راه دشوار عراقچی!
جنگ غزه، نزدیک شدن به تاریخ انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ و نقش یابی ایران درنظم بین المللی 3چالش اصلی وزیر جدید خارجه است
بر خلاف آن چه درباره برخی وزرا گفته میشد که انتخابشان با وعدههای انتخاباتی پزشکیان همخوانی ندارد اما انتخاب مذاکره کننده ارشد سابق در این مقام با توجه به شخصیت عملگرا و نقشش در انعقاد برجام و مذاکرات احیای آن نه فقط همسو با وعدههای رئیس جمهور در سیاست خارجی به نظر میرسد بلکه با توجه به سخنان پزشکیان در مجلس و همچنین رای بالای نمایندگان(247 رای) معطوف به اجماعی میان ارکان حاکمیت است. چنین اجماعی برای واگذاری سکان دستگاه دیپلماسی ایران به عراقچی میتواند امارهای بر ادراک حاکمیت مبنی بر ضرورت گشودن مسیرهای جدید در سیاست خارجی ایران به ویژه در تعامل با غرب باشد. این امر هم از آن جهت بیشتر از قبل واجد اهمیتی مضاعف است که سیاست داخلی کشور به ویژه در امر اقتصاد و مواجهه با بحرانهای متعدد مرتبط با آن و ناترازیها در حوزههای مختلف بیش از هر زمانی با سیاست خارجی پیوند خورده و باز شدن قفل اقتصاد به جهتگیری احتمالی این سیاست و رفع تحریمها به عنوان مهمترین اولویت و پرونده چالشی خارجی بستگی دارد. اما واقعیت این است که رفع تحریمها امروز بیش از هر زمانی دشوار شده و به مسائلی فرابرجامی و فراهستهای پیوند خورده است. زمانی رفع تحریمها برای ایران در مقابل اولویت محدودسازی برنامه هستهای برای غرب و آمریکا با قید فوریت قرار داشت؛ اما امروز پرونده هستهای چون قبل در اولویت سیاست خاورمیانهای آمریکا نیست بلکه کلیت سیاست منطقهای تهران متعاقب «طوفان الاقصی» و جنگ غزه اولویت نخست واشنگتن به نظر میرسد و میتوان گفت نوعی جابه جایی اولویتها در تعامل با ایران رخ داده است.البته این بدان معنا نیست که پرونده هستهای اهمیت خود را برای آمریکا و اروپا از دست داده باشد؛ بلکه ناظر به این است که طرف مقابل با توجه به پدیدار شدن اولویت منطقهای بعید است که همان امتیازاتی را که قبلا در قالب رفع تحریمها در مقابل محدودسازی برنامه هستهای ایران میداد، دوباره در مذاکرات هستهای برای رسیدن به برجامی دیگر یا احیای همان برجام به شکلی متفاوت بدهد. به این علت که اتفاقا دریافت آمریکا از اعطای مجدد همان امتیازات تضعیف سیاست این کشور در مواجهه با همان اولویت اضطراری منطقهای (آینده و امنیت اسرائیل) است. در مورد مسئله هستهای، دیگر شاید غرب خود را چون قبل ناچار به رفع تحریمهای مهم صرفا برای حل این مسئله نبیند؛ چون آن چه از نظر غرب در حوزه هستهای نمیباید اتفاق میافتاد و برای اتفاق نیفتادن آن حاضر به دادن امتیاز بود، تقریبا رخ داده است. دغدغه آمریکا و اروپا قبلا این بود که توانمندیهای هستهای ایران تا رسیدن به نقطه گریز و تولید سلاح اتمی فاصله زیادی داشته باشد و برجام هم تلاشی برای افزایش این فاصله زمانی بود. اما اکنون که ایران این دانش را کسب کرده و بنا به ادعای منابع غربی، تا ساخت بمب اتم تنها چند هفته فاصله دارد، دیگر این دانش برگشت ناپذیر است و ایجاد محدودیت در سانتریفیوژها و غنی سازی اورانیوم نیز دیگر کارایی گذشته را ندارد. قبلا این محدودیتها به این علت برای غرب واجد اهمیت زیاد بود و به خاطر اعمال آنها حاضر به دادن امتیازاتی بود، چون مانع دستیابی به دانش لازم برای رسیدن به مرز نقطه گریز هستهای میشد، اما حالا که این دانش به دست آمده است و از بینرفتنی نیست، دیگر آن محدودیتهای پیشین فاقد جذابیت و کارایی لازم برای آمریکاست. شاید گفته شود که ایران میتواند از اهرم ساخت بمب اتم برای امتیازگیری و رفع تحریمها استفاده کند؛ اما به نظر میرسد که علاوه بر دشواری طرح این مسئله، خود آمریکا تلاش میکند با اهرم تهدید ابزار پیش گفته را از حیز انتفاع بیندازد و مانع اتخاذ تصمیمی در این باره شود و گویا این قرائت در کانونهای تصمیمگیری غربی و آمریکایی وجود دارد که پیامدهای چنین تصمیمی نقشی بازدارنده برای جلوگیری از حرکت تهران در این مسیر دارد. در این میان، اکتبر 2025 نظر به پایان اعتبار قطعنامه 2231 و احتمال فعال شدن قطعنامههای پیشین شورای امنیت علیه ایران احتمالا مهمترین چالش اضطراری پیشروی ایران را شکل دهد. قبل از این تاریخ نیز ادامه جنگ غزه و پیامدهای منطقهای آن گشایشی در مذاکرات هستهای را دور از دسترس کرده است.
توضیح عراقچی درباره مرگ برجام
شاید بدین خاطر بود که سید عباس عراقچی در پاسخ به پرسش جماران مبنی بر این که آیا از مجموع سخنان او در برنامه تلویزیونی اخیر می توان تعبیر مرگ برجام را داشت، گفت: من چنین صحبتی نکردم اما برجام به شکل فعلی قابل احیا نیست ولی حتما اشکال دیگری برای توافق وجود خواهد داشت که ما دنبال خواهیم کرد.عراقچی در صداوسیما با اشاره به مذاکرات احیای برجام در اواخر سال 99 و 1400 گفته بود: «بعد از درخواست آمریکاییها مذاکرات مربوط به احیای برجام در اوایل سال ۱۴۰۰ شروع شد و در چارچوب مواضع نظام و در چارچوب اقدام راهبردی که شش دور از آن مذاکرات را بنده انجام دادم در زمان دولت قبل از دولت آقای رئیسی، بعد هم در زمان شهید رئیسی ادامه پیدا کرد، مراحلی را طی کرد به هر حال به سرانجام نرسید، الان احیای آن مذاکرات به آسانی گذشته نیست، این را باید همه بدانیم.شرایط بین المللی عوض شده است در این فاصله جنگ اوکراین پیش آمده است که تاثیرات عمیقی را بر نگاه امنیتی اروپاییها و ترتیبات امنیتی بین المللی گذاشته است، جنگ غزه و بحران در غزه، حمله رژیم صهیونیستی، کشتاری که در آن جا صورت گرفته و شرایط منطقه را کاملا دگرگون کرده است. تصویر نسبت به گذشته تصویر متفاوتی است، در خود برجام هم بعضی از تاریخهایی که وجود داشته، گذشته است و برجام به آن شکل فعلی که وجود دارد قابل احیا نیست به تعبیری، حتما باید این سند دوباره باز شود و قسمتهایی از آن مورد تغییر واقع شود و این کار آسانی نیست.
چالش های 3 گانه عراقچی
به هر حال، عراقچی در مسند وزیر امور خارجه با چالشهای زیادی دست و پنجه نرم خواهد کرد.به نوشته اندیشکده راهبردی تبیین، سه چالش برجستهتر به نظر میرسد؛ نخستین چالش پر کردن جای شهید امیرعبداللهیان به عنوان «وزیر خارجه محور مقاومت» در گیرودار جنگ غزه و امکان گسترش آن است. این درحالی است که برخلاف امیرعبداللهیان که تخصص او حوزه غرب آسیا بود، عراقچی کمتر درگیر مسائل منطقه بوده است و این امر کار او را دشوار میسازد. چالش مهم دیگر نزدیک شدن به زمان انقضای مکانیسم «اسنپ بک» برجام و حفاظت از تنها کارکرد باقیمانده برجام است. چالش مهمتر اما موقعیتیابی درست برای ایفای نقش فعال و موثر جمهوری اسلامی ایران در یک دوره گذار و گسست در عناصر سیستمی نظم بینالملل است.
خراسان