نقشه شوم حاشیه سازان مجازی

دیدار رئیس جمهور ایران با اردوغان، اگرچه از لحاظ تشریفاتی نیازمند بازنگری و دقت بیشتر بود، اما واکنش های افراطی و تخریبی طیفی خاصی از فعالان فضای مجازی به آن، نمونه ای آشکار از آسیب های فضای سیاسی و رسانه ای کشور است

کد خبر : 1334280

نخستین دیدار رئیس جمهور ایران با همتای ترکیه‌ای خود پس از سقوط دولت سوریه، از جنجال‌برانگیزترین سوژه‌های اخیر در فضای رسانه‌ای ایران بوده است. تصویری که رئیس جمهور ایران را در حال گذاشتن دست روی سینه خود در لحظه خوش‌وبش با رئیس جمهور ترکیه نشان می‌دهد، به سرعت به نقطه تمرکز جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای تبدیل شد. این تصویر بهانه‌ای شد برای مجموعه‌ای از نقدهای رادیکال که مرزهای نقد حرفه‌ای را پشت سر گذاشت و به تخریب سیاسی انجامید. با نگاه به این ماجرا، ابتدا باید تاکید کرد که رعایت پروتکل‌های دیپلماتیک، به‌ویژه در شرایط حساس منطقه‌ای، یک الزام انکارناپذیر برای مسئولان بلندپایه کشور است. رفتارهای خارج از چارچوب تشریفاتی می‌تواند در فضای بین‌الملل معانی متفاوتی داشته باشد و ممکن است به اشتباه به عنوان نشانه‌ای از ضعف تفسیر شود. در این مورد خاص، تیم تشریفات ریاست جمهوری و وزارت خارجه باید مسئولیت‌پذیری بیشتری نشان داده و از بروز چنین اشتباهاتی جلوگیری کنند. هرچند این اقدام رئیس جمهور احتمالا سهوی بوده، اما در نظام دیپلماسی، اشتباهات این‌چنینی می‌توانند تبعات گسترده‌ای به دنبال داشته باشند.اما آن چه به نظر می‌رسد مهم‌تر از این خطای سهوی باشد، نحوه واکنش‌ها به آن در فضای رسانه‌ای و سیاسی کشور است. موج انتقاداتی که علیه رئیس جمهور به راه افتاد، نه تنها جنبه سازنده نداشت، بلکه اغلب رنگ و بوی تخریب شخصیتی و بی‌اعتبارسازی را به خود گرفت. در این میان، جریانی که همواره به انتقادهای رادیکال و استفاده از ادبیات تند معروف است، بار دیگر میدان‌داری کرد و این رویداد را به فرصتی برای حملات لفظی بی‌رویه تبدیل کرد. برخی طرفداران این جریان آنقدر پای خود را فراتر از حد گذاشتند که خواستار استعفای رئیس جمهور هستند. این روند، متاسفانه، بازتاب‌دهنده مشکلی عمیق‌تر در فضای سیاسی و رسانه‌ای کشور است. نقد به‌عنوان یکی از ابزارهای پیشرفت و بهبود، زمانی موثر خواهد بود که مبتنی بر تحلیل دقیق و هدفمند باشد. اما وقتی نقد به سطحی‌ترین و احساسی‌ترین شکل ممکن ارائه شود، کارکرد خود را از دست داده و به ابزاری برای ایجاد شکاف و تشدید تنش تبدیل می‌شود. چنین برخوردی نه تنها به اصلاح امور کمکی نمی‌کند، بلکه فضای سیاسی کشور را به سمت استادیوم‌گونه‌ای سوق می‌دهد که در آن تنها هدف، تخریب تیم مقابل است. از سوی دیگر، به نظر می‌رسد این جریان که در انتخابات گذشته شکست را تجربه کرده است، همچنان از این شکست عبور نکرده و تلاش می‌کند انتقام خود را از تیم مستقر در پاستور بگیرد. این رفتار انتقام جویانه نه تنها به انسجام سیاسی کشور آسیب می‌زند، بلکه اعتماد عمومی به نهادهای رسمی را نیز تضعیف می‌کند. در شرایطی که کشور با چالش‌های جدی و اساسی مواجه است - از مسائل اقتصادی گرفته تا موضوعات امنیتی و سیاست خارجی - رسانه‌ها و نخبگان سیاسی باید توجه خود را معطوف به مباحثی کنند که به حل این مشکلات کمک کند. به‌جای تمرکز بر سوژه‌هایی که بیشتر جنبه حاشیه‌ای دارند، باید به دنبال راه‌حل‌های عملی برای مسائل کلان کشور بود. اما متاسفانه، آنچه دیده می‌شود، ترجیح دادن بحث‌های سطحی و گاه زرد بر مسائل حیاتی و اولویت‌دار است.

در همین راستا رهبر انقلاب در بخشی از سخنان خود  درباره انتقاد صحیح از مسئولان تاکید می‌کنند:«تذکّر‌دادن هیچ اشکالی ندارد امّا این تذکّر بایستی جوری باشد که اعتماد عمومی را از کسانی‌ که مسئول‌اند و مشغول کارند، سلب نکند؛ تذکّر دادن باید جوری باشد که موجب بی‌اعتمادی عمومی نشود، اهانت وجود نداشته باشد و روش‌های خشم‌آلود وجود نداشته باشد؛ همه با برادری اسلامی به مسئله‌ی ارتباطِ میان دولت و ملّت نگاه کنند و با آن شیوه ‌رفتار بکنند.» (۱/۱/۱۳۹۴)

پیامدهای تخریبگری افراطیون! 

نکته قابل تامل دیگر، تاثیر این فضای تخریبی بر افکار عمومی است. انتقادهای تند و بی‌پایه، به‌ویژه زمانی که از سوی جریان‌هایی خاص به طور مداوم مطرح شود، می‌تواند احساس ناتوانی و بی‌اعتمادی را در جامعه تقویت کند. این رویکرد، با ایجاد فضایی که همه چیز را سیاه نشان می‌دهد، عملا زمینه‌ساز القای این ایده به جامعه می‌شود که تنها راه‌حل مشکلات، اقدام از طریق اعتراضات خیابانی است. در حالی که نقد سازنده و گفت‌وگوهای منطقی می‌تواند ابزار مهمی برای اصلاح باشد، فضای تخریب و تندروی تنها به تشدید ناآرامی‌ها و بی‌ثباتی اجتماعی دامن می‌زند.همچنین، این رویکرد تخریبی می‌تواند به معنای نادیده گرفتن دستاوردها و نقاط قوت دولت باشد. نقد سازنده، باید بر شناسایی و برجسته کردن ضعف‌ها تمرکز کند، اما همزمان نقاط قوت و تلاش‌های مثبت را نیز به رسمیت بشناسد. وقتی فضای نقد به تخریب صرف کاهش یابد، نه تنها اعتبار منتقدان زیر سوال می‌رود، بلکه مخاطبان نیز اعتماد خود را به تحلیل‌ها و پیشنهادهای ارائه‌شده از دست می‌دهند.در مجموع، دیدار رئیس جمهور ایران با همتای ترکیه‌ای، اگرچه از لحاظ تشریفاتی نیازمند بازنگری و دقت بیشتر بود، اما واکنش‌های افراطی و تخریبی که به دنبال داشت، نمونه‌ای آشکار از آسیب‌شناسی فضای سیاسی و رسانه‌ای کشور است. آنچه امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز داریم، بازگشت به گفتمان منطقی، تمرکز بر مسائل اساسی و پرهیز از تبدیل سیاست به میدان جنگ جناحی است. این تنها راهی است که می‌تواند به تقویت اعتماد عمومی، حل مشکلات کشور و ارتقای جایگاه ایران در عرصه بین‌المللی منجر شود.

خراسان

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: