دیپلمات ایتالیایی: آمریکا از فهم تحولات جهانی ناتوان شده است
نشریه میدل ایست آی از قول یک دیپلمات اروپایی تاکید کرد: آمریکا ارتباط خود رابا واقعیتهای جهان از دست داده و نهادهای اطلاعاتی آمریکا استدلالهای مسخرهای نسبت به شرایط جهانی دارند.
مارکو کارنلوس (دیپلمات سابق ایتالیایی/ نماینده ویژه دولت برای هماهنگی روند صلح خاورمیانه و سفیر ایتالیا در عراق) در تحلیلی که از سوی میدل ایست آی منتشر شده، مینویسد: جامعه اطلاعاتی آمریکا اخیرا ارزیابی تهدید سالانه خود را منتشر کرده که
بر تهدیدات جهانی تمرکز دارد. این سند بازتابدهنده تحلیلها و بینشهای جمعی سیا، آژانس امنیت ملی، دفتر تحقیقات فدرال و دیگر آژانسهاست.
پیشگفتار آن گزارش حس روشنی از وجود تفکر دیستوپیایی و خودارجاعی در این جامعه اطلاعاتی را نشان میدهد: «در طول سال آینده ایالات متحده با نظم جهانی شکننده فزایندهای مواجه میشود که به دلیل تسریع رقابت استراتژیک بین قدرتهای بزرگ، چالشهای فرا ملی شدیدتر و غیرقابل پیشبینیتر و درگیریهای منطقهای متعدد با پیامدهای گستردهتر ایجاد خواهد شد». در ادامه هم آمده است: «چین بلندپرواز، اما مضطرب، روسیه متخاصم، برخی از قدرتهای منطقهای مانند ایران و بازیگران غیردولتی توانمندتر، قوانین دیرینه نظام بینالملل و اولویت آمریکا را به چالش میکشند». ایران، روسیه و چین، به عنوان کشورهای شرور برای به چالش کشیدن نظام بینالملل قلمداد شدهاند.
چنین تحلیلی جای تعجب ندارد چرا که شعار سیاست ایالات متحده برای سالیان متمادی بوده است. مشکل آنجاست که مشخص نیست گزارش به کدام قواعد اشاره دارد: حقوق بینالملل عرفی مندرج در منشور سازمان ملل و کنوانسیونهای آن یا نظم جهانی تحت رهبری ایالات متحده. مشکل اصلی آن است که برای تشکیلات سیاسی آمریکا و متحدان کلیدی غربی، هیچگونه تمایزی وجود ندارد. آنان به شدت در اشتباه به سر میبرند.
ذهنیت خودارجاعی که به سوی منافع واشنگتن و متحدان آن کشور منحرف شده، نظم مبتنی بر ایدئولوژی نولیبرال و آغشته به استانداردهای دوگانه است؛ فاجعه غزه بارزترین و تازهترین نمونه این نظم است. این دستور کار را میتوان با یک شعار غیر رسمی خلاصه کرد: «برای دوستان من همه چیز، برای دشمنان من قانون».
جای تعجبی ندارد که گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا، چین، روسیه و ایران را به همراه تعدادی از بازیگران غیردولتی (از جمله حزبالله لبنان، حماس در فلسطین و انصارالله در یمن) متهم میکند. چنین رویکرد مضحکی اکنون آشکارا از سوی بسیاری از کشورهای به اصطلاح جنوب جهانی نه تنها پذیرفته نمیشود بلکه به چالش کشیده شده یا دست کم مورد خشم قرار میگیرد. تنها تعداد کمی از کشورها در اروپا و شرق آسیا برتری ایالات متحده را پیش نیاز سیستم بینالمللی میدانند. نظم جهانی از پیکربندی تک قطبی به پیکربندی چند قطبی در حال تغییر است. در طول تاریخ، امپراتوریها ظهور کرده و سپس از هم فروپاشیدهاند. عاقلانه خواهد بود که سیاستگذاران ایالات متحده خود را با این قواعد تاریخ تطبیق دهند. آنان اکنون بر سر یک دو راهی برای انتخاب قرار دارند: حکم تاریخ را بپذیرند همان طور که بریتانیا به تدریج از سال ۱۹۴۵ انجام داده یا به طور فاجعهآمیزی در برابر آن مقاومت کند.
اشاره به بحران غزه در گزارش مذکور دید روشنتری درباره دیدگاههای دیستوپیایی نهادهای اطلاعاتی آمریکا ارائه میدهد: «فقط باید به بحران غزه نگاه کرد که توسط یک گروه تروریستی غیردولتی بسیار توانمند درون حماس آغاز شد. این اقدام با بلندپروازی ایران و با روایت تشویق شده توسط چین و روسیه برای تضعیف ایالات متحده تشدید میشود. این وضعیت نشان میدهد که چگونه یک بحران منطقهای میتواند تاثیرات گستردهای داشته باشد و همکاری بینالمللی را در سایر موضوعات مبرم پیچیده سازد».
این بخش نشان میدهد که جامعه اطلاعاتی آمریکا اساسا نمیتواند درگیری در غزه را دقیقا ببیند: یک مبارزه آزادیبخش ملی که توسط چندین دهه اشغال بیرحمانه و بدون مجازات اسرائیل در سرزمینهای فلسطینی آغاز شده است؛ اشغالگریای که با تحویل تسلیحات گسترده از سوی آمریکا و ایجاد یک سپر سیاسی برای اسرائیل میسر شده است. هم چنین، باید به نقش حمایتی آمریکا در شورای امنیت اشاره کرد که اگر وجود نداشت، اسرائیل مسئول ارتکاب جنایات جنگی شناخته میشد.
عامل واقعی تضعیف جایگاه جهانی آمریکا، اقدامات ادعایی آن دولتها نیست بلکه رفتار استانداردهای دوگانه واشنگتن است از جمله حمایت بیدریغ آمریکا از حمام خون
به راه انداختن اسرائیل در غزه. دولت بایدن پس از طرح قطعنامه آتشبس در شورای امنیت، با آن مخالفت کرد و تلاش نمود با غیر الزامآور خواندن آن معنا و تاثیر قطعنامه را به حداقل سطح ممکن تقلیل دهد. بیش از ۳۴۰۰۰ نفر در غزه کشته شدهاند./کیهان