آقای وزیر؛ چند دانش‌آموز دیگر باید قربانی شوند؟

خبر آزار و اذیت کودکان در خانه و مدرسه وقتی به رسانه‌ها می‌رسد که کودکی مرده باشد و یا دچار نقص عضو شده باشد. تراژدی غم انگیز تنبیه بدنی دانش آموزان در مدارس این روز‌ها پررنگ‌تر شده و هر روز عده‌ای از کودکان و نوجوانان این مرز و بوم مورد ضرب و شتم معلمان قرار می‌گیرند.

کد خبر : 129514
سرویس اجتماعی «فردا» ، فهیمه سادات طباطبائی؛

تراژدی غم انگیز تنبیه بدنی دانش آموزان در مدارس این روز‌ها پررنگ‌تر شده و هر روز عده‌ای از کودکان و نوجوانان این مرز و بوم مورد ضرب و شتم معلمانی قرار می‌گیرند که از روش‌های تربیتی تنها نوع از آن را می‌شناسند که سال‌هاست از مد افتاده است. معلمانی که به جای شاگرد پرسشگر و شاداب کودکان غم زده و فرمانبر را می‌پسندند و راه فرمانبر کردن را تنها چوب‌تر می‌دانند. حساب معلمان فداکار و نیک رفتار و نیک گفتاری که همه ناملایمات را تحمل می‌کنند و تلافی تنگی معیشت و بی‌اعتنایی فلان مقام اداری و رفتارهای غلط به‌مان مدیر و نامهربانی چرخ غدار را بر سرکودکان مظلوم آوار نمی‌کنند از آن دسته از معلمان تندگفتار و تند رفتاری که به ناحق در جایگاه معلم نشسته‌اند جدا است. خبر آزار و اذیت کودکان در خانه و مدرسه وقتی به رسانه‌ها می‌رسد که کودکی مرده باشد و یا دچار نقص عضو شده باشد و گرنه تنبیه بدنی و تحقیر کودکان سکه رایج محیط‌های آموزشی کشو ر ما شده است، پدیده‌ای که در لوای پنهان کاری و فرافکنی مسئولین وزارت آموزش و پرورش مخفی شده است. در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۷ در اهواز معلمی دانش آموز خود را به دلیل دیر آمدن بر سر کلاس درس با کابل برق تنبیه کرد به شکلی که این دانش آموز از ناحیه نخاع دچار آسیب جدی شد و به حالت اغما رقت و بعد از چندی نیز فلج شد. معلم به مراجع قضایی معرفی شد تا حکم قانونی برای او صادر کنند. بعد‌ها نیز عنوان شد که این معلم بدلیل فشارهای زندگی دچار عصبانیت شده و خشم خود را بر سر دانش آموز خالی کرده است. با رسانه‌ای شدن این موضوع، مسئولان وزارت آموزش و پرورش مجبور به واکنش شدند، عباس رهی مدیرکل ارزیابی به شکایات مردمی وزارتخانه عنوان کرد که «حدود یک میلیون و یکصد هزار معلم با فرهنگ و قومیت‌ها و گرایش‌های مختلف در سراسر ایران وجود دارند که رفتار و حتی تنبیه آن‌ها با یکدیگر متفاوت است و ما نمی‌توانیم به هرکدام از آن‌ها جداگانه رسیدگی کنیم.» رهی در پاسخ به اینکه آیا قانونی در آموزش و پرورش وجود ندارد که با چنین معلمانی برخورد کند، گفت: در این زمینه قانون وجود دارد و این دسته از معلمان بعد از رسیدگی به تخلفاتشان یا رای به اخراج آن‌ها صادر می‌شود یا اینکه با تنزل گروه و... مواجه می‌شوند. به گزارش «فردا» پس از آن نیز هر از چند گاهی از گوشه و کنار آموزش و پرورش خبر تنبیه بدنی دانش آموزان به شیوه‌های مختلف به گوش می‌رسید اما هیچ کدام به دلخراشی خبر فلج شدن دانش آموز اهوازی نبود و این در حالی است که بسیاری از اخبار به حرمت مقام ومنزلت معلمان در رسانه‌ها عنوان نمی‌شود. تا اینکه در سال تحصیلی جاری خبر مرگ دانش آموزش زاهدانی بر اثر ضربه‌ای که معلم با کتاب بر سر وی زد، بار دیگر نشان داد که نظام تربیتی و آموزشی کشورمان همچنان دچار نقصان‌های جدی است و همچنان روش‌های قدیمی و خطرناک تنبیه بدنی در بین معلمان مرسوم است به طوری که جان دانش آموزان در معرض تهدید جدی است. دانش آموز زاهدانی چند ساعت پس از ضربه معلم به کما رفته و پس از یک هفته بستری شدن در بیمارستان فوت می‌کند.

حاجی بابایی وزیر آموزش و پرورش در واکنش به اقدام این معلم مانند وزرای قبلی عمل کرد و گفت: نباید یک یا دو مورد را به همه معلمان تعمیم دهیم ضمن اینکه ما نمی‌توانیم رفتار همه معلمان را تحت کنترل قرار دهیم، بالاخره چنین اتفاقاتی هر از چند گاهی در گوشه و کنار کشور رخ می‌دهد. چنین برخورد متناقضی از سوی وزیر ممکن است از سوی عده‌ای از معلمان خاطی به عنوان صدور جواز تنبیه بدنی تلقی شود. در حالی که وقتی معلمان از سوی اولیا به دادگاه کشانده می‌شوند مقامات اداری از خود سلب مسئولیت کرده و هیچ حمایتی از معلم خاطی نمی‌کنند. به فاصله زمانی کمی پس از مرگ دانش آموز زاهدانی و انتشار فیلمی ویدیوئی که در آن معلم بیماری دو دانش آموز خود را مانند گلادیاتور‌ها به جان هم انداخته و مجبور به سیلی زدن به صورت همدیگر کرده بود، خبر تنبیه بدنی تعدادی از دانش آموزان مدرسه... منطقه ۱۸ تهران توسط معاون در زیر زمین مدرسه منتشر شد. این تنبیه به قدری وحشت آور بود که برخی از دانش آموزان این مدرسه ابتدایی بدلیل ترس از معاونشان دیگر حاضر نشدند به مدرسه بروند.

والدین دانش آموزان این مدرسه حاضر به شکایت از این معاون نشدند چرا که واهمه داشتند که سازمان آموزش و پرورش با احضار معاون خاطی و نام بردن از شاکیان موجب شود این معاون پس از بازگشت به مدرسه از نمره انضباط دانش آموزان کم کند یا موجب آزار و اذیت مجدد فرزندانشان شود. اما این پایان ماجرا نیست، در مدرسه شهدای گمنام منطقه ۱۵ تهران نیز معلم درس هنر در جلسه دوم کلاس به صورت ۱۲ نفر از دانش آموزان بدلیل همراه نداشتن وسایل خوشنویسی سیلی می‌زند تا یادشان بماند که تا پایان سال وسایلشان را فراموش نکنند. هنگامی که برخی از والدین دانش آموزان این مدرسه به سامانه پاسخگویی شکایات مردمی آموزش و پرورش شهر تهران تماس می‌گیرند، این معلم به اداره احضار می‌شود، اما در جلسه بعدی به دانش آموزان می‌گوید که «من از این جلسه درس نمی‌دهم و هرکس که می‌خواهد به آموزش و پرورش منطقه و استان خبر دهد اما بدانید که من از هیچ کس نمی‌ترسم.» چند روز گذشته نیز در منطقه پنج تهران، معلمی دهان دانش آموز کلاس پنجمی را به خاطر پر حرفی با چسب بست تا دیگر این دانش آموز هوس صحبت کردن در کلاس درس را نداشته باشد. این اقدام از جهت سمبلیک هم حائز اهمیت است چرا که یکی از اهداف آموزش و پرورش تربیت دانش آموزان پرسشگر است. و اما حالا بار دیگر در استان کهکیلویه و بویر احمد، معلم روستای منصور خانی دانش آموزی را که اتفاقا خواهرزاده معلم هم بوده، با خط کش مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد تا آنجایی که خط کش وی در هنگام برگشت به چشم وی اصابت می‌کند. آی ناز هفت ساله در اولین سال تحصیلی خود چشم راستش را با این تنبیه از دست داده و شاید به دلیل واهمه از مدرسه و معلم برای همیشه از تحصیل هم باز بماند. بروز چنین اتفاقاتی در چند ماه اول سال تحصیلی جاری نشان می‌دهد که برخی از معلمان به روش‌های قدیمی برای تنبیه دانش آموزان رجعت کرده‌اند. معلمانی که به گفته وزیر آموزش و پرورش سردرمداران تحول بنیادین در آموزش و پرورش هستند و تا آن‌ها نخواهند نظام برهم ریخته آموزشی ما متحو ل نمی‌شود. شیرزاد عبداالهی کار‌شناس مسائل آموزشی در این باره به خبرنگار «فردا» گفت: در آیین نامه انضباطی مدارس، تنبیه بدنی به هر شکلی ممنوع است و معلمانی که دست به تنبیه بدنی دانش آموزان بزنند، علاوه بر جنبه کیفری که در دادگاه‌ها مطرح می‌شود به هئیت رسیدگی به تخلفات اداری معرفی شوند که در آنجا احکام تنبیهی برای این معلمان صادر می‌شود. وی با بیان اینکه باید طرز فکر معلمان تغییر کند ادامه داد: درصد کمی از معلمان از تنبیه بدنی دانش آموزان به شکل مستقیم و یا ضمنی دفاع می‌کنند و باور دارند که تنبیه بدنی یک شیوه موثر تربیتی است. اما اکثریت معلمان ما تنبیه بدنی را مردود می‌دانند. نکته اینجاست که حتی اگر یک دو درصد جامعه معلمان کشور به تنبیه بدنی اعتقاد داشته باشند می‌تواند منجر به صد‌ها فاجعه در آموزش و پرورش شود. این کار‌شناس مسائل آموزشی با بیان اینکه برخی از معلمان خود را با دانش آموز مقایسه می‌کنند گفت: متاسفانه برخی از معلمان تنبیه بدنی را واکنشی مناسب و برابر به شیطنت و یا بی‌علاقگی دانش آموز به درس می‌دانند. چنین معلمانی فراموش می‌کنند که جایگاه معلم با دانش آموز در مدرسه کاملا متفاوت است و تعریف رابطه معلم و دانش آموز بر پایه مقابله به مثل غلط است. دانش آموز اشتباه می‌کند و معلم رفتار اشتباه او را اصلاح می‌نماید. عبدالهی تصریح کرد: شرایط یک معلم به عنوان تربیت کننده با دانش آموز به عنوان تربیت شونده یکسان نیست بروز رفتارهای اشتباه از جانب دانش آموز کاملا طبیعی است و اصلا مدرسه بر اساس همین فلسفه بنا شده است. اما معلم به عنوان راهنما و تربیت کننده نباید رفتار اشتباه از خود بروز دهد. کسی که حرفه معلمی را انتخاب می‌کند باید انسانی منعطف، مهربان و با حوصله و خویشتندار باشد. در گزینش‌ها باید تست رفتاری گنجانده شود و افرادی که زود از کوره در می‌روند و عصبی و پرخاشگر و تندخو هستند به عنوان معلم پذیرفته نشوند. این کار‌شناس مسائل آموزشی با اشاره به اینکه در گزینش معلمان و دوره‌های ضمن خدمت به این مسایل توجه نمی‌شود گفت: یکی از مواردی که باید در گزینش معلمان به آن پرداخته شود واکنش معلم در شرایط بحرانی است. همچنین در کلاس‌های ضمن خدمت روشهای برخورد با دانش آموزان خاطی را مطابق آخرین دستاوردهای علوم تربیتی باید به معلمان بیاد بدهند. وی ادامه داد: برخی معلمان در کلاس و در موقعیت‌های بحرانی بر اساس فهم و سلیقه شخصی خود و اگر دقیق بگوییم بر اساس غریزه عمل می‌کنند و آموزش‌های لازم را در این زمینه ندیده‌اند در حالیکه همانگونه که یک پزشک براساس دانش و آموخته‌های خود، بیماری یک فرد را تشخیص می‌دهد و برای او دارو تجویز می‌کند. معلم هم باید به عنوان پزشک روح بر اساس آموزه‌های روان‌شناسی و علوم تربیتی با دانش آموز ناهنجار مدارا کند. عبدالهی به استخدام ۴۰ هزار نیرو در آموزش و پرورش طی سال جاری به عنوان نمونه‌ای از بی‌توجهی به جنبه حرفه‌ای شغل معلمی اشاره کرد و گفت: این افراد از میان لیسانسیه‌های آزاد در تابستان ۸۹ استخدام شدند و مراحل اعلام نتیجه و گزینش آن‌ها تا آخر شهریور به طول انجامید و در آغاز سال تحصیلی نیز بدون یک روز آموزش حرفه‌ای، در کلاس درس حضور پیدا کردند. شاید مدیران ما معلمی را یک حرفه تخصصی نمی‌شناسند. این کار‌شناس مسائل آموزشی افزود: در کشورهای توسعه یافته تنها کسانی پروانه معلمی دریافت می‌کنند که دوره‌های استاندارد آموزش معلمی را گذرانده باشند به عنوان نمونه در کشور سوئد معلمان برای دوره ابتدایی سه سال و نیم، راهنمایی چهار سال و متوسطه پنج سال آموزش‌های تخصصی می‌بینند در حالیکه آخرین نمونه استخدام معلمان در کشور ما نشان می‌دهد که در کشور ما کار معلمی به عنوان یک حرفه تخصصی به رسمیت شناخته نشده است.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: