وقتی که شریک جنایت تقاضای خویشتنداری دارد
مقامات اروپایی نهتنها در جایگاه نسخهنویسی و توصیهپردازی درخصوص جلوگیری از انتقام قطعی و گسترده جبهه مقاومت علیه رژیم صهیونیستی نیستند، بلکه خود نیز باید پذیرای آثار و تبعات حمایت خود از نسلکشی مردم غزه باشند.
اکثر سران اروپایی، نهتنها کمترین انتقاد و محکومیتی را متوجه رژیم جعلی و سفاک صهیونیستی در قبال ترور شهید اسماعیل هنیه صورت ندادهاند، بلکه با ارسال پیامهایی رسمی یا غیررسمی خواستار خویشتنداری جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت در قبال این جنایت غیرقابل گذشت شدهاند. اروپاییان در حالی به جبهه مقاومت التماس خویشتنداری میکنند که در طول ماههای سپری شده از جنگ غزه، از حامیان تسلیحاتی، نظامی، امنیتی، سیاسی و تبلیغاتی رژیم اشغالگر قدس و آمریکا بوده و مسیر نسلکشی فلسطینیان بیگناه توسط رژیم اسرائیل را هموار ساختهاند.
تکنیکهای رسانهای و تبلیغاتی بهکار گرفته شده از سوی اروپاییان و رسانههایی مانند دویچهوله، خبرگزاری فرانسه و یورونیوز در این خصوص قابل تامل است:
آنها بهگونهای مسئله را روایت میکنند که گویا طرف صهیونیستی هیچگونه اقدام و کنشی تروریستی صورت نداده و اکنون باید در تحلیل معادلهای که شکل گرفته، مولفهای تحت عنوان قصور دشمن اسرائیلی و حامی اصلی آن یعنی آمریکا را کنار گذاشت! این وقاحت بیپایان اروپایی، منبعث از راهبردهای کلان اتحادیه اروپا در صیانت مطلق از کالبد منحوس رژیم اشغالگر قدس است.
قدرت لابیهای صهیونیستی در کشورهایی مانند آلمان، انگلیس، فرانسه، ایتالیا، مجارستان، لهستان و دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا کمتر از لابی آیپک در آمریکا نیست. لابیهای سوسیال -صهیونیست و محافظهکار-صهیونیست در اروپا سالهاست بر دستگاه سیاست خارجی این کشورها تسلط دارند، تا جایی که راهبردها و اصول کلان این بازیگران در نظام بینالملل و غرب آسیا را خود تعیین و تحمیل میکنند.
بدیهی است که در شرایط کنونی، اروپا بازیگری واسطهگر یا بیطرف نبوده و خود در ایجاد و استمرار تروریسم صهیونیستی (که یکی از مصادیق بارز آن شهادت مظلومانه رئیس دفتر سیاسی حماس است) نقش پررنگ و غیرقابل انکاری ایفا کردهاند.
از این رو مقامات اروپایی نهتنها در جایگاه نسخهنویسی و توصیهپردازی درخصوص جلوگیری از انتقام قطعی و گسترده جبهه مقاومت علیه رژیم صهیونیستی نیستند، بلکه خود نیز باید پذیرای آثار و تبعات حمایت خود از نسلکشی مردم غزه باشند. در این میان، نقش سیاستمدارانی مانند امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه و اولاف شولتس صدراعظم آلمان بیشترین و پررنگترین نقش را در حمایتهای آشکار و پشت پرده از صهیونیستها ایفا کردهاند.
در اکثریت قریب به اتفاق پروندههای ترور رهبران و مسئولین ارشد جبهه مقاومت، رد پای دستگاههای اظلاعاتی و حتی نظامی و عملیاتی کشورهای اروپایی(مخصوصا انگلیس، آلمان و فرانسه) غیرقابل انکار بوده است. از این رو توصیهها و به عبارت بهتر، التماس مقامات اروپایی که با هدف جلوگیری از پاسخ قاطعانه جبهه مقاومت به شهادت اسماعیل هنیه صورت میگیرد، کمترین اعتبار و اصالتی برای جمهوری اسلامی ایران و دیگر گروههای مقاومت مانند حماس، حزبالله لبنان، حشدالشعبی عراق و انصارالله یمن ندارد.
زمان آن رسیده است که اتحادیه اروپا هزینههای بازی مطلق خود در زمین صهیونیستها را پرداخت کند. هزینهای که حتی تصور آن برای مقامات خودکامه و تروریستپرور آمریکایی دشوار است..../تسنیم