آخرين اخبار از وضعيت دیپلماتهای ربودهشده
4 شخصيت سياسي لبناني در گفتگوهايي جديد ، دعاوي تازه اي را درباره سرنوشت 4 ديپلمات به گروگان گرفته شده در لبنان مطرح نمودند.
فارس: 4 شخصيت سياسي لبناني در گفتگوهايي جديد ، دعاوي تازه اي را درباره سرنوشت 4 ديپلمات به گروگان گرفته شده در لبنان مطرح نمودند. اين افراد همگي مدعي هستند گروگان هاي ايراني توسط فالانژيست هاي لبنان به شهادت رسيده اند. 4 شخصيت سياسي لبناني در گفتگوهايي جديد ، دعاوي تازه اي را درباره سرنوشت 4 ديپلمات به گروگان گرفته شده در لبنان مطرح نمودند. اين افراد همگي مدعي هستند گروگان هاي ايراني توسط فالانژيست هاي لبنان به شهادت رسيده اند. متن اين مصاحبه ها توسط آقاي حميدداوودآبادي منتشر گرديد. *جوني عبدو: جنازهي يكي از گروگانها دست سوريه است گفتوگوي ماهوارهاي علي قصير خبرنگار شبكهي تلويزيوني "پرس.تي.وي " ايران در لبنان و سيدرائد موسوي با "جوني عبدو " از مسئولين امنيتي نيروهاي فالانژيست در زمان گروگانگيري: جوني عبدو: بر اساس اطلاعاتي كه من دارم؛ يعني در اختيار داشتم، اتومبيل چهار ديپلمات ايراني در پاسگاه برباره متوقف شده سپس به بخش امنيتي كميته نظامي اطلاع داده مىشود و چهار ايراني به همراه اتومبيلشان به شوراي نظامي در كرنتينا فرستاده مىشوند و آنجا از اينها بازجويي مىشود و با تاسف بايد بگويم كه بر اساس اطلاعات دقيق من، چند افسر اطلاعاتي اسرائيلي از اسرائيل آمدند و از چهار ديپلمات ايراني بازجويي كردند و اشتباهي كه مرتكب شدند اين بود كه بازجويي از آنها با صورت باز انجام شد و متاسفانه به همين خاطر، بعد از بازجويي آنها را در همان محل كشتند. بر اساس اطلاعات من، همچنين دستگاه امنيتي قوات لبناني تلاش كرد تا جنازهي يكي از ديپلماتها را به همراه اتومبيلشان به طرابلس بفرستد. براي اينكه بگويند چهار ديپلمات ايراني به پاسگاه برباره نرسيدهاند و عمليات كشتن آنها در طرابلس اتفاق افتاده است. دستگاه اطلاعاتي سوريه، اتومبيل ديپلماتها را در شهر طرابلس در شمال لبنان پيدا كرد ولي موضوع جسد يكي از ديپلماتها را كه داخل آن بود اعلام نكرد. سيدرائد موسوي: وقتي اسرائيلىها آمدند، ديپلماتها هنوز زنده بودند؟ جوني عبدو: بله. علي قصير: و اسرائيلىها از آنها بازجويي كردند؟ جوني عبدو: بله. علي قصير: اما اسرائيلىها طي اين سالها گفتند كه ما اصلا مطلع نشديم كه آنها را گرفتند و ما اصلا آنها را نديديم. جوني عبدو: دروغ مىگويند. سيدرائد موسوي: چرا اسرائيلىها آنها را با خودشان نبردند؟ چون آنها براي اسرائيل خيلي با ارزش بودند. جوني عبدو: من از جانب خودم مطمئنم كه آنها را نبردند. چون به شما گفتم كه يكي از جسدها را با اتومبيل سفارت به طرابلس فرستادند و اگر مىخواستند آنها را ببرند، چرا بايد سه تا را ببرند و يكي از آنها را بكشند؟ من نمىدانم. علي قصير: يعني جسد نفر چهارم در طرابلس گم شده؟ جوني عبدو: بله. علي قصير: در زماني كه سوريهاىها در آنجا حضور داشتند؟ جوني عبدو: بله. علي قصير: پس سوريهاىها بايد در اين مورد اطلاعات داشته باشند؟ جوني عبدو: اين اطلاعاتي كه من به شما گفتم، به سوريهاىها منتقل شده است. رئيس فالانژيستها: گروگانها بين برباره و كرنتينا سر بهنيست شدهاند! چندي پيش، "علي قصير " خبرنگار شبكهي تلويزيوني "پرس.تي.وي " ايران و "سيدرائد موسوي " در لبنان با "كريم بقرادوني " رئيس سابق "حزب كتائب " (فالانژيستها) ديدار و گفتوگو داشتند. كريم بقرادوني: من با كسي كه اصلا حاضر نيست در اين مورد صحبت بكند، ملاقات كردم. با اسعد شفتري. اصلا حاضر نيست صحبت كند. بهش گفتم: - اسعد، اگر نمىخواهي حرف نزن، ولي به من بگو چه اتفاقي افتاد؟ همهي جزئيات را به من گفت. اسعد گفت: - اصلا اينها دست ما نرسيدند. اگر رسيده بودند يا نمىخواستند كه اسامىشان ثبت شود، حداقل به من مىگفتند كه ما 5 ايراني يا اجنبي را وارد زندان كردهايم. كسي در مورد اينها چيزي به من نگفت. فرماندهان فالانژيست ها: كريم بقرادوني - ايلي حبيقه - سمير جعجع به نظر من، بعد از پاسگاه برباره و قبل از اينكه به شوراي امنيتي در كرنتيتا برسند، يك اتفاقي افتاده است. ممكن است تلاش كردهاند كه فرار بكنند يا ممكن است بهدليلي قوات لبناني مىخواستند از آنها انتقام بگيرند. چون بدون شك آنها در پاسگاه برباره بازداشت شدهاند و بدون شك از نظر من به شوراي امنيت در كرنتينا نرسيدهاند. سيدرائد موسوي: يعني هر اتفاقي افتاده، بين برباره و كرنتينا بوده؟ يعني اينها به حبيقه و اسعد شفتري تحويل نشدند؟ كريم بقرادوني: به نظر من اين اتفاق افتاده است. جديدترين اطلاعات دربارهي4 ديپلمات ربوده شدهي ايراني در لبنان - 4 اسعد شفتري: گروگانها در كرنتينا تيرباران شدند! "اسعد شفتري " (معاون سابق كميتهي امنيتي فالانژيستهاي لبنان در زمان گروگانگيري) در ديداري كه اخيرا با "سيدرائد موسوي " (فرزند ديپلمات ربوده شدهي ايراني "سيدمحسن موسوي ") داشت، ادعاهاي جديدي پيرامون سرنوشت چهار گروگان ايراني كه 14 تير 1361 در پست بازرسي "برباره " در شمال بيروت، توسط نيروهاي فالانژيست (قوات اللبنانيه) ربوده شدند، مطرح كرد. اسعد شفتري كه پس از پايان جنگهاي داخلي لبنان، از حزب مسيحي - ماروني قوات لبناني كناره گرفت، اين روزها براي توبه از جناياتي كه بهدستور رهبران فالانژ از جمله "سمير جعجع "، "ايلي حبيقه " و "بشير جميل " مرتكب شده، در گوشهاي خلوت به دعا و استغفار مشغول است! سيدرائد موسوي به همراه "علي قصير " خبرنگار لبناني شبكهي تلويزيوني "پرس.تي.وي " ايران، در اين ديدار - كه بهصورت مخفي فيلمبرداري شده چون شفتري از عاقبت اظهارات خويش مىترسيده - موفق شده تا آخرين ادعاهاي وي را ضبط كند. اظهارات جديد اسعد شفتري: اسعد شفتري: يك روز كه من تعطيل بودم، يا مرخصي بودم يا عيد يا يك همچين چيزي بود، از اتاق عمليات به من زنگ زدند و گفتند كه از پاسگاه شمال (برباره) پيش "جوني عبدو " به ما گزارش دادند كه چهار ايراني را دستگير كردهاند و آنها را به سازمان امنيت حزب فالانژ در "كرنتينا " فرستادهاند. موضوع براي من تمام شد؛ بر اين اساس كه چندان مهم نبود. بعد از ظهر يا شب - الان خوب يادم نيست - "بشير جميل " (رهبر فالانژيستهاي لبنان) به من زنگ زد و گفت كه چهار ايراني را در شمال بيروت گرفتهاند و مىگويند كه پيش شما در كرنتينا فرستادند. من به زندان كرنتينا زنگ زدم. جواب درست و حسابي به من ندادند. برو ببين در اين دكان چه اتفاقي افتاده؟ علي قصير: چرا به زندان گفت دكان؟ اسعد شفتري: همين جوري ... يعني جاي بىاهميت. من رفتم. وقتي رسيدم به زندان، ديدم كه مسئول زندانهاي حزب هم كه مثل من تعطيل بود، چند لحظه قبل از من رسيده. معلوم بود كه به او هم زنگ زدهاند و گفتند برو ببين در اين دكان چه اتفاقي افتاده. او جلوي در ورودي منتظر من بود. وقتي من رسيدم، ديدم صورتش سفيد شده و مىلرزد. به من گفت: - بيا ... بيا ... برو داخل ... وقتي رفتم داخل، ديدم او ويكي از بازجوها - كه نمىتوانم اسمش را ذكر كنم - و مسئول نگهبانهاي زندان، هر دو خيلي ترسيدهاند. گفتم: "بگوييد چي شده؟ " گفتند: "مىخواهيم يك موضوع كثيفي را برايت بگوييم و ببينيم چه كار مىشود كرد؟ " گفتند: "يك گروه گشتي از پيش "جوني عبدو " آمد و اينها را به ما تحويل داد. " گفتم: "خب بعد چي شد؟ " گفتند: "ما آنها را نشانده بوديم و داشتيم كارهاي اوليه مثل گشتن ماشين و گشتن مدارك را انجام مىداديم و داشتيم بازجويىهاي اوليه را مىگرفتيم. حتي بازجويي را شروع نكرده بوديم. بعد كه داشتيم جيب هاىشان را خالي مىكرديم، يكي از آنها سعي كرد مسلسل يكي از نگهبانها را بگيرد. " شرمندهام ولي بايد حقيقت را بهش (سيدرائد موسوي) بگويم. درست است كه حقيقت تلخ است، ولي بالاخره هر كسي حق دارد كه بداند. علي قصير: بعد چي شد؟ تلاش كرد كه مسلسل را بگيرد ... اسعد شفتري: بله. اما آنها سلاح را از او گرفتند و چهار نفرشان را به رگبار بستند. نه يكي، بلكه هر چهار نفرشان را. سيدرائد موسوي: چي گفت از جوني عبدو؟ گفت جوني عبدو مىخواست جنازهها را تحويل بگيرد؟ علي قصير: از شما مىپرسد كه جوني عبدو از شما چي مىخواست؟ اسعد شفتري: مىخواست از سرنوشتشان مطلع شود. چون رئيس جمهور "الياس سركيس " از طريق وزارت خارجه مىخواست بداند كه چي شده و ما هم جوني عبدو را از حقيقت مطلع كرديم. همهي حقيقت را به او گفتيم. حتي اسرائيلي ها بعد سه - چهار ماه از سرنوشت اينها پرسيدند و ما به آنها هم حقيقت را گفتيم. حالا شما مىخواهيد حرف هاي ديگران را باور كنيد، شما آزاديد. من آمدم اينجا چكار كنم؟ آمدم اينجا با او چكار كنم؟ آمدم كه يك دروغ جديد بگويم؟ نه ... من دروغ نمىگويم. از مدتها پيش تصميم گرفتم كه دروغ نگويم. سيدرائد موسوي: "روبرت مارون حاتم " (كبرا) در اين قضيه چه نقشي داشته؟ اسعد شفتري: هيچي. بعد از يك ساعت آمد، من هنوز آنجا بودم. آمد وسايلشان را گرفت و با مسئول زندان هم حرف زد و رفت و چيزي كه در كتابش گفته غلط است. علي قصير: مگر در كتابش چي گفته؟ اسعد شفتري: يادم نمىآيد. ولي هر چه در كتابش گفته باشد اشتباه است. سيدرائد موسوي: كبرا مىگويد كه جليقهي ضدگلوله تن اينها كردند و مىخواستند جليقه را تست كنند و زدند آنها را كشتند. اسعد شفتري: كبرا چي گفته؟ علي قصير: گفته مىخواستند جليقهي ضدگلوله را تست كنند اما جليقه خوب كار نكرده. اسعد شفتري: نه نه نه ... در مورد اينها نگفته. آنها جليقه را روي زندانيان تست مىكردند، اما نه اينها. من باور نمىكنم.