"رئیس‌جمهور مصاحبه‌گرانش را انتخاب‌ می‌کند"

یادتان هست که یکبار مشاور آقای رئیس‌جمهور مسئولیت گفتگو با ایشان را در تلویزیون بر عهده داشت؟ شما به من بگویید کجای دنیا تاکنون دیده شده است که مشاور رئیس‌جمهور در تلویزیون آن کشور به عنوان مصاحبه‌گر با رئیس‌جمهور گفتگو کند؟

کد خبر : 131153

دادنا: اگر وجود چارچوب ها و سیاست گذاری های کلان را در تمامی رسانه های نوین بپذیریم که البته چاره ای جز پذیرفتن نداریم، باید قبول کنیم که محتوای هر رسانه - در هر قالبی که باشد- متاثر از سیاست های کلان آن رسانه نیز است. به تعبیر دیگر فعالان رسانه ای علاوه بر محدودیت های قانونی، حکومتی، عرفی و غیره، با دسته دیگری از محدودیت ها نیز در مواجهه هستند که سیاست گذاری های کلان رسانه ای به آنها تحمیل می کند (که البته این سیاست گذاری ها خود می توانند از محدودیت های حکومتی، قانونی و عرفی نیز متاثر باشند). تاثیر سیاست گذاری های رسانه ای بر فرایند مصاحبه های تلویزیونی و محدودیت هایی از این رهگذر برای مصاحبه گران خلق می شود، عمده ترین محور میزگردی است که ماهنامه «مدیریت ارتباطات» با حضور دکتر فریدون وردی نژاد، استاد ارتباطات و آقایان علی درستکار و محمدرضا شهیدی فر مصاحبه گران تلویزیونی برگزار کرده است. میزگردی که نکات جالب توجه زیادی داشت اما مهمترین قسمت آن جایی بود که مجری مشهور شبکه اول سیما، ادعا می کند که مصاحبه کنندگان با رئیس جمهور توسط خود وی انتخاب می شوند. در ادامه به برخی قسمت های مهم از مسائل مطرح در این میزگرد اشاره می شود. در بخشی از این میزگرد، شهیدی فر با اشاره به اینکه محدودیت ها معمولا چیزهایی هستند که مجریان پشت آن پنهان می شوند، تاکید می کند که سهم چندانی برای آنها در نابه سامانی های گفتگوهای تلویزیونی قائل نیست. وی در ادامه نکته جالب توجهی را مطرح می کند: «در کشور ما سلیقه ای بودن ممیزی ها بهتر از مشخص بودن و مدون بودن آنهاست. وی معتقد است به جهت اینکه فضای شفاهی و تلقی های شخصی در جریان مدیریت رسانه ای ما حاکم است، بنابر این همین وضعیت موجود بهتر است از اینکه ما در یک سیستم تعریف ناپذیر بخواهیم به سمت تعریف برویم.» به گزارش دادنا، شهیدی فر در اثبات نظریه اش مدعی می شود که در ایران حتی بین دو مدیر و حتی بین دو استاد ارتباطات هم نمی توان یک تلقی واحد از رسانه پیدا کرد. وی ادامه می دهد: «در کشوری که هنوز تلقی واحدی از رسانه وجود ندارد، درخواست نظامنامه و سیستم کمی زود است.» وی در این زمینه نظریات خود را اینگونه ادامه می دهد: «در حال حاضر مدیران رسانه نگاه مشخصی به رسانه ندارند. اگر مجموعه کار به نظر آنها مثبت بیاید کفایت می کند. آنها اجزا را نمی شناسند، به همین دلیل بهتر است به آنها اجازه ورود به اجزا را ندهید. اگر خروجی شما به هر نحوی به آنچه آنها می خواهند نزدیک باشد کفایت می کند. آنها دیگر کاری به اجزای کار ندارند چون اصلا با این اجزا آشنا نیستند. حالا ما در این شرایط مدام «سیخونک» می زنیم که «آقا بنویسید ما چه کنیم و چه نکنیم، کجا برویم و کجا نرویم». آقا! از آدمی چیزی می خواهید که نمی داند، تمام شد و رفت.» وردی نژاد نیز در ادامه نسبت به این نظریه واکنش نشان می دهد و تاکید می کند که عدم شفافیت و مشخص نبودن معیارها اگر هم حتی موقتا قدرت مانوری به مجریان بدهد، آنها نباید آنرا بپذیرند. وی در ادامه تاکید می کند که عدم شفافیت شلختگی به بار می آورد. بپذیریم که مسئولیت، شفافیت، پاسخگویی و قانونپذیری نعمات الهی هستند. استاد ارتباطات دانشگاه تهران در ادامه یادآور می شود که در صورت وجود قانون، حتی اگر به آن عمل هم نشود، حداقل معلوم می شود که متخلف کیست. وی می افزاید: قانون ضعیف و ناقص داشتن بهتر از بی قانونی است. بی قانونی معنای شهر صد کلانتر دارد. در بی قانونی هیچ کس سود نمی کند. در ادامه علی درستکار نیز وارد بحث می شود و انتقاداتی را به صداوسیما وارد می کند: «من خودم بارها به آقایان گفته ام که من وقتی قرار است برنامه ای اجرا کنم و بالای سن بروم، کلی لقب و احترام برایم می تراشید، می شوم مجری الگو و قس علیهذا، اما وقتی شب می خواهم وارد سازمان شوم مرا از درب راه نمی دهید. باور کنید مثلا طرف وقتی مرا می بیند به شکل زننده ای می پرسد اسمتان چیست، اسم کوچکتان چیست.» در ادامه میزگرد بحث به ایرادهای وارد بر گفتگوگران می رسد و درستکار در جواب این سوال که چرا گفتگوگران در گفتگو با مقامات از جمله رئیس جمهور مرعوب می شوند و انتظارات را پاسخ نمی دهند، می گوید:«اگر قرار بود آن نترسد، رئیس جمهور موافقت نمی کرد که با او گفتگو کند. چون می دانید که مصاحبه کنندگان را خود دفتر ریاست جمهوری انتخاب می کند. برای همین هم هست که می بینید افراد متنوع هستند، حتی خبرنگار فیکس رویدادهای ریاست جمهوری هم متنوع هستند.» در ادامه شهیدی فر نیز وارد این بحث می شود و نکته ای را یادآوری می کند: «یادتان هست که یکبار مشاور آقای رئیس جمهور مسئولیت گفتگو با ایشان را در تلویزیون بر عهده داشت؟ شما به من بگویید کجای دنیا تاکنون دیده شده است که مشاور رئیس جمهور در تلویزیون آن کشور به عنوان مصاحبه گر با رئیس جمهور گفتگو کند؟» شهیدی فر در رابطه با ناتوانی های مجریان اینگونه اظهار نظر می کند که اگر مجری بلد باشد گفتگو را به مثابه یک «درام» طراحی کند، مطمئنا بیننده عام هم جذب خواهد شد. وی در ادامه تاکید می کند که متاسفانه اکثر مجریان توانایی این کار را ندارند. آنها ایجاد چالش در سطوح مختلف را بلد نیستند. فکر می کنند باید به زور دعوا درست کنند و دعواهای قلابی و بی مزه درست می کنند که طبیعتا بیننده جذب آن نمی شود. این چهره مشهور تلویزیونی می افزاید: مجریان به دلیل اینکه تضاد را به شکل واقعی نمی شناسند، در طراحی گفتگو درمی مانند. همه ما فکر می کنند تضاد یعنی اینکه ما در حال گفتگو با یک وزیر باشیم و مدام بر وی بتازیم که چرا مثلا فلان بودجه را اینگونه خرج کردی، چرا آنگونه عمل کردی، چرا مثلا آدم نالایقی هستی و ...، اگر از این سطح خارج شود، متاسفانه دیگر بلد نیستند تضاد ایجاد کنند. در ادامه درستکار طی یک اظهارنظر عجیب مدعی می شود که مخاطب نباید انتظار داشته باشد مجری مطابق خواسته های او رفتار کند، او تاکید می کند که مجری باید مصلحت مخاطب را در نظر بگیرد، اظهار نظری که با واکنش وردی نژاد مواجه می شود و او می گوید مصلحت چیزی است که خود مخاطب تشخیص می دهد. این بحث و جدل در انتها منجر به شکل گیری یک مدل صحیح برای فعالیت رسانه منجر می شود؛ «اگر رسانه را یک بردار در محور مختصات در نظر بگیریم، یکی از محورها مربوط به خواست مخاطب و افکار عمومی است و محور عمود بر آن مربوط به دستکاری و مدیریت افکار عمومی، به نظر من منطقی و صحیح این است که اولا کارکرد رسانه باید سیال و منعطف باشد و ثانیا باید در وسط این دو محور حرکت کند و به هیچ کدام از آنها بیش از اندازه نزدیک نشود. یعنی رسانه باید از یک سمت با افکار عمومی مطابقت داشته باشد، از سمت دیگر هم مصالح عمومی را فراموش نکند. »

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: