منافع ملی و مذاکره با آمریکا
موضوع مذاکره با آمریکا را میشود یکی از قدیمیترین و پرتکرارترین موضوعات در سیاست خارجی کشور در دوران نظام جمهوری اسلامی ایران دانست؛ موضوعی که هرازگاهی مانند این ایام داغ میشود.در این سطور، برخی دلایل مغایرت منافع ملی با انجام مذاکره با آمریکا بهویژه در شرایط کنونی را بهاجمال مرور میکنم.
موضوع مذاکره با آمریکا را میشود یکی از قدیمیترین و پرتکرارترین موضوعات در سیاست خارجی کشور در دوران نظام جمهوری اسلامی ایران دانست؛ موضوعی که هرازگاهی مانند این ایام داغ میشود.در این سطور، برخی دلایل مغایرت منافع ملی با انجام مذاکره با آمریکا بهویژه در شرایط کنونی را بهاجمال مرور میکنم.نخست، یکی از اساسیترین مبانی انقلاب و نظام اسلامی که البته هر نظام مستقلی نیز آن را میپسندد و تأیید میکند «ظلمنکردن و زیر بار ظلم نرفتن است»؛ این مبنا با شعار و مطالبه اساسی مردم در ابتدای پیروزی انقلاب یعنی «استقلال» نیز انطباق کامل دارد. بر این اساس نمیتوان با نظام و کشوری که مبنایش برخورد استکباری و ظالمانه است، تعامل داشت و بدون زیربار ظلم رفتن مذاکره، بهمعنای دادوستد عادلانه، انجام داد. کافی است همین امروز سرمان را بالا بگیریم و چشمانمان را باز کنیم و ادعاهای آمریکا حتی درباره کانادا، کانال پاناما و سرزمین گرینلند را ببینیم! دوم، ملاک تجربه در هر کاری بهویژه کارهای خطیر، ملاک مهمی است و عُقلا بههیچوجه از آن صرفنظر نمیکنند. از تجربه پیش از انقلاب اسلامی و تجارب ملل دیگر که بگذریم، تجارب متعدد خودمان در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تعامل و مذاکره با آمریکا، هیچ تجربه مثبت و امیدبخشی را در اختیار ما نمیگذارد.
سوم، یکی از دلایل موافقان مذاکره با آمریکا که البته ممکن است به آن اذعان نکنند اما با اندکی توجه میتوان آن را مشاهده کرد، مرعوب هیمنه و ابهت آمریکا بودن است. در نگاه این افراد، آمریکا همچنان صاحب هژمونی و توانمند برای هر اعمال نظری است؛ حالآن که واضح و آشکار است که آمریکای امروز، آمریکای قرن بیستم نیست و افول ابرقدرتی آن تقریبا مورد اجماع است.خطاهای محاسباتی متعدد در مواجهه با ایران عزیز و شکست در طرحهای براندازی نظام جمهوری اسلامی، عدمدستیابی به اهداف در تحولات ۲دهه اخیر در عراق، افغانستان، یمن و ناکامیهای متعدد در به نتیجه رساندن طرحهای خود برای تحکیم رژیمصهیونیستی ازجمله مواردی است که هژمونی آمریکا را با چالشهای جدی روبهرو ساخته و تحلیلگران راهبردی در سطح جهان را به این نتیجه رسانده که مقابله با آمریکا و شکست این کشور ممکن است. همینجا تصریح کنم که مذاکره جمهوری اسلامی ایران با آمریکا نقش بسیار مهمی در احیای هژمونی آمریکا خواهد داشت و این خیانتی است به کل جهان!چهارمین دلیل، مشاهده وضعیت کشورهای متعددی است که با آمریکا ارتباط سیاسی نزدیک و همراهانه داشتهاند یا دارند اما مشکلات گوناگون آن ها از جمله اقتصادی حل نشده و مردمشان همچنان با فقر و تنگناهای معیشتی دستبهگریبان هستند. ایران دوران پهلوی، مصر، عراق، اردن، افغانستان و دهها کشور ریزودرشت دیگر در آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و آمریکای جنوبی مصداق این مسئله هستند. پنجم، ویژگی مقطعی است که امروز در آن قرار داریم.با آنچه در سوریه اتفاق افتاد، آمریکا خود را در شرایط برتر و ایران را ضعیف میپندارد و این مصادف شده است با آغاز ریاستجمهوری فردی با ویژگیهای ترامپ! آیا اشتیاق نشاندادن به مذاکره در این شرایط، تقویت انگاره دولتمردان آمریکا مبنی بر داشتن دستبرتر نیست؟ آیا هر فردی در سمت رئیسجمهور آمریکا، چه برسد به ترامپ که گفته میشود تاجر است، در چنین شرایطی بهدنبال امتیازگرفتن که نه، حتی باج گیری نیست؟ آیا در چنین صحنهای میشود منافع ملی ایران عزیز را تأمین کرد؟ آیا با احساسی که آمریکا امروز نسبت بهخود و ما دارد و ولعی که برخی برای مذاکره ابراز میکنند، آمریکا حاضر است امتیازی ارزشمند و مؤثر در حل مشکلات به ایران بدهد؟ بنابراین به ضرس قاطع و با صدای بلند میگوییم مذاکره با آمریکا تأمینکننده منافع ملی ما نیست و هرگاه به شرایطی دست یابیم که منافع ملی ما با مذاکره تأمین شود، قطعا هیچ خردمند و دلسوزی از آن چشمپوشی نخواهد کرد.
خراسان