نقش موثر مادر در تربيت دختران

از آنجا که دختران، همسران و مادران آینده خواهند بود، خداوند در فطرت آنها شرایط و روحیات لازم مادری و همسری را قرار داده است.

کد خبر : 129604

تبیان: یکی از موفقیتهای مکتبهای تربیتی در این است که برنامه های خود را بر اساس نیازهای درونی و فطری افراد با ارایه شیوه های صحیح تربیتی، پایه گذاری کنند، زیرا نیازمندیهای روحی افراد با اختلاف در جنس و سن به گونه ای است که روشی مخصوص به خود را می طلبد. از آنجا که دختران، همسران و مادران آینده خواهند بود، خداوند در فطرت آنها شرایط و روحیات لازم مادری و همسری را قرار داده است. در پرورش و تربیت دختران باید این اصل مورد توجه قرار گیرد که آنها را برای چه نوع زندگی و داشتن چه تحلیل و دیدگاهی از حیات آماده می کنیم؟ آیا از آنها زنانی می سازیم که فقط در صدد رفع نیازهای مادی و جسمی خود هستند؟ و یا زنانی که کسب مکارم و محاسن اخلاقی و ارزشهای معنوی را وجهه هدف خویش دارند؟ در تربیت دختران، اصل بر آموزش مسایلی است که در حال یا آینده بدان نیازمندند. در زمان بعثت رسول اکرم(ص) فرهنگ و بافت فکری مردم عرب به گونه ای بود که دختران را مایه ننگ و بی برکتی می دانستند و برای فرار از این ننگ، آنها را زنده به گور می کردند و اسلام در مبارزه با جهالت و کج اندیشی مردم به دفاع از مقام و موقعیت زنان برخاست و به آنها شخصیت داد. در تعبیرات اسلامی پسر به عنوان «نعمت خدا» و دختر به عنوان «حسنه» معرفی شده است. اگر کسی «نعمتی» در اختیارش قرار گرفت به خاطر استفاده صحیح یا غلط از آن مورد سؤال قرار می گیرد. اما «حسنه» تفضلی است از طرف خدا که باید با عنایت بیشتری به آن نگریست. از طرف دیگر نیازها و روحیات پسران و دختران یکسان نیست. از مطالعات مختلف چنین بدست آمده است که محبت، رفتار انفعالی، عاطفی و حمایت کننده بیشتر به عنوان ویژگی های زنانه، و پرخاشگری، استقلال، رقابت و سلطه و حاکمیت، بیشتر به عنوان خصوصیات مردانه مطرح شده اند. «دختران در مقابل خواسته های والدین و سایر بزرگسالان، بیشتر فروتنی نشان می دهند و این مسأله حتی از سنین کودکی اول نیز کاملاً محسوس است ... مدارکی وجود دارد که نشان می دهد که دختران بیش از پسران در مقابل ناسازگاریهای خانوادگی و فشارهای عاطفی تحمل دارند. همچنین پسران، بیش از دختران، دارای مشکلات عاطفی و یادگیری در محیط مدرسه می باشند. مشکلاتی مانند: ناتوانی در نوشتن و خواندن، نقایص تکلمی و مشکلات رفتاری و عاطفی.»(1) لطافت روح دختران و دستورات اسلام در مورد حفظ احترام آنها بیانگر تفاوت ساختاری دختر و پسر است. اسلام در برآوردن نیازهای روانی و عاطفی هر یک، مطابق زمینه های فطری و غریزی آنها عمل می کند. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «مَنْ دَخَلَ السّوقَ فَاشْتَری تُحْفَةً فَحَمَلَهَا اِلی عیالِهِ کَانَ کَحَامِلِ صَدَقَةٍ اِلَی قومٍ محاویج وَ لْیَبْذأ بِالأنَاثِ قَبلَ الذکور.»(2) هر کسی که از بازار هدیه ای خریداری کند و برای خانواده اش ببرد همانند کسی است که صدقه ای را برای نیازمندان با خود می برد. این فرد در هدیه خود، دختران را بر پسران مقدم بدارد. در این کلام، روح لطیف و عاطفی دختران مورد توجه رسول اکرم(ص) قرار گرفته است و پدران را به تأمین این نیاز روحی آنها توجه داده است. و باز آن حضرت می فرماید: «خَیْرُ اَوْلادِکم البناتُ»(3) بهترین فرزندان شما، دختران هستند. اصرار به حفظ حرمت دختران به خاطر نقش آینده آنهاست. دختری که در آینده ای دور یا نزدیک در مقام مادری، همسری و مدیریت خانه قرار می گیرد باید دانستنی های ضروری این مقام را بداند، باید روح و روانش به گونه ای تربیت شده باشد که بهترین مادر و بهترین همسر باشد. از نظر اسلام، زن عامل مودت و رحمت و سبب آرامش است. در تنگناهای زندگی، مرد را پناه می دهد و اضطراب او را فرو می نشاند. از این رو نقش عمده سازندگی در جامعه به زن برمی گردد و انسانها، هستی و رشد و کمال خود را مدیون او هستند. نقش زنان در پیشبرد تمدن و هویت ملتها بسیار اساسی است. بسیاری از صفات و روحیات فردی و اجتماعی دختران در برخورد با مسایل فرهنگی، اقتصادی و مذهبی، در دامان مادران شکل می گیرد. نظم، انضباط، صرفه جویی، برنامه ریزی اقتصادی، پای بندی به مذهب، چگونگی برخورد با اقوام و همسایگان، معاشرت با همسر و ... نمونه هایی از رفتار مادران در شیوه تربیت دختران است. دختر پرورش روانی و فرهنگی ارتباط جسمی و روحی و روانی دختر به مادر بیشتر و عمیق تر است. دختر نمی تواند خود را جدای از مادر بداند و زندگی بدون مادر برای او مشکلات روحی و روانی به بار می آورد. مادر محرم اسرار دختر است، چون بلوغ او زودتر از پسران است به ناچار نیاز ضروری به همدلی و صمیمیت با مادر دارد و از نظر محیطی هم ارتباط دختر با مادر بیشتر از پدر است. به همین جهت در پرورش روانی دختران باید در آنها مصونیتی را ایجاد کرد تا در برابر نابسامانی ها، مظاهر ضد ارزش، انحرافات موجود و نیرنگهای مکاران در جامعه، شخصیت و هویت خود را از دست ندهند. از این رو والدین بویژه مادران در خط مشی تربیتی خود در کنار محبت کافی به آنها، دسیسه های انحرافی جامعه و ضرورت حفظ استقلال فرهنگی را با منطق و با استفاده از نمونه های واقعی و تاریخی، بر ایشان تبیین کنند تا در ادامه راه خود دچار تزلزل و سستی نشوند. شخصیت و متانت خود را حفظ کنند و در برخورد با همنوعان خود، الگوی رفتاری قابل قبولی برای آنها باشند. پرورش دینی و اجتماعی دختران نقش معنوی مادر در شکل دهی نیازهای درونی دختر، بسیار ارزنده است. از این رو پرورش دینی دختران باید به گونه ای باشد که او را به خداوند نزدیک سازد، آنچنان که در همه کارها و حالات خدا را ناظر بر خود بداند و یقین کند که خدا دوستدار کارهای نیک اوست و در عین حال اگر خلافی مرتکب شود، مجازات می شود. باید با استفاده از حس قهرمان جویی دختران، زنان پاکدامن و باتقوای تاریخ را به آنها معرفی کرد تا در سیر علمی و عملی خود با شتابی بیشتر حرکت کنند. مادر باید مسایل اعتقادی مانند توحید، نبوت، عدل، معاد، بهشت و جهنم، ثواب و عقاب را با زبانی ساده و متناسب با فهم آنان برایشان بیان کند. آموزش مکارم و محاسن اخلاقی از ضروریات زندگی انسانها بویژه زنان و دختران است، زیرا زندگی بدون اخلاق و تربیت بدون معنویت بی معناست و انسان را به جنایت و نگرانی سوق می دهد. مکارم و محاسن اخلاقی چیست؟ خلقیاتی که معیار انسانیت و حاکی از بزرگواری طبع و تعالی و رشد روحانی است، مکارم اخلاقی نامیده می شوند. مانند رعایت انصاف و عدالت، گذشت، فداکاری، وفاء به عهد و امانتداری و ... اوصافی که مایه حسن روابط اجتماعی و باعث جلب منافع مادی و بهبود زندگی است، محاسن اخلاقی نامیده می شوند. مانند: خوشرویی و تبسم با مردم، احترام به دیگران، پاکیزگی لباس و بدن، ادب در گفتار، عیادت بیماران، تسلیت مصیبت زدگان و رسیدگی به امور محرومان و ... اگر چه این صفات دلیل بر حقانیت صاحبان آن صفات نیست. اگر می خواهیم دختران، بددهن نباشند و از خودنمایی و ظاهرفریبی بپرهیزند، خودآرایی را نشانه عظمت و ارزش خود ندانند، با اطرافیان رفتار ناشایست نداشته باشند و در اجتماعات از فخرفروشی و تحقیر دیگران بپرهیزند، باید نقش معنوی مادر را تقویت کرد و او را از این انحرافات باز داشت. مادری که دایم درگیر نزاع با شوهر است و با او کنار نمی آید، روح امید به داشتن یک زندگی خوب را در دخترش می میراند و او را نسبت به زندگی آینده اش مأیوس می کند، زیرا دختران برای رفتارهای آینده اجتماعی خود، برخوردهای مادران را الگو قرار می دهند و شیوه های برخورد با همسرانشان را از مادرانشان یاد می گیرند. دختری که قدم به زندگی جدید گذارده و شوهرداری را آغاز کرده است، به جهت ناآشنایی او و شوهر جوانش به رموز زندگی و شیوه همسرداری، با مشکلات و نابسامانیهای موقت مواجه می شود که با مادر و خواهرانش در میان می گذارد و از آنها چاره جویی می کند. در اینجا، مادر دو شکل راهنمایی و موضع گیری می تواند داشته باشد: 1ـ دخترم هر کس در اول زندگی با این مشکلات روبه رو است و تا آشنایی با روحیات یکدیگر و استحکام پایه های زندگی، با صبر و حوصله و استفاده از جاذبه های زنانگی می توان اخلاق مرد را عوض کرده و زندگی را به کام خود شیرین نمود. 2ـ اگر می خواهی شوهرت اصلاح و مطیع شود، با او قهر کن، در مسایل غذا، لباس و زناشویی، به او بی اعتنا باش تا شاید به خود آید و دست از بی مهری و لجبازی بردارد. در نوع دوم، از راهنمایی دختر جوان به واسطه بی توجهی مادرِ به ظاهر دلسوز، پایه های بغض و کینه با شوهر را بنا می گذارد و در نقش اصلی خود که آرام بخشی به شوهر است، اختلال ایجاد می کند. از این رو بهترین مادران، کسانی هستند که دخترشان را به شوهر علاقه مند سازند و او را از نافرمانی در مقابل شوهر باز دارند. آنان را به زندگی امیدوار سازند و ارزش تربیت خوب فرزندان را به آنان بنمایانند. پاورقی 1ـ روانشناسی رشد، جمعی از مؤلفان، انتشارات سمت، ج1، ص331. 2ـ مستدرک الوسائل، ج15، ص118. 3ـ همان مأخذ، ص116.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: