تهدید جدی برای دولت و روزنه گشایان/ نقشه اصلاح طلبان رادیکال، هزینه کردن دولت به نفع سیاست ستیز است/ حمله به قالیباف موجب تضعیف دولت می شود
واکنش بخشی از چهره ها و رسانه های اصلاح طلب به موضع روز گذشته رییس مجلس درباره قانونی نبودن انتصاب ظریف نشان دهنده تسلط بخش ستیزمحور جناح چپ بر این جریان سیاسی است که می تواند به یک تهدید جدی برای دولت و روزنه گشایان اصلاح طلب تبدیل شود.
سرویس سیاسی فردا: واکنش بخشی از چهره ها و رسانه های اصلاح طلب به موضع روز گذشته رییس مجلس درباره قانونی نبودن انتصاب ظریف نشان دهنده تسلط بخش ستیزمحور جناح چپ بر این جریان سیاسی است که می تواند به یک تهدید جدی برای دولت و روزنه گشایان اصلاح طلب تبدیل شود.
واقعیت این است که آنچه از سوی دکتر قالیباف مطرح شد؛ تاکید بر محوریت قانون برای فیصله دادن به یک دوقطبی پرقدرت بود که مانع ورود به مسائل اصلی کشور از جانب دولت و مجلس به حساب می آمد. موضعی که اساسا مرتبط به وظایف مجلس است و حتما دولت هم به عنوان مجری قانون باید به آن اهتمام داشته باشد. واضح است که بر اساس قانون حضور دکتر ظریف در سمت فعلی غیرقانونی است و بر همین اساس در لایحه جدید دولت به مساله تابعیت قهری برای حل مشکل اشاره شده است. با این فرض اصلاح طلبان چگونه عبور از قانون را مساوی عبور از وفاق ترجمه می کنند؟ مگر وفاق طلبی، قانون گریزی را توجیه می کند؟
در عین حال طبیعی است که در صورت تغییر قانون به نحوی که مساله شامل وزیر اسبق امور خارجه نشود، ایشان می توانند ادامه فعالیت دهند. آیا اگر به فرض چنین امکانی پدید آمد، از نظر این گروه ها و افراد، دوباره وفاق به نقطه اول اش بازگشته؟ آیا طبق این خوانش نباید گفت که گروهی وفاق را وکیل الدوله بودن مجلس تفسیر کرده اند؟
نکته بعدی به طلبکاری برخی اصلاح طلبان ساختارگرا و حداکثری خواه از دولت و مجلس بازمی گردد. این افراد که از ابتدا هم مخالف ادبیات وفاق دولت بودند، اکنون چگونه نگران وفاق شده اند و برای آن مرثیه می سرآیند؟ واقعیت آن است که مساله آنها وفاق و دولت نیست بلکه هموار کردن مسیری است که ذیل آن بتوانند با رونق سیاست ستیز، نهادها را خرج رادیکالیسم خود کنند.
نکته آخر اما یک پرسش مهم از گروه روزنه گشا است که بال فکری دولت چهاردهم محسوب می شوند و ایده وفاق را در مقابل حداکثری خواهان اصلاحات پیش می برند. آیا حمله این طیف رادیکال به رییس مجلس را در نهایت موجب تضعیف خود در میان مدت نمی دانند؟ و اساسا طرحی برای رادیکالیسم ساختارگراها ندارند؟ روزنه گشایی باید بتواند در لحظات چالش و مساله، توانایی تعریف و تداوم خود را داشته باشد همان گونه که راست نهادی در زمان رای اعتماد به دلیل موفقیت دولت و راه افتادن سریع تر امور به تشکیل کامل کابینه کمک کرد. مطمئنا اگر روزنه گشاها نتوانند از پس ساختارگراها برآیند، راست نهادی که در زمینه حل پروژه ها و مسائل معیشتی و اقتصادی می تواند به گشایش کمک کند و بضاعت و توان بالایی دارد را از دست خواهند داد و در نهایت هم دولت تضعیف می شود و هم ایده روزنه گشایی مقهور ساختارگراها خواهد شد و ائتلافی جدی میان ساختارگراها و تجدیدنظرطلبان اصلاح طلب علیه روزنه گشاها شکل خواهد گرفت.
اکنون زمانی است که پس از شکل گرفتن مرزهای جدید توسط جریان راست میانه و نهادی اصول گرا، دولت و روزنه گشایان تعریف جدید را با توجه به تهدید راست توده گرا و اصلاح طلبان حداکثری خواه جدی بگیرند. و این سوال را از خود بپرسند که وقتی توانایی کار کردن با قالیباف را هم ندارند و پس از ارجاع او به قانون، روی رادیکال از خود نشان می دهند، چگونه می خواهند ذیل تفاهم با نیروهای سیاسی و حاکمیت در حل مساله موفق باشند و ایده روزنه گشایی خود را پیش ببرند؟