يادداشت کیهان درباره دیدار اقلیت با خاتمی
آقايان نماينده فراكسيون اقليت، شما سالها در جبهه موسوم به اصلاحات حضور داشتهايد و از كم و كيف ماجراهاي آن باخبريد. آيا سفر ريچارد رورتي عضو ارشد سازمان «سيا» به ايران در سال 1383 و جلسات متعدد وي با گروههاي مدعي اصلاحات را انكار ميكنيد؟
حسين شريعتمداري مديرمسئول روزنامه كيهان در يادداشت روز امروز (چهارشنبه) كيهان با عنوان "تا كي درازدستي؟! " نوشت: شايد اين قضاوت در نگاه اول، دور از انتظار به نظر آيد كه ملاقات هفته گذشته جمعي از نمايندگان فراكسيون اقليت مجلس شوراي اسلامي با آقاي خاتمي را مصداق بارز و بي چون و چراي پشت پا زدن به رأي مردم و حركتي خيانت گونه در همنوايي و همراهي با ستون پنجم دشمنان بيروني ملت تلقي كنيم. اين برداشت اگرچه تلخ و ناگوار است ولي متاسفانه واقعيت دارد و شواهد و اسناد موجود كه چرخه اي بيرون از خواست و نظر ما دارند، حكايتي غير از اين ندارند. واكنش برخي از اين نمايندگان درباره چرايي ديدار خويش با خاتمي نيز نشانههاي قابل دركي از شرمندگي پنهان و يا پشيماني آنان دارد كه اميد است اگر ندانسته دست به اين جرم بزرگ آلودهاند، با توبهاي آميخته به شجاعت، از ادامه آن دست بردارند و آراي مردم را كه با اميد فداكاري آنان در راه اسلام و ملت و نظام فراهم آمده، به پاي ستون پنجم شناخته شده دشمنان بيروني نريزند... و در اين باره گفتنيهايي هست؛ 1- خيانت خاتمي و ايفاي نقش ستون پنجم براي مثلث آمريكا، اسرائيل و انگليس، فقط يك «احتمال»، «برداشت تصادفي» و يا تصوري در حد و اندازه «حدس» و «گمان» نيست، بلكه اسناد فراوان و غيرقابل انكاري از وطن فروشي و خيانت وي حكايت ميكند و كيهان تاكنون به نمونههاي فراواني از اين اسناد با ذكر منبع و مأخذ اشاره كرده است. گفتني است كه هيچيك از اسناد ارائه شده در كيهان، از شمار اسناد محرمانه، طبقه بندي شده و «سري» نبوده و نيست، بلكه تمامي آنها اسناد و مدارك آشكاري است كه دسترسي به آنها با توجه به آدرس و مأخذي كه طي چند سال اخير در كيهان به آن استناد شده، براي همگان امكانپذير است. به عنوان مثال، يكي از اين اسناد كه خاتمي با دستپاچگي و به گونهاي ناشيانه آن را تكذيب كرده است- و اين خود نشان آگاهي وي از خيانتي است كه مرتكب شده- ماجراي دو بار ملاقات پنهان وي با جرج سوروس، صهيونيست معروف آمريكايي و مشهور به پدر كودتاهاي مخملي است. خاتمي در اين ملاقاتها، دستورالعمل و فرمول -به زعم خود- استحاله داخلي و انجام كودتاي مخملي با كليد واژه و اسم رمز «تقلب در انتخابات» را دريافت ميكند. نكته در خور توجه آن كه كيهان ماهها قبل از فتنه 88 به اين ملاقاتها و برخي از مباحث رد و بدل شده در آن با استناد به منابع آشكار اشاره كرده و نسبت به آن هشدار داده بود. اين نكته نيز گفتني است كه اطلاعرساني هشدار دهنده كيهان درباره ملاقات خاتمي با جرج سوروس پيش از فتنه 88 و يكسال قبل از بازداشت كيان تاجبخش و عطريانفر و اعتراف آنها به انجام اين ملاقاتها بود. اين فقط يك نمونه است و از نمونههاي ديگر، نظير اجراي بيكم و كاست و مو به موي فرمول ديكته شده «مايكل لدين» از سوي خاتمي كه پيشنهاد برگزاري «رفراندوم» در جريان فتنه 88 از جمله آنهاست و بعد از افشاگري كيهان، مايكل لدين بدون آنكه اين دستورپذيري خاتمي را انكار كند، در مصاحبه با روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز، تلاش كرد، ابعاد و موضوع آن را بي ارتباط با فتنه 88 قلمداد نمايد. خاتمي و موسوي در جريان فتنه 88 به طور آشكار و بدون كمترين پرده پوشي يا انكار، با بهاييها، سلطنتطلبان، منافقين، ماركسيستها و تمامي گروهها و جريانات تروريستي و مخالف اسلام و نظام ائتلاف كرده بودند. آنها مطابق اسناد موجود، نسخه كودتاي مخملي و برگرفته از صهيونيستها نظير جرج سوروس، جين شارپ، مايكل لدين و... را دنبال ميكردند. مثلث آمريكا، اسرائيل و انگليس، با صراحت از سران فتنه حمايت مالي، تبليغاتي و تداركاتي داشتند. تا آنجا كه شيمون پرز از آنها با عنوان «بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران» ياد كرد، نتانياهو، آنان را سربازان اسرائيل ناميد كه به نمايندگي از رژيم صهيونيستي با جمهوري اسلامي ايران درگير شدهاند، اوباما، حمايت از فتنهگران را يكي از اصليترين محورهاي استراتژيك آمريكا براي مقابله با اسلام و نهضتهاي اسلامي ناميد. فتنهگران روز عاشورا، آشكارا به ساحت مقدس حضرت امام حسين عليه السلام اهانت كردند، وجود مبارك حضرت صاحب الزمان (عج) را نفي كردند، مسجد را به آتش كشيدند، روز قدس به نفع اسرائيل شعار دادند، روز 13 آبان، به حمايت از آمريكا عربده كشيدند و... آيا اين همه زشتي و پلشتي نفرت انگيز و مقابله آشكار با اسلام و انقلاب و ائمه اطهار(ع) و مردم مسلمان و... قابل انكار است؟ ... و دهها و صدها نمونه ديگر از اين دست خيانتها كه خاتمي و موسوي مرتكب شدهاند و فقط فهرست آن مصداق مثنوي هفتاد من كاغذ است كه در اين وجيزه نميگنجد. 2- اكنون بايد از نمايندگان فراكسيون اقليت مجلس كه با خاتمي ديدار كردهاند پرسيد؛ آيا شما از اينهمه جنايت و خيانت بيخبر بودهايد؟ اين نمونهها از جمله اعترافات عوامل دستگير شده فتنه نيست كه توهم «فشار زندان»!! را دستاويز انكار آن قرار دهيد. اگر از اين همه وطن فروشي و خيانت آشكار خاتمي بي خبر بودهايد كه بدون تعارف و پرده پوشي شايسته نمايندگي ملت نيستيد و اگر از اين جنايات باخبر بوده ايد- كه بودهايد- چرا به آستان بوسي ستون پنجم نشاندار آمريكا، اسرائيل و انگليس رفتهايد؟ و از اين آستان بوسي چه منظوري داشته ايد؟ واژه «آستان بوسي» از آن روي به كار گرفته شده كه شما آقايان مطابق آنچه در سايت اختصاصي خود آوردهايد، به نصيحت و هشدار نزد خاتمي نرفتهايد، بلكه «مريد»گونه به ديدار «مراد»! رفته بوديد و گوش جان به ترجمان طوطيوار خاتمي از توهم پراكني و دروغ بافي دشمنان بيروني و تابلودار سپرده بوديد. آيا غير از اين است؟! 3- آيا طرح اين پرسش از نمايندگان فراكسيون اقليت مجلس - آن عده كه به ديدار خاتمي رفتهاند- منطقي نيست كه ديدارتان با خاتمي- به گونه اي كه خود شرح دادهايد- با ديدار احتمالي شما با جرج سوروس و جين شارپ و ريچارد رورتي و مايكل لدين و... چه تفاوتي دارد؟! مگر نه اينكه به گواهي اسناد ياد شده، خاتمي زبان اين مهرههاي نشاندار بيگانه را به كام گرفته و دستورالعمل آنها را در گام دارد؟! راستي! اگر خيانتهاي خاتمي كه به گوشهاي از آن اشاره شد را انكار ميكنيد- كه نميتوانيد انكار كنيد- چرا از وي درباره ملاقاتش با جرج سوروس صهيونيست سؤال نكرديد؟ چرا نظر وي را نسبت به اظهارات صريح نتانياهو، شيمون پرز، اوباما و... كه خاتمي و هوادارانش را بزرگترين سرمايه اسرائيل ناميده بودند، جويا نشديد؟! آيا نبايد از او ميپرسيديد كه چرا در جريان فتنه 88 با منافقين و بهاييها و سلطنتطلبها و ماركسيستها مرزبندي نكرده و در مقابل اعلام حمايتهاي پي در پي اين جرثومههاي فساد و تباهي كمترين واكنشي نشان ندادهاست؟! اين در حالي است كه همگان شاهد بوده و شاهديم كه اگر في المثل، فلان كارمند جزء فلان اداره عليه خاتمي سخني بر زبان آورد و يا در فلان نشريه دانشجويي از او گلايهاي شود، بلافاصله خبرنگار سايت «كلمه» و يا «پارلمان نيوز» را فرا ميخواند و پاسخ به انتقادكننده را وظيفه ملي!! خود ميداند! 4- آقايان نماينده فراكسيون اقليت، شما سالها در جبهه موسوم به اصلاحات حضور داشتهايد و از كم و كيف ماجراهاي آن باخبريد. آيا سفر ريچارد رورتي عضو ارشد سازمان «سيا» به ايران در سال 1383 و جلسات متعدد وي با گروههاي مدعي اصلاحات را انكار ميكنيد؟ درباره سفر جان كين، عضو برجسته و استراليايي تبار MI6 انگليس به ايران در پاييز 1378- پس از حوادث 18 تيرماه- و نشستهاي وي با برخي از اعضاي مركزيت گروههاي ياد شده چه ميفرمائيد؟ آيا آقاي «تموتي گارتن اش» از رهبران صهيونيستهاي مقيم انگليس را نميشناسيد و آيا از سفر وي به ايران در شهريورماه 1384 و ملاقاتهاي او با دوستانتان بيخبريد؟! و... به قول حافظ؛ اي كوته آستينان! تا كي درازدستي؟! 5- «عقبنشيني با حفظ تابلو» يكي از محورهاي اصلي فرمول مشترك جين شارپ، ريچارد رورتي و جرج سوروس در كودتاهاي مخملي است. مطابق اين فرمول در صورت شكست كودتاي مخملي، يكي از شخصيتهاي شناخته شده كودتا- بخوانيد سران فتنه- ماموريت حفظ حضور خود در عرصه سياسي كشور را برعهده ميگيرد. نكته درخور توجه در اين فرمول، آن است كه فتنهگر ياد شده نبايد تابلوي اصلي فتنه را پائين بكشد، چرا كه در اين حالت، بدنه همراهي كننده- در اينجا، منافقين، بهاييها، سلطنتطلبها و...- از پائين آوردن تابلو سرخورده ميشوند و آمادگي و روحيه خود را براي همراهي در فتنههاي بعدي از دست ميدهند! اكنون به اظهارات خاتمي در ديدار با فراكسيون اقليت مجلس توجه كنيد؛ او ضمن آنكه ترجيع بند بازگشت به عرصه را به تلويح و تصريح تكرار ميكند از هرگونه مرزبندي با دشمنان بيروني- آمريكا، اسرائيل و انگليس- و دنبالههاي آنها خودداري ميكند. و بالاخره اميد است، آن عده از نمايندگان فراكسيون اقليت مجلس كه با خاتمي ديدار داشتهاند، ندانسته و ناخواسته به اين جرم بزرگ تن داده باشند و البته در هر دو صورت «آگاهانه يا ناخودآگاه و خواسته يا ناخواسته» آنچه در آن ترديدي نيست، اينكه شوراي نگهبان مطابق نص صريح قانون، حق تاييد صلاحيت آنها را براي ورود دوباره به خانه ملت ندارد. خدمت به مردم- اگر آقايان در پي آن هستند- كه منحصر به نمايندگي مجلس نيست! هست؟!