روزنامه جوان: شروط دیگر را فراموش کردید آقای حجاریان!
سعید حجاریان نوشته است: سخن گفتن درباره ایده «از تاجزاده تا شاهزاده» دستکم دو شرط لازم دارد؛ آزادی تاجزاده از اوین و بازگشت نصیری به ایران. استنطاق جایز نیست.
علیالظاهر حجاریان دو شرط دیگر را مخفی یا فراموش کرده است، یکی بازگشت شاهزاده! و دیگری تبیین چرایی آن کلاهی و لقمهای است که بهزاد نبوی گفت «مجموعهای از اصلاحطلبان میخواستند از براندازی نظام بر سر بگذارند» و هضم کنند! این دومی مهمتر است؛ تا معلوم نشود چه بهرهای و چه کلاهی از براندازی نظام میبرید، بقیه شروط بیمعناست.
چرا استنطاق نباید کرد وقتی حرفی به این بیمایگی میزنید؟! آن نگونبخت که اکنون او را «نامتعادل و متوهم» مینامید و پیش از این «نواندیشدینی» میدانستید و او را تبلیغ میکردید، تاجزاده را همچون یک فکر و اندیشه و راهبرد منظور کرد، نه یک بدن که دنبال آزادیاش باشید. از خود آن نواندیش دینی و استاد سنتگرا و فعالسیاسیتان بپرسید که وقتی از اتحاد تاجزاده با شاهزاده گفت، تاجزاده را در زندان میپسندید یا در خیابان و پشت تریبون؟! تا به شما بگوید برای آن فکری که بعید نیست خود شما در سر او انداخته باشید، «تاجزاده در زندان» مفیدتر است تا مثل شماها پشت سیستم و درون «ایکس»! جای دیگری هم که نیستید، نه در دل مردم و نه در جایگاه نظریهپردازی، چون اکنون کرسیهای نظریهپردازی را با متلکهای یک پاراگرافی در ایکس جایگزین کردهاید.
از طرفی خود نصیری هم سالها با همین افکار و حرفها در ایران بود، چه اتفاقی افتاد که حالا با بازگشت او بیفتد؟! شاید به در گفتهاید که دیوار بشنود! چرا نمیگویید شرط تحقق شعار از تاجزاده تا شاهزاده، یکی آزادی تاجزاده و دیگری بازگشت شاهزاده است؟! اتفاقاً درستش این است که تاجزاده و شاهزاده یکجای یکدیگر را ملاقات کنند.
خوانندگان این یادداشت میتوانند فقط به شبکهها و گذرگاههای مجازی روزنامههای اعتماد، شرق، هممیهن و سازندگی سری بزنند و یک کار ساده و بیهزینه را انجام دهند: جستوجوی واژه «نصیری»! آن وقت مبهوت میشوند از این همه «امیدبستن به نواندیش و پژوهشگر دینی و فعال سیاسی» در روزنامههایی که عباس عبدی و همین دوست نازیآبادیاش آقای حجاریان فعال بیچونوچرای آنها هستند. بعد این صورتبندی را درنظر بگیرند: «اصلاحطلبان نصیری را همچون یک اندیشمند دینی و فعال سیاسی و استاد سنتگرا تبلیغ میکردند»، «نصیری در میانه همین تبلیغ و تأیید، نظریه اتحاد شاهزاده با تاجزاده را مطرح کرد»، «اصلاحطلبان یکباره همگی به میدان آمدند و هراسان و پریشان او را متوهم و نامتعادل خواندند.» نتیجه: یا باید از بهرهکشی و سوءاستفاده از نصیری که نظام جمهوری اسلامی را شیاد میدانست و با براندازان برنامه میریخت، تبری بجویند و عذرخواهی کنند، یا نتیجه قطعی این است که فکر «اتحاد شاهزاده با تاجزاده» علیالاصول باید همچنان درمیان اصلاحطلبان تأیید و تبلیغ میشد و این همه تکذیب و رد و انکار، حسابشده و برنامهریزیشده است. دستکم صوت جلسه طولانی ملاقات خصوصی نصیری با خاتمی را مثل خیلی از جلسات و نوارهای دیگری که با منظور خاص لو میدهید، منتشر کنید تا مشخص شود خاتمی به او در آن جلسه طولانی چه گفته است. یک نواندیش دینی را که از براندازان هم یک گام جلوتر گذاشته بود، به ملاقات برنامهریزیشده و هدفمند خاتمی بردید. درست یک سال پیش. صوت آن جلسه را منتشر کنید تا معلوم شود در آنجا روی شاهزاده حساب نشده است، وگرنه شاید دیگران این کار را بکنند. بگذارید مردم بدانند با فردی که ندای براندازی از داخل ایران میداد، چه حرفی در یک جلسه ملاقات خصوصی داشتهاید. این حق مردم است.
اما آن کار اول سادهتر و به صواب نزدیکتر است. از مردم ایران برای اینکه یک برانداز فحاش را با مصاحبه و گفتوگوی تصویری و یادداشت و انتشار محتویات گذرگاه تلگرامیاش حمایت کردید و هنوز تمامی این مطالب در فضای مجازی شما در دسترس است، عذرخواهی کنید و به این اشتباه اعتراف کنید، این خیلی بهتر از آن است که معلوم شود در همان ملاقات خصوصی و ملاقاتهای دیگر ایده «هر کس لگد بزند حتی شاهزاده غنیمت است» را خود شما در سر او انداختهاید. کارنامه شما در حمایت از هر فرد ستیزهجو با نظام، آن هم با نظامی که سی سال در آن در قدرت بودید، نشان میدهد که اهل چنین معاملاتی بودهاید و هستید!
منبع: روزنامه جوان