز در آورد. شمس الواعظين با بيان اين كه چنين حرف‌ها و نظرهايي آن هم از شخصي چون خاتمي كه خود زماني در اين كشور، به مدت هشت سال رئيس‌جمهور بود بعيد گفت گذاشتن پيش‌شرط نشانه‌ي ننربازي خاتمي است. محمدنبي حبيبي، دبيركل حزب مؤتلفه اسلامي نيز گفت: «نامزدهاي انتخاباتي نمي توانند براي مردم و نظام پيش شرط تعيين كنند؛ اين مردم و نظام هستند كه براي آن ها پيش شرط مي گذارند».

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: