نسل سومی‌ها مقابل دوربين مختارنامه

وقتي هم كه دوربين براي شروع روايت زندگي مختار ثقفي، در قسمت اول سريال وارد گندمزار مي‌شود، مختار مردي ميانسال و كاملا جا افتاده است! در بخش‌هاي ديگر هم نقش‌ها از ميانسالي آغاز و به سن و سال پيري شخصيت‌ها و قهرمان‌ها ختم مي‌شود.

کد خبر : 133987

جام جم: اگر بگوييم «مختارنامه» دربست در اختيار بازيگران ميانسال بوده است حرف بي ربطي نزده‌ايم! حتما تا اينجاي كار و بعد از پخش 16 قسمت از اين سريال، با حال و هواي آن آشنا شده‌ايد و مي‌دانيد فضاي كلي اين قصه مجال چنداني براي حضور بازيگران نسل سومي در اين سريال فراهم نكرده و اغلب بازيگران حاضر در آن به پيروي از نقش‌هاي سريال و فضاي داستان، چهره‌هايي ميانسال هستند. حتي وقتي هم كه دوربين براي شروع روايت زندگي مختار ثقفي، در قسمت اول سريال وارد گندمزار مي‌شود، مختار مردي ميانسال و كاملا جا افتاده است! در بخش‌هاي ديگر هم نقش‌ها از ميانسالي آغاز و به سن و سال پيري شخصيت‌ها و قهرمان‌ها ختم مي‌شود. سريال مختارنامه با تلفيق تجربه نسل‌ها و چهره‌هاي قديمي سينما و تلويزيون با شور و انرژي جواناني ساخته شد كه در شماره‌هاي آينده و در مطلبي مفصل‌تر به آنها خواهيم پرداخت. از گروه كارگرداني تا چهره‌پردازي، صحنه و لباس، توليد و... اغلب پست‌هاي مياني در تسخير چهره‌هاي جوان و پر انرژي بوده كه حالا با پشت سر گذاشتن مختارنامه و كسب تجربه، براي خود «اوستا» شده‌اند. اما جست و جوي ما در ميان بازيگران اين سريال تلويزيوني نشان مي‌دهد دو نسل سومي در اين سريال و تا اينجاي كار نقش‌هاي مهم و پُر رنگي را ايفاء كرده‌اند: «بهنوش طباطبايي»، «حامد ميرباقري». خاشعه: عروس فتنه‌گر زبيري تا اينجاي كار بهنوش طباطبايي نه درباره چگونگي حضورش در مختارنامه حرفي زده و نه درخصوص اين نقش توضيحي داده است اما طبق اطلاعات اختصاصي ما پيشنهاد حضور او براي اين نقش از سوي «رضا اصغري» دستيار اول كارگردان و در سال 1387 به كارگردان سريال مختارنامه داده شد. طبق شنيده‌ها به جز طباطبايي گزينه‌هاي ديگري همچون:«الناز شاكردوست» هم براي اين نقش وجود داشت اما اين نقش كوتاه بود و همه چيز در يك سكانس خلاصه مي‌شد و همين نكته باعث شده بود تا انتخاب بازيگر حرفه‌اي براي اين نقش مشكل و سخت شود. در طول فيلمنامه «خاشعه» يا «عروس زبيري» فقط جايي ديده مي‌شد كه در كنار كعبه بر جنازه همسر جوانش «منذر» مي‌گريست! پذيرفتن نقش‌هاي كوتاهي از اين دست از سوي بازيگران حرفه‌اي هميشه بسادگي ممكن نيست ولي طباطبايي با پذيرش اين نقش و رفتن به مقابل دوربين، توانست با بازي خود نظر كارگردان را جلب كند و به همين دليل چندين سكانس ديگر به نقش اضافه شد. حتي بعد از پايان يافتن بازي بهنوش طباطبايي در سال 1387 در مختارنامه، او در مقطع ديگري نيز در سريال حاضر شد و سكانس‌هاي جديدي را بازي كرد. در آن زمان طباطبايي درگير سريالي تلويزيوني بود و هر بار فاصله يكي از شهرهاي مركزي ايران تا احمدآباد مستوفي را طي مي‌كرد تا مقابل دوربين مختارنامه برود. حتي در اين مدت كمي هم لاغر شده بود كه گروه سازنده تلاش كردند با ترفندهايي مانع از تاثير اين مساله در نقش او شوند.جالب است بدانيد كه او پيش از ايفاي اين نقش، به دليل اطمينان به گروه سازنده سريال، قراردادي با پروژه نبست و درخصوص مسائل مالي بعد از ايفاي اولين پلان نقش مذاكره كرد. البته چنين اتفاقي در مختارنامه عجيب نبود و خيلي از بازيگران نيز چنين كردند كه حالا حاصل آن را مي‌بينند. «خاشعه» در واقع يك مدل زنانه از عبدالله بن زبير است كه به واسطه نزديكي به عبدالله بن زبير به بازي‌هاي سياسي علاقه‌مند و آشنا شده است و بدش نمي‌آيد در بازي‌هاي سياست دخالت كند. عبدالله هم كه هر بار با ديدن او به ياد خاله‌اش «عايشه» مي‌افتد و اين مساله را بيان مي‌كند. خيلي از مخاطبان مختارنامه تصور مي‌كردند بعد از مرگ منذر در جنگ با سپاه شام، ممكن است در داستان ميان خاشعه و مختار ارتباطي عاطفي شكل بگيرد اما در كمال ناباوري، او در قسمت 16 داستان كه جمعه 24 دي ماه پخش شد، براي ازدواج با جعفر برادر همسر مرحومش، «قتل مختار» را به عنوان شرط و نذر خود مطرح كرد! يك اصل دراماتيك مي‌گويد كينه ميان زن و مردي از جنس مختار و خاشعه شايد حاصل يك پيشنهاد عشقي بي‌سرانجام باشد؛ درست مانند آنچه كه در داستان يوسف و زليخا شاهدش بوديم و باعث شد تا يوسف روانه زندان شود! كسي چه مي‌داند، شايد خاشعه هم دلايل ديگري براي صادر كردن دلايل قتل مختار داشته باشد، دلايلي به جز اين‌كه مثلا مختار را عامل مرگ شوهر خود مي‌داند، دليل دشمني با آل علي، احساس رقابت مختار با آل زبير و... در هر صورت خاشعه با طرح اين پيشنهاد و روشن كردن آتش فتنه، از قسمت 16 خداحافظي كرد و جاي خود را به قهرمان‌هاي ديگر داستان داد. وهب نصراني، جنگجويي‌كه نظير نداشت «هنگام فيلمبرداري صحنه‌هاي كربلا در شاهرود، روزي آقاي ميرباقري گفت بايد نقش وهب را بازي كني. من هم قبول كردم، البته با كلّه»! اينها جملات حامد ميرباقري در گفت‌وگو با ما است. حامد تنها پسر داوود ميرباقري كارگردان سريال مختارنامه است و در مختارنامه از ابتداي كار به عنوان دستيار كارگردان در يكي از سخت‌ترين بخش‌هاي مختارنامه حضور داشته است. سر و كله زدن با هنروران، آماده كردن صحنه براي فيلمبرداري و كلا رتق و فتق همه امور در سر صحنه وظايفي است كه حامد در اين 8 سال در سر صحنه مختارنامه انجام داده و البته هيچ‌گاه هم از رانت پدرش استفاده نكرده تا در يك پست راحت و بي‌دغدغه در مختارنامه حضور داشته باشد. خيلي‌ها هم وقتي سر صحنه مختارنامه حاضر مي‌شدند، تا چندين روز و گاه چندين هفته متوجه رابطه قوم و خويشي او با كارگردان نمي‌شدند. شايد به همين دليل است كه هنوز هم به عادت روزهاي فيلمبرداري، گاهي سازنده سريال مختارنامه را به جاي «پدر»، «آقاي ميرباقري» خطاب مي‌كند. سابقه همكاري حامد با پدرش به فيلم امام علي(ع) بازمي‌گردد. او همان پسربچه‌اي است كه در صحنه پاياني سريال امام علي(ع) با لنگه كفشي به دست به سمت دريا مي‌رود. حامد در فيلم مجموعه «مسافر ري» هم در نقش وليعهد متوكل عباسي ايفاي نقش كرد و در سريال «معصوميت از دست رفته» نيز ايفاگر نقش «حيدر» بود. در فاصله سال‌هاي 1384 تا 1386 نيز در سريال مختارنامه نقش ثابت پسر جوان مختار را ايفاء كرد كه بازي او از قسمت 18 آغاز خواهد شد كه البته در آن بازي گريم بسيار متفاوتي با چهره وهب نصراني دارد. نقش ثابت در نوجواني هم توسط «بنيامين مظفري» ايفاء شده است. نقش ثابت در نوجواني هم توسط «بنيامين مظفري» ايفاء شده است. شخصيت «وهب نصراني» بعدها به صحنه‌هاي كربلاي مختارنامه اضافه شد. اين اتفاق زماني رخ داد كه عزت‌الله ضرغامي، رئيس سازمان صدا و سيما از ميرباقري خواست تا مدت زمان صحنه‌هاي كربلا در سريال مختارنامه اضافه شود. ميرباقري هم از ميان همه شخصيت‌هاي حاضر در كربلا، سراغ داستان تكان‌دهنده «وهب نصراني» آمد كه در آثار نمايشي كمتر مورد توجه قرار گرفته بود. جواني مسيحي كه در شب ازدواج خود راهي دشت كربلا مي‌شود و زماني هم كه اشقياء سر بريده‌اش را به سمت مادرش پرت مي‌كنند، «ام وهب» سر فرزندش را به سمت اشقياء پرت مي‌كند و مي‌گويد:«ما چيزي را كه در راه خدا داده‌ايم پس نمي‌گيريم!» حامد ميرباقري مي‌گويد كه وهب جنگجوي قابلي بوده و در جنگ سواره هيچ‌كس حريفش نبوده است. او با نيزه مي‌جنگيده و اشقياء براي اين‌كه كار او را يكسره كنند، پاهاي اسبش را قطع مي‌كنند و بعد از سقوط او از روي اسب، او با شمشير و خنجر به جنگ خود ادامه مي‌دهد تا در نهايت شهيد مي‌شود. پس از آن هم اشقياء جنازه او را بر صليب مي‌كشند. نكته جالب توجه درباره حامد ميرباقري اين است كه چند هفته قبل تصاوير بازي او در نقش وهب نصراني به جاي تصاوير حضرت اباالفضل(ع) به اشتباه در برخي سايت‌هاي خبري منتشر شد كه با واكنش سريع روابط عمومي پروژه اين شبهه برطرف شد. البته حامد با «كاوه فتوحي» بازيگر نقش حضرت اباالفضل(ع) رابطه دوستي و نزديكي فراواني دارد. كاوه متولد سال 1368 است و شايد بتوان او را جوان‌ترين بازيگر سريال مختارنامه دانست. كسي چه مي‌داند، شايد روزي در همين صفحه مطلبي مفصل درخصوص نحوه حضور او در اين نقش و نيز حس و حالش از ايفاي اين نقش خوانديد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: