خواب روحانی، کابوس ملت!
گرم خواب بودم. هنوز به سحر ساعتی مانده بود. خواب میدیدم: دو بال داشتم. آماده پرواز بودم. سیدی را دیدم؛ سیدمحمد خاتمی…
سایت حسن روحانی، رئیسجمهور اسبق شروع به انتشار مطالبی کرده است که آن را «روایت دکتر روحانی از داستان پرفرازونشیب نامزدی او تا ریاستجمهوری» نامیده، و قرار است در «چند بخش» منتشر شود. در بخش اول متوجه میشویم که سرآغاز ماجرا یک خواب بوده است! خوابی که در آن روحانی بال درآورده است و خاتمی را که محزون بوده، به آسمان میبرد و از حزن بیرون میآورد!
از قول روحانی در این روایت که تاریخ حدودی آن دی ماه ۹۱ (پنج ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۹۲) ذکر شده، آمده که «گرم خواب بودم. هنوز به سحر ساعتی مانده بود. خواب میدیدم: دو بال داشتم. آماده پرواز بودم. سیدی را دیدم؛ سیدمحمد خاتمی… محزون بود و در خود فرو رفته. خواستم سر صحبت را باز کنم تا او را از حزن بیرون آورم: بگذارید شما را ببرم به بالا، به آسمان! با بال چپم (هر دو دستم به بال بدل شده بود). آقای خاتمی را زیر بالم گرفتم و او را بردم به بالا، به آسمان! به باغی از گلهای رنگارنگ و بسیار در افق. سید از حزن بیرون آمد. او را از آسمان به سرزمینی پر از گل بازگرداندم؛ سپس به سمت مسجدی روانه شدم. در ورودی مسجد ملخهای زیادی را دیدم؛ با بالم آنها را راندم. پیرمردی به من گفت حیف نیست از این بال برای دور کردن ملخها استفاده میکنی! رهایشان کن! از خواب پریدم.»
روحانی و دولتش پیوستی چندباره با خواب و امور ماورایی داشت و از آن جمله، روحانی در صفحات ۴۸ و ۴۹ کتاب خاطراتش ادعا کرده بود: «وارد حیاط مسجد شدم و در کنار حوضی که در سمت چپ قرار داشت، نشستم و مشغول گرفتن وضو شدم. احساس کردم که حیاط یک مرتبه روشن شد، مثل اینکه نورافکنی به تابش درآمده باشد. در آن حال حس کردم نور از بالا میتابد، سرم را بلند کردم و یک شیء نورانی را که تقریباً مکعب مستطیل بود و حدود دو متر طول داشت و عرض و ارتفاع آن هم حدود یک متر بود، دیدم که از بالا به سمت داخل حیاط مسجد به آرامی در حال فرود آمدن است. احساس میکردم افرادی داخل این هودج نورانی نشستهاند، ولی چیزی جز تلألؤ نور نمیدیدم. بعد دیدم آن شیء نورانی در شمال شرق حیاط مسجد فرود آمد. آنگاه پس از چند دقیقه توقف، بلند شد و به حرکت درآمد. در هنگام برخاستن هودج، علیرغم اینکه برای نماز صبح میخواستم داخل مسجد بروم، بیاختیار دنبال آن به راه افتادم. احساس عجیبی به من دست داده بود و از خود بیخود شده بودم، احساس یک شعف بینظیر معنوی توأم با کمی ترس و وحشت داشتم.»
در شب اعلام تک نرخی شدن بنزین در آبان ۹۸ (شب جمعه) حسن روحانی چنانچه خود بعداً گفت، خواب مونده و تازه «صبح جمعه» متوجه شده که چه اتفاقی در کشور افتاده است!
و یا در موردی دیگر کیهان نوشت که «در جریان حمله به پایگاه امریکایی عین الاسد در بامداد ۱۸ دی ۱۳۹۸ نیز علیرغم تلاش مقامات برای اطلاعرسانی به آقای روحانی پیش از عملیات، اما بیدار کردن ایشان از خواب در آن ساعات ممکن نشد.»
متأسفانه همین خواب ماندنها و خواب دیدنها در نهایت تبدیل به نارضایتی بسیار مردم از دولت روحانی و یک کابوس شد.
منبع: روزنامه جوان