چرا بايد از «فتنه» خاطره بنويسيم
در خاطره نميتوانيم حوادث را گلچين كنيم، بلكه اساس به وجود آمدن خاطره، خاص بودن حادثهاي است كه روي داده است.
فارس: خاطره، هرچند خامترين فرم و قالب براي ثبت و مانايي يك رويداد تاريخي است، اما طي سالها و دورههاي بعد، فرآوردههاي گوناگون ادبي ـ هنري از آن استخراج ميشود كه بر اين اساس، خاطرهنگاري «فتنه» بسيار مهم به نظر ميرسد. مخاطبان داستان با روايتي خلاقه در آن روبهرو هستند، اما در خاطره گرچه روايت وجود دارد، ولي خلاقيت و نوآوري در روايت جايي ندارد، چرا كه حادثه را همان گونه كه اتفاق افتاده، ميگوييم و مثل داستان آن را زير و رو نميكنيم تا جذابيتش بيشتر شود؛ بنابراين، ارائه روايتهايي از يك ماجراي تاريخي در كشور ما در قالب خاطره، به دليل وفاداري به اصل آن حادثه، بيش از توجه هنرمندان نسبت به اين پديده ارزش دارد. از طرفي خاطرهنويسي، ما را در جريان كامل حادثه يا واقعهاي قرار ميدهد كه نويسنده و پردازنده اين خاطره، آن را با دقت نظر ويژهاي تماشا كرده، اما تلاش نميكند به آن رنگ و بويي متفاوت ببخشد؛ چون دستش نزد مخاطب، خيلي زود رو ميشود و بلافاصله بيپايه بودن خاطره به اثبات ميرسد. بنا به تعريف اهالي فرهنگ و ادب، «خاطرهنويسي را ميتوان به نگارش حالات و حوادث و ماجراهايي كه در نتيجه تداعي خاطر و ضمن بيان چگونگي اطلاع صاحب خاطره از آن (ديدن، شنيدن و حضور داشتن) چگونگي و زمان و مكان وقوع آنها بازيابي ميشود، اطلاق كرد.» از طرفي، علياكبر دهخدا در لغتنامه خود اين تعريف را از خاطره ارائه ميكند كه: «اموري است كه بر شخص گذشته باشد و آثاري از آن در ذهن شخص مانده باشد؛ گذشتههاي آدمي و وقايع گذشته كه شخص، آن را ديده يا شنيده است، ديدههاي گذشته يا شنيدههاي گذشته» را خاطره ميگويند. در خاطره نميتوانيم حوادث را گلچين كنيم، بلكه اساس به وجود آمدن خاطره، خاص بودن حادثهاي است كه روي داده است. اگر انتخاب به معناي حذف و اضافه باشد، جايي در خاطره ندارد. در خاطره ميتوان بخشي از حوادث را حذف كرد، ولي افزودن بخشي ديگر به آن درست نيست. اين نكته را هم اضافه كنم كه در خاطره تخيل به هيچ عنوان مطرح نيست؛ چرا كه خاطره روايت واقعيت است. البته در خاطره هم با بيان احساس و عواطف خاطرهنويس نسبت به ماجرايي كه روايت ميكند مواجهيم، اما او قصد قبلي مبني بر تغيير اصل وقايع و اساس حوادث را ندارد و فقط تلاش ميكند آنچه را كه به چشم خود ديده به علاوه اندك تحليلي از خويشتن انتقال دهد و نه بيشتر. ضرورت ندارد كه خاطره، پيچيده و معماگونه باشد و خاطرهنويس، حرفي يا نكتهاي را نگفته بگذارد و در آخر نوشته رو كند تا خواننده را دچار شگفتي سازد؛ اما اگر توانست با استفاده از ظرايف ادبي، پاياني پسنديده و هنرمندانه براي خاطرهاش دست و پا كند، توانايي قلمي خود را نشان داده است. البته كسي كه خاطره مينويسد بايد در نظر داشته باشد كه هنرنمايي او با ارائه پيام يا نصحيت كردن ديگران توأم نيست. خاطره، به هيچ وجه درصدد توليد پيام نيست و چون يك روايت ساده است، ميتواند برداشتهاي گوناگوني را در پي داشته باشد. بنا بر دلايلي كه برشمردم، خاطره با وجود خام بودن و دربرداشتن كمتر جلوهاي از هنر و ادبيات، ارزش كمي در برابر مطالب خلاق از جمله داستان ندارد؛ چون همانند نفت خام كه امكان تبديل شدن به فرآوردههاي گوناگون را دارد، ميتواند در آينده و با توان هنري ساير افراد، به اثري خلاق مبدل شود، اما براي داستان و رمان، چنين امكاني فراهم نيست. به تعبير ديگر، داستان نميتواند به خاطره تبديل شود، اما پس از نوشتن خاطرههاي مناسب، با يك بازنويسي، جابهجايي صحنهها، حذف زوايد، بزرگنمايي موارد مهمتر و رعايت ديگر شرايط داستاني، ميتوان خاطره را به داستان تبديل كرد. حالا سئوال اينجاست كه چرا بايد خاطرات فتنه سال گذشته و اتفاقات و رويدادهاي 9 دي را نوشت؟ در تاريخ انقلاب ما، وقايع و حوادث گوناگوني رقم خورده است كه طي 32 سال و حتي 47 سال گذشته (از 15 خرداد سال 42 به اين سو)، برخي از آنها با توجه جدي اهالي قلم روبرو شدهاند. واقعهاي مانند جنگ تحميلي، آنقدر به طول انجاميد كه نهادهاي فرهنگي فرصت يافتند تا در كنار دفاع مقدس به تربيت راويان جنگ بپردازند و از محصولات اين روايت در دو دهه بعد از آن به خوبي استفاده كنند. اين توجه اساسي به هشت سال دفاع مقدس موجب شد تا ساير رخدادهاي متني و حاشيهاي انقلاب از نظر دور بماند و كمتر نويسنده صاحب قلمي حواس خود را نسبت به اين حوادث معطوف كند. اگر چنين بود كه عدهاي با نقل خاطرات خود و ثبت و نشر آنها، اجازه ندهند هر روايت مشكوك و نادرستي به دست ما برسد، امروز درباره چهره واقعي بسياري از افراد ـ كه خود را از نزديكان امام (ره) و دوستداران انقلاب ميدانند ـ قضاوتي متفاوت نداشتيم. اتفاقات اصلي و جنبي فتنه سال 88 اگرچه در مراكز معتبر كشور ما مانند مركز اسناد انقلاب اسلامي به ثبت رسيده و سندهايي از آن برابر چشمان مردم ما قرار گرفته است، اما چون ممكن است در سالهاي آينده، عدهاي از عنادورزان بخواهند آن را به نفع خود تفسير و تأويل كنند، بايد خاطرات مردمي از اين وقايع به دقت ثبت شود تا آيندگان امكان مراجعه به اصل ماجرا و تفكيك و مرزبندي خير و شر را بيابند. خاطرهنگاري براي نهم دي سال گذشته، از آن رو نيكوست كه نويسندگان صالح و عادل، برخاسته از متن مردم دست به اين كار ميزنند و سالها بعد كسي نخواهد توانست درباره سلامت اين نوشتهها تشكيك كند. مسابقه خاطرهنويسي خبرگزاري فارس، اين امكان را فراهم ميكند تا جمعي از كساني كه خود را براي دفاع از انقلاب و اصل ولايت در متن حادثهها قرار داده بودند، بتوانند به شهادت برخيزند و يك بار ديگر با قلم خود، مرزهاي رستگاري را بنمايانند.