چهره ورزشی کشور
محمد دلاوری مجری "صرفا جهت اطلاع" نوشت:
از پشت فر سرک میکشیدند و توی گوش هم پچ پچ میکردند و من هم چشمم به تابلو بودو لیست غذاها را میدیدم یعنی که اصلا حواسم نیست به شما رفتم پای صندوق ، دو تا یونانی ، با لبخند گفت ، بله ، دو تا یونانی ، دو تا سیب زمینی ، بله دوتا سیب زمینی ،یه کم استرس داشت ، لبخندهاش خیلی نجیب بود ، دو تا دلستر ، بله ، دو تا دلستر ، چشماش برق میزد ، اما خوشحال بود که این مشتری رو شناخته ، امر دیگه ؟ عرضی نیست خیلی ممنون قبل از اینکه دکمه چاپ فاکتور رو بزنه گفت : سی درصد براتون تخفیف زدم ، بالاخره باید به چهره های ورزشی کشور تخفیف بدیم دیگه !!!! راستش دلم نیومد حسشو به هم بزنم ، بعدشم حالا بیا توضیح بده که من ورزشکار نیستم ، بعد بگه ااااا پس شما مثلا بروسلی نیستی ؟ نه خیر قربان ، پس کی هستی ؟ من فلانیم ، فلانی کیه ؟ اها ...چه جالب ، ...بعد میگه : راستی شما اینجایی الان اخبار چجوری پخش میشه؟ ....تو این لحظه تمام مشتریا دارن نیگات میکنن و تو خدا خدا میکنی زودتر این مکالمه تموم بشه که طرف اینگار تازه اصل جنسو گیر اورده میگه ،با این حساب یه لطفی میکنید تو اخبار بگید این پارک محل ما سرسره نداره ، یکیو بفرستند ردیفش کنه و قس علیهذا به قول علما این شد که فاکتورو گرفتم ، یه کم سرشونه هارو تو مایه های بادی بیلدینگ کارا دادم بالا ،و خودمو تو شلوغیه مغازه گم کردم ،و فکر کردم تازه همچین بدم نیست ادمو با ورزشکارا اشتباه بگیرن ، منتها موندم که منو با این احوالات تصادفی با کدوم مادر مرده ای اشتباه گرفته بود ؟ جکی جان ؟ سیلوستر استالونه ؟... منبع : وبلاگ اعترافات