تئاتر منحرف جنسی در تهران + تصاویر
نمايش «هدا گابلر» كه به نويسندگي و كارگرداني «وحيد رهباني» به محلي براي ترويج اباحهگري، ابتذال و عاديسازي چند شوهري، اختلاط زن و مرد و استفاده از نمادهاي يك فرقه انحرافي موسوم به «بردگي جنسي و فراماسونري» و ديگر اقدامات ضدارزشي تبديل شده است.
فارس: ترويج و عاديسازي اباحهگري و ابتذالبخشي از محورهاي نمايش «هدا گابلر» است كه از 15 دي ماه براي عموم مردم در تئاتر شهر تهران در حال نمايش است. نمايش «هدا گابلر» كه به نويسندگي و كارگرداني «وحيد رهباني» به محلي براي ترويج اباحهگري، ابتذال و عاديسازي چند شوهري، اختلاط زن و مرد و استفاده از نمادهاي يك فرقه انحرافي موسوم به «بردگي جنسي و فراماسونري» و ديگر اقدامات ضدارزشي تبديل شده است.
بر اساس اين گزارش، نمايش مذكور كه مبتني بر فلسه نيستانگاري غربي است و هيچ نسبتي با آموزههاي ملي و مذهبي ما ندارد، پيش از اين در بيستوهفتمين جشواره بينالمللي تئاتر فجر و نيز براي اهالي رسانه به صورت اختصاصي به نمايش گذاشته شده بود. در يكي از بخشهاي اين تئاتر شخصيت زن نمايش توسط زنجيري از سوي معشوقه خود كشيده ميشود كه اين تصوير نماد فرقه انحرافي بردگي جنسي است.
عمده موضوع اين نمايش حول شخصيت يك زن خودخواه و هوسران و مطلقه استوار شده كه هم اكنون با اينكه شوهر دارد با يك قاضي بيقيد نيز دوست بوده و با وي رابطه دارد. در ادامه اين نمايش كه مبتني بر نگره توهمافكن و سياهآلود نويسنده نروژي آن يعني «هنريك ايبسن» Henrik-Ibsen است، زن هوسران همواره به دنبال اجيركردن عشق مردان براي خود بوده و به راحتي با دوستش - شخصيت قاضي- رابطه نامشروع دارد، اگرچه اين رفتار در منظومه تفكرات غرب طبيعي به نظر ميرسد. عاديسازي شرب خمر و حالات مستي پس از آن به صورت تلويحي با پوشش خوردن آب پرتقال و نيز برقراري رابطه نامشروع به صورت علني و آشكار از ديگر نكاتي است كه در اين نمايش مبتذل ديده ميشود و گفته قاضي اين نمايش مبني بر اينكه «من دوست دارم هميشه نفر سوم باشم» مويد اباحه گري جنسي در اين به اصطلاح نمايشنامه است.
بر پايه اين گزارش نمايشنامه «هدا گابلر» يك درام تراژيك -تخيلي با مختصات تفكر غربي است. در اين داستان «هنريك ايبسن» - نويسنده اين مجموعه - براي اينكه تأملات درونياش را پنهان كند در قالب يك شخصيت ديگر آن را به مخاطب نشان ميدهد. واضح است كه نويسنده تحت تأثير متون فلسفي نيستانگاري قرار داشته؛ فلسفهاي كه بنيانگذارش فردريش نيچه بوده است. شخصيت داستان، فردي آشفتهحال و نااميد است كه براي اطمينان يافتن از قدرت خويش، موجب نابودي اطرافيان و نزديكان ميشود و سرانجام در مقابل كشمكشهاي زندگي تسليم ميشود و خود را به مرگ ميسپارد.
نگاه ايبسن به زندگي توهمآلود و سياه است و شخصيت نمايشي او آدمي شكستخورده و ناموفق را به تصوير ميكشد. فردي كه از همه نااميد شده است و اعتماد به نفس پايين او را به كام مرگ ميكشاند. به هر حال در شرايطي كه در نمايشنامههاي غربي آثار فاخري نيز ديده ميشود نمايش مبتذل و متاثر از فلسفه نيستانگار «هدا گابلر» با بازي نسيم ادبي، احمد ساعتچيان، مهدي بجستاني، رضا مولايي، شيوا ابراهيمي، روح الله حقگو لسان و ندا حاجي بابايي براي عموم در حال اجرا است كه نشان ميدهد بخش عمده حوزه هنر، همچنان از وجود هنرمندان متعهد و نيز فقدان نمايشنامههاي پُر محتواي اسلامي - ايراني رنج ميبرد.