تهران امروز: مديريت ايرانی، يعنی مديريت ما
سخنرانيهاي رئيسجمهور در محافل داخلي و تريبونهاي بينالمللي همواره بر اين نكته كليدي تصريح داشته است كه بخش عمدهاي از جهانيان، بهويژه قدرتهاي مسلط، خواسته يا ناخواسته، دستاوردهاي مردم و دولت ايران را ناديده گرفته و تلاش دارند كه مديريت ايراني را ناموفق جلوه دهند.
مروري بر راهبردهاي اعلامي و سياستهاي اعمالي دولتهاي نهم و دهم در حوزه سياست خارجي نشان ميدهد كه جهتگيري كلي اين دو محور، معطوف به گسترش تعاملات ديپلماتيك، يكي از اساسي و تعريفشدهترين اهداف خويش را بر معرفي دستاوردها، توانمنديها و موفقيتهاي ايرانيان به جهانيان قرار داده است. سخنرانيهاي رئيسجمهور در محافل داخلي و تريبونهاي بينالمللي همواره بر اين نكته كليدي تصريح داشته است كه بخش عمدهاي از جهانيان، بهويژه قدرتهاي مسلط، خواسته يا ناخواسته، دستاوردهاي مردم و دولت ايران را ناديده گرفته و تلاش دارند كه مديريت ايراني را ناموفق جلوه دهند. بر همين سياق، كارآمدي «مديريت ايراني»، تلاش براي ارائه اين الگو به جهانيان و همچنين اعلام توانايي براي اداره جهان در پرتو چنين مديريتي، وجوه مميزه و مكرر سخنرانيهايي بوده است كه در سالهاي اخير از زبان دولتمردان بهويژه رئيسجمهور محترم شنيده شده و در اين ميان، نهادهاي متولي حوزه ديپلماسي از جمله وزارت امورخارجه نيز در تبيين و تبليغ اين گزارهها فروگذار نبودهاند. از سوي ديگر، در حوزه ديپلماسي عمومي نيز دولتمردان، به كرات با حضور در محافل دانشگاهي خارج از كشور يا در گفتوگو با رسانههاي غربي، چنين انگارههايي را توضيح و بر درستي و ترويج آن پافشاري كردهاند و در محافل داخلي نيز اين تفسير به دفعات شنيده شده است كه اگر افكار عمومي، نهادهاي مدني، نخبگان مشتاق و تودههاي وسيع جوياي حقيقت به كارآمدي مديريت ايراني واقف گردند، شاهد گرايش موجي عظيم خواهيم بود و بستري تازه براي موفقيتهاي كلانتر، رقم خواهد خورد. سويه سوم اين ماجرا را ميتوان در سفر مقامات خارجي به تهران جست كه دولتمردان با تمام تلاش، به معرفي دستاوردهاي مطلوب مديريتي پرداخته و بنابر گزارشهاي منتشره، در برخي موارد مانند ديدار رئيسجمهور ونزوئلا، وي از ساختوساز مسكن مهر شگفت زده شده يا مسئولان قطري پس از دريافت هديه رئيسجمهور، در حيرت فرو رفتند. چنين كوششهايي به يقين در راستاي منافع ملي صورت گرفته و شايسته تقدير است اما در روزهاي اخير خبر مخالفت وزارت امورخارجه با سفر نمايندگان شهرداري براي شركت در مراسمي براي معرفي برترينهاي مديريت شهري در زمينه توسعه حمل و نقل در واشنگتن، ترديدهايي را در گزارههاي پيشگفته در حوزه ديپلماسي و همچنين ديپلماسي عمومي دولت روا ميدارد. نخست اينكه دستاورد و موفقيت شهرداري تهران در اين زمينه، نمادي از موفقيت «مديريت ايراني» بود و با توجه به منطق جاري، ارزش معرفي و تبليغ در رسانههاي ملي داخلي و همچنين حمايت دولتمردان و برجستهسازي بينالمللي را داشت. مگر اينكه تعبيري خاص از «مديريت ايراني» و «ايرانيان» وجود داشته باشد. از منظر منافع ملي هم اين مخالفت، محل ابهام و پرسش است. در زمانهاي كه بيگانگان بر كوبيدن بر طبل تحريم، تلاش وافر دارند كه نشان دهند اين كوششها موفق بوده و از قضا، يكي از مهمترين حوزههاي مورد انتظار آنها براي تاثيرگذاري و نشانهروي، حمل و نقل عمومي در كلانشهرهايي چون تهران بوده است، اعلام خبر موفقيت مديريت شهري در توسعه و جلب رضايتمندي مردمي، قطعا مسئلهاي نيست كه خلاف نظر دولتي باشد كه خود را مردميترين دولت دهههاي اخير ميداند. قربانيشدن منافع ملي در پاي سلايق جناحي و تنگنظريهاي سياسي، شكواييهاي بوده است كه شخص رئيسجمهور نيز در سالهاي اخير، به دفعات دربارهاش سخن گفته است. حال چرا لايههاي پاييندستي همان راه را ميروند، پرسشي است كه يافتن پاسخش محتاج كوشش بسيار نيست و جستوجو در برخي برخوردهاي سياسي سالهاي اخير مانند ماجراي حضور شهردار در هيات دولت، اعتبارات مترو، سفر استاني هيات دولت به استان تهران، جدايي شهرري از تهران و... به راحتي قابل دركش ميكند. با تكيه بر همين گزارهها، شايسته يادآوري است كه برخوردهايي چنين در حوزه سياست داخلي قابل انتظار بود و هست ولي تسري و تعميم دهي آن به بيرون از مرزها، امري نبود كه قابل انتظار و پيشبيني باشد. اهل رسانه و سياست در سالهاي اخير، همواره رفتارهاي دولت نهم و دهم را «غيرقابل پيشبيني» توصيف كردهاند. اين گزاره، تنها تعبيري است كه در حال حاضر، مخالفت با سفر نمايندگان يكي از نهادهاي جمهوري اسلامي براي حضور در مراسمي بينالمللي و معرفي توانمندي ملي و مديريتي ايرانيان را توجيه و تفسير ميكند.