مین گذاری زیر پای خودی

مقدمه هر پاسخی به جنایات تل آویو، وحدت، انسجام داخلی، اعتماد به فرماندهان نظامی و مسئولان است؛ امر بدیهی که برخی جریانات درکی از آن ندارند

کد خبر : 1318497

 از همان ابتدای روی کار آمدن دولت جدید، برخی جریان‌های سیاسی با هجمه‌های سنگین علیه مسئولان نظام اعم از دولت و مجلس، پروژه تخریب را آغاز کردند. پس از شهادت سید حسن نصرا... نیز این حملات رادیکال‌تر شد به نحوی که امروز علاوه بر دولتی‌ها شاهد توهین و تخریب فرماندهان با تجربه نظامی هستیم و این جریان  با دامن زدن به اختلافات و ناامیدی، سعی در تضعیف اعتماد عمومی و ایجاد بحران سیاسی دارد. رویکردی که تنها منافع دشمنان خارجی را تأمین می‌کند. یک روز با تقطیع اظهارات روسای قوا و مقامات ارشد نظامی و سیاسی کشور آنان را متهم به انفعال و دربرخی موارد متهم به خیانت کرده و روزی دیگر با تحلیل های ناپخته و تک  خطی و سطحی خود درباره کلان مسائل نظام جمهوری اسلامی ایده پردازی می کنند. به عنوان نمونه چندی قبل یاسر جبرائیلی در ادعایی عجیب و غریب با قرار دادن تصویر یک هواپیمای غیرنظامی چینی درحال حرکت از شنژن به سمت تل آویو نوشته بود: «هر هواپیمایی که مقصدش رژیم صهیونیستی است باید یک هدف باشد.» یکی دیگر از نمونه ‎های قابل تأمل درباره واکنش به حوادث و اتفاقات اخیر در لبنان به رفتار صداوسیما و تلاش‌اش برای ناکارآمد نشان دادن دولت و ایجاد دوقطبی علیه دولت در این زمینه برمی‎گردد. چنانکه ابوالفضل زهره‌وند، نماینده مجلس با این سوال مجری روبه‌رو ‎شد که «اگر کسی غیر از پزشکیان رئیس‌جمهور می‎شدند، اوضاع چطور می‎شد؟» و آن هم  از فرصت این تخریب استفاده می‎کند و چنین می‎گوید: «اگر جلیلی می‎بود و باشد شاید آن قدر به ناحق این ها به خودشان جرئت ندهند که دست به چنین کاری بزنند...» و جالب آن است که از «باشد» استفاده کرده نه فقط «بود».

​​​​​​

 بازی خطرناک در رقابت‌های جناحی

امیرحسین ثابتی نماینده منتسب به جریان پایداری هم در تازه ترین اظهارات خود و درواکنش به توئیت اخیر علی مطهری با ادبیاتی خاص و با چاشنی متهم سازی نوشت: «چه کسی با سرپیچی از دستور رهبری و متوقف کردن عملیات انتقام شهید هنیه باعث ترور سیدحسن نصرا... شد؟ چرا تاوان ساده لوحی عده ای خاص را باید ۸۰ میلیون ایرانی و جبهه مقاومت بدهد؟» توئیتی که حاشیه ساز شد و با موجی از واکنش های انتقادی همراه شد. در همین باره کاربری نوشت: «دستگاه‌های مسئول اقدامات شقه سازان و شکاف‌زی‌ها را رصد کنند؛ شقه سازی‌های زنجیره‌ای و غرق کردن حکومت و جامعه در انشعابات پایان ناپذیر و فرسوده کردن کشور راهبرد جریان نفوذ است.تبلیغ اختلاف و دوگانگی میان رئیس جمهور و  فرماندهان با رهبری ادامه عملیات اسرائیل در ضاحیه و غزه است!» مجید شاکری تحلیلگر اقتصادی نیز نوشت: «کسانی که در شرایط خطیر فعلی با عینک سیاست داخلی کنش می کنند، بویی از وطن پرستی نبرده‌اند!» پای فرزند رئیس جمهور نیز به این اظهار نظر ثابتی باز شد و نوشت: «سیاست‌های کلی نظام و امور جنگ و صلح با ولی فقیه است و پزشکیان دلبسته رهبری است و هرگز از دستورات فرمانده کل قوا سرپیچی نمی‌کند. القای سرپیچی رئیس جمهور ادامه عملیات اسرائیلی‌هاست. به‌عنوان یک شهروند از دستگاه‌های نظارتی انتظار دارم ریشه اظهارات ‎وفاق‌ستیز را جست‌وجو کنند.» روزنامه دولت نیز در گزارشی به هجمه های جریان های رادیکال و متهم سازی دولت واکنش نشان داد و نوشت: «وضعیت خطیر منطقه که اهمیت تصمیم‌گیری در زمان و مکان مناسب را حائز اهمیت ویژه‌ای ساخته است، جای چندانی برای مماشات با اتخاذ مواضع متعارض با سیاست‌های رسمی و اعلامی کشور نمی‌گذارد. تضعیف دولت و اظهارات هزینه‌زا و احساسی درباره پاسخ به صهیونیسم، تنها یک بازی خطرناک در رقابت‌های سیاسی و جناحی است که با تداوم آن، مشروعیت رفتار کسانی که با ادعای ولایتمداری در کار دیپلمات‌ها تردید می‌افکنند زیر سوال خواهد رفت.» 

 فالش خوانی  به چه قیمتی؟! 

در حالی که کشور با مشکلات اقتصادی و اجتماعی متعددی دست و پنجه نرم می کند و بیش از هر زمان دیگر نیاز به آرامش برای پیدا کردن راه حل عبور از مشکلات هستیم ولی امروز بیش از هر زمان دیگری شاهد موج جدیدی از تبلیغات منفی از سوی رسانه‌ها و افرادی از یک جریان خاص هستیم. این گروه‌ها هر روز از "فتنه بزرگ بعدی" سخن می‌گویند و آینده‌ای را ترسیم می‌کنند که در آن دولت منتخب مردم، به‌عنوان بانی بحران‌ها و عامل تهدید ارزش‌ها معرفی می‌شود. تکرار چندین باره این خط رسانه ای در یک ماه اخیر نشان می دهد هدف این موج سازی چیزی جز ایجاد ذهنیت سیاست‌زده در جامعه، مین‌گذاری فکری در مسیر هر اقدام دولتی و نهایتاً نابودی اعتماد عمومی به این دولت نیست. این گروه‌ها با استفاده از تکنیک‌های روان شناختی و رسانه‌ای، مردم را از یک بمب ساعتی در حال انفجار می‌ترسانند؛ بمبی که به جای حل مشکلات واقعی مردم، خود تایمر آن را فعال کرده‌اند تا منافع کوتاه‌مدت جناحی خود را تأمین کنند. در این فضا، به جای تکیه بر خرد جمعی و ارائه راهکارهای سازنده، این جریان سعی دارد تا از شرایط بحرانی کشور بهره‌برداری سیاسی کند و هرگونه تلاش برای بهبود اوضاع را تخریب نماید. در شرایط جنگی، مهم‌ترین اصل پشتیبانی و حمایت از نیروهای نظامی است. اما متأسفانه منافع سیاسی برخی جریانات باعث شده تا به جای نشانه‌گیری دشمن اصلی یعنی رژیم صهیونیستی، انگشت اتهام به سوی مسئولین داخلی و فرماندهان نظامی کشور گرفته شود. این رویکرد نه تنها تضعیف روحیه عمومی را به همراه دارد، بلکه انسجام و همبستگی ملی در مقابله با دشمن را نیز به خطر می‌اندازد. در چنین شرایط حساسی، ضروری است که اختلافات سیاسی کنار گذاشته شود و تمرکز بر مقابله با دشمن مشترک باشد.

در ظاهر، این گروه‌ها خود را مدافع انقلاب و نظام معرفی می‌کنند، با لباس و شعارهای انقلابی به میدان می‌آیند و از مقابله با فتنه صحبت می‌کنند. اما در واقعیت کاملا خلاف بیانات رهبر انقلاب ، پروژه‌ای برای ناامیدسازی و تخریب مسئولین نظام کلید زده‌اند. جالب این جاست که همان‌ها که مدام از فتنه حرف می‌زنند، به‌طور ناخواسته یا تعمدی، خود در حال پاشیدن بذر فتنه هستند. این جریان سیاسی به‌جای گوش دادن به توصیه‌های مکرر رهبری مبنی بر حمایت از دولت و جلوگیری از ناامیدسازی جامعه، تمام انرژی خود را صرف تولید و پخش محتوایی کرده‌اند که هدفش چیزی جز بی‌اعتبار کردن نظام نیست. راهبرد این جریان‌ها بر پایه‌ی شقه‌سازی‌های زنجیره‌ای و ایجاد انشعابات بی‌پایان است که در نهایت هدفی جز فرسوده کردن کشور، تضعیف نهادهای مسئول و ایجاد بحران‌های متعدد ندارد.

سیاستی به سبک خودزنی!

در این راستا، تبلیغ اختلاف و دوگانگی میان ارکان اصلی حکومت، به‌ویژه میان رئیس‌جمهور، فرماندهان نظامی و رهبری، به‌عنوان بخشی از این عملیات روانی و اطلاعاتی مطرح است. گویی آنان سیاست قدیمی انگلیسی «تفرقه بینداز و حکومت کن» را عامدانه یا جاهلانه برای مردم ایران نسخه پیچ کرده اند! این تبلیغات به‌طور هدفمند در جهت تخریب اعتماد عمومی و ایجاد بی‌ثباتی در فضای سیاسی و اجتماعی کشور صورت می‌گیرد. چنین اقداماتی به‌نوعی ادامه عملیات دشمنان خارجی، به‌ویژه رژیم صهیونیستی است که این بار به‌جای ابزار نظامی با جنگ رسانه‌ای و روانی در داخل کشور پیش می‌رود. یکی از مهم‌ترین خطوط قرمز رهبرانقلاب، مسئله ناامیدسازی مردم است. رهبری بارها تأکید کرده‌اند که ایجاد ناامیدی در جامعه بزرگ‌ترین خیانت به انقلاب است. اما عجیب است که این جریان خاص، همیشه در بزنگاه‌های حساس به قدری تند و رادیکال عمل کرده که حتی رهبری مجبور به مداخله شده و علنی از رقبای سیاسی این طیف دفاع کرده‌اند تا فضای سیاسی کشور متعادل شود. اگر به مواضع این طیف نگاهی بی اندازید تقریبا تمام مسئولین لشکری و کشوری را دخیل در شهادت سید حسن نصرا... می دانند. باید پرسید: آیا این تندروی‌ها، بخشی از یک نقشه برای حذف رقبای سیاسی و منجی‌سازی از خود نیست؟ خطرناک‌ترین بخش این پروژه، برهم زدن آرامش روانی نیروهای انقلابی و حزب‌اللهی به‌عنوان هسته سخت نظام است. این جریان با القای این ایده که دولت جدید ارزش‌های انقلاب را در معرض نابودی قرار داده، تلاش می‌کند تا حتی نیروهای حامی نظام را علیه دولت بسیج کند و تمرکز و انرژی نیروهای ارزشی را به جای این که به سمت دشمن معطوف کند، به سمت داخل می‌کشاند. آن‌ها با این رفتار خود، کشور را به سمت دوقطبی‌سازی خطرناکی سوق می‌دهند که نتیجه‌ای جز تضعیف اتحاد ملی نخواهد داشت. مسئله زمانی نگران‌کننده‌تر می‌شود که این طیف، پیش از هر اتفاقی، از کلیدواژه‌هایی نظیر «عدم کفایت سیاسی» و «خیانت به مقاومت» و سایر مفاهیم تخریبی برای حمله به رئیس‌جمهور جدید استفاده می‌کند. این حملات زودهنگام، چیزی جز زمینه‌سازی برای حذف سریع و بی‌رحمانه رقیب نیست. وقتی هنوز دولت فرصت کافی برای اجرای برنامه‌هایش نداشته، این هجمه‌ها تنها نشان از یک هدف پشت‌پرده دارد: دستیابی به قدرت به هر قیمتی. وقت آن است که مردم و دلسوزان انقلاب، این بازی خطرناک را شناسایی کنند. کشور ما در این مقطع حساس نیازمند وحدت و حمایت از دولت منتخب است، نه فتنه‌هراسی و تزریق ناامیدی. هرگونه اقدامی که به تضعیف دولت و ناامیدی مردم بینجامد، نه‌تنها خیانت به آرمان‌های انقلاب است، بلکه آب به آسیاب دشمن می‌ریزد و کشور را در مسیر فتنه‌ای واقعی قرار می‌دهد. همچنین دستگاه‌های مسئول باید با دقت تمام اقدامات این جریان‌هارا رصد و با شفافیت و صداقت، اقدامات تخریبی آن‌ها را برای مردم روشن کنند. مقابله با این راهبرد پیچیده تنها از طریق افزایش آگاهی عمومی و ایجاد همبستگی ملی ممکن است.

خراسان

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: