ماهیت صهیونیستی امریکایی تروریستهای جولانی در سوریه
چند روز از آتشبس میان حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی نگذشته بود که خبر حمله تروریستهای تکفیری به اطراف حلب در رسانهها پیچید. سرعت عمل تروریستها و غافلگیری ارتش سوریه موجب پیشروی سریع و اشغال شهر حلب و سپس حرکت تروریستها به سمت مناطق میانی سوریه و انسداد اتوبان اصلی دمشق به حلب و در خطر قرار گرفتن شهرهای حماه و حمص و توسعه مناطق اشغال شده به شرق حلب نیز شد.
چند روز از آتشبس میان حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی نگذشته بود که خبر حمله تروریستهای تکفیری به اطراف حلب در رسانهها پیچید. سرعت عمل تروریستها و غافلگیری ارتش سوریه موجب پیشروی سریع و اشغال شهر حلب و سپس حرکت تروریستها به سمت مناطق میانی سوریه و انسداد اتوبان اصلی دمشق به حلب و در خطر قرار گرفتن شهرهای حماه و حمص و توسعه مناطق اشغال شده به شرق حلب نیز شد.
محوریت این حمله با گروههای تروریستی تحریرالشام بود که در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ و شکلگیری جریان تکفیری داعش، با کمکهای سرکرده آن ابوبکر بغدادی در اتصال با القاعده شکل گرفت و به تدریج نام جبهه النصره را بر خود گذاشت. این گروه تروریستی آن زمان پرچم سیاه رنگ داشت ولی در سال ۲۰۱۶ محمد جولانی، سرکرده این گروه ضمن قطع ارتباط با القاعده، سازمان جدیدی را تشکیل داد که نام تحریرالشام را بر آن گذاشت. با وجود این، سابقه سیاه این گروه تروریستی نام آن را در فهرست گروههای تروریستی کشورهای غربی قرار داد.
این گروه تروریستی، پس از شکست در برابر ارتش سوریه و حامیان آن مجبور به استقرار در استان ادلب شد که دولت ترکیه در نشست موسوم به گروه آستانه در سال ۲۰۱۶ در تهران موافقت پوتین را برای قطع حمله علیه آنان به شرط کنترل بر تروریستها و جلوگیری از دستیابی به سلاح سنگین و سازماندهی مجدد کسب کرد. پوشش این درخواست هم مسائل انسان دوستانه و مهلت دادن به تروریستها برای مشارکت در مذاکرات سیاسی با دولت سوریه عنوان شده بود.
اما حمله گسترده تروریستها در روزهای اخیر و سرعت عمل آنها در اشغال شهر حلب و مناطق دیگر نشان میدهد گروههای تروریستی در این سالها نه تنها دسترسی به سلاح و مهمات داشتهاند و سازماندهی جدید یافتهاند، بلکه از کمکهای آموزشی، لجستیکی و حتی اطلاعاتی و مشاوره برای طراحی عملیات و کنترل و فرماندهی نیز برخوردار بودهاند. همچنین این تروریستها با همکاری ترکیه به مناطق دیگری حتی خارج از سوریه نیز اعزام و آموزش و احتمالاً تمرین در جنگ عملی را نیز تجربه کرده و پس از حمله روسیه به اوکراین از حمایت افسران اوکراینی برخوردار شدهاند که استفاده حرفهای از پهپادهای ساخت کشورهای غربی گویای کمکهای آموزشی و لجستیکی اوکراینی هاست.
همچنین بخشی از نیروهای مهاجم از کشور ترکیه و گذرگاههای مرزی شمال وارد سوریه شده و محوری غیر از حلب را برای حمله انتخاب کردهاند که همراه با برافراشتن پرچم ترکیه و حضور گسترده نیروهای ترک زبان در قالب گروههای ایغور چینی و حزب ترکستانی، نشانگانی از حضور مستقیم ترکیه در پشتیبانی و البته استفاده ابزاری از تروریستها برای اهداف منطقهای ترکیه است.
انتخاب شهر حلب در مجاورت مرز ترکیه نه تنها با ادعاهای ارضی ترکیه نسبت به آن در کنار موصل از سوی طرفداران احیای امپراتوری عثمانی همخوانی دارد، بلکه با اهداف آنکارا در کنترل کردهای سوریه و جنوب ترکیه و جلوگیری از شکلگیری کانتونهای کردی نیز منطبق است. جالب اینکه این عملیات گسترده تروریستی علیه سوریه یقیناً چند هفته پس از بیاعتنایی دولت سوریه به درخواست اردوغان برای عادیسازی روابط با ترکیه انجام شد که توسط برخی سران عربی با سابقه حمایت از داعش و با شرط قطع حمایت از مقاومت نیز تکرار شده بود. کما اینکه نتانیاهو کمتر از ۲۴ ساعت، ادامه حمایت بشار اسد از مقاومت را خطرناک و برای این کار سوریه را تهدید کرده بود.
چنین درخواستها و تهدیدهایی، شبیه مقدمهسازی حامیان داعش برای به راه انداختن جنگ نیابتی سوریه در سال ۲۰۱۲ با محوریت تروریستهای تکفیری داعش و راهاندازی گروههای تروریستی دیگری مثل هیئت تحریرالشام در قالب جبهه النصره و سپس ورود امریکا به سوریه و بازگشت آن به عراق و مداخلههای گسترده منطقهای و ادعای طولانی بودن شکست داعش تا سه سال آینده به حساب میآید. ادعایی که از تصمیم امریکاییها برای حضور طولانی مدت در منطقه و پیشبرد اهداف خود و در رأس آن اعمال نظم منطقهای با ایجاد بیثباتی و ادعای مبارزه با تروریسم حکایت داشت، اما با شکست داعش و پایین کشیدن پرچم سیاه آن در رقه و تسلیم آخرین تروریستها در منطقه ابوکمال سوریه این نقشه به هم ریخت.
تروریستهای تکفیری در عراق و سوریه با کمک گروههای مقاومت و حضور میدانی شهید سلیمانی با شکست و اضمحلال مواجه شدند ولی بخشی از آنان با وساطت ترکیه در سوریه در منطقه ادلب، استانی هم مرز با ترکیه باقی ماندند. در شرایطی که تحریمهای سزار در سوریه مانع بازسازی ارتش و تقویت قدرت نظامی شده و حملههای پیاپی رژیم صهیونیستی مانع شکلگیری وضعیت امنیتی برای بهبود اوضاع اقتصادی و بازسازی کشور شده و دقیقاً زمانی که مقاومت اسلامی به ویژه حزبالله موجب استیصال رژیم صهیونیستی برای نابودی حماس و ضمیمه کردن غزه و کرانه باختری به اراضی اشغالی گردیده، دور جدید تهاجم و بیثباتسازی را کلید زدهاند. این اقدام تروریستها گرچه با ادعای مبارزه با دولت بشار اسد صورت میگیرد، اما نفع اصلی آن را ابتدا رژیم صهیونیستی و سپس قدرتهای منطقهای توسعهطلب مثل ترکیه و کشورهای عربی حامی تروریستها میبرند و در نهایت این امریکاست که با سرگرمسازی مجدد روسیه و ایران به مسائل سوریه و خطر شکلگیری موج جدید تروریسم تکفیری، بزرگترین نفع برای پیشبرد سیاستهای منطقهای در غرب آسیا و حتی تنظیم نظم جهانی مطلوب خود را کسب میکند.
منفعتی که به قیمت کشتار، آوارگی و ویرانی در سوریه نصیب امریکا و اسرائیل میشود و هیزم این آتش با اموال و دارایی کشورهای اسلامی مرعوب یا تطمیع شده قدرت امریکا تأمین میگردد. اما این شروع تکراری، پایان کار نیست و پایانی شبیه ماجرای داعش میتواند برای هیئت تحریرالشام نیز رقم بخورد.
توقف تروریستها به فاصله کوتاهی از پیشرویهای سریع و ضد حمله موفق ارتش عربی سوریه و بالاتر از آن شروع درگیریهای پرتلفات بین گروههای تروریستی پس از ورود به حلب و دست زدن آن به جنایاتی شبیه داعش مثل کشتار اسیران و ربایش اموال و تجاوز به نوامیس مردم گویای سرنوشت و سرانجامی شبیه داعش برای هیئت تحریرالشام و تروریستهای متحد آن است.
چه بسا این حماقت تروریستها مقدمه بسته شدن پرونده آنان در سوریه و نابودی کامل جریان تروریسم تکفیری در استان ادلب و نابودی لانه حیات و تکثیر این موجودات وحشی بوده و موج جدید توحش و جنایت، آتش مجازات آنان را در مرصادی دیگر رقم بزند.
تجربه سوریه و حامیان آن در مبارزه با تروریسم تکفیری و صهیونی و عبرت حامیان تروریستها از گذشته و هزینههای سنگین برای حمایت عبث از داعش میتواند به سرعتبخشی به مبارزه با تروریستها و مهار و نابودی آنان در زمانی کوتاهتر از دوره مبارزه با داعش کمک کند و البته چنین هدفی، به عملیاتی ترکیبی و به کارگیری تمام ظرفیتها در عرصه سخت و نرم پیوند خورده است.
تروریستها امروز به جای پرچم سیاه، پرچم سفید برافراشته و به جای کشتار و تجاوز علنی، جنایت پنهانی را دنبال میکنند. سعی در ارائه چهره مدنی از خود دارند، اما ماهیت یکسان آنان را میتوان در خدمتدهی و زمینهسازی به نفع صهیونیستهای در معرض بحران بقا و امریکاییهای مشتاق تداوم سلطه و نظم تک قطبی ظالمانه، با شفافیت تمام مشاهده نمود.
منبع: روزنامه جوان