«فردا» گزارش میدهد؛
رمزگشایی راهبردی از یک لایحه وقیحانه/دمیده شدن شیپورجنگ در آمریکا
بدون شک در صورت بقای بایدن در کاخ سفید، استراتژی خلق گره های کور راهبردی در نظام بین الملل به همین سبک و سیاق ادامه پیدا خواهد کرد. حتی حضور ترامپ در مسند ریاست جمهوری نیز تاثیری در کلیت پیشبرد این راهبرد کلان نخواهد داشت.
گروه بینالملل سایت فردا - حنیف غفاری: مجلس نمایندگان آمریکا در جلسهای نادر و با حمایت گسترده نمایندگان دو حزب دموکرات و جمهوریخواه، بسته ۹۵ میلیارد دلاری حمایت از اوکراین، رژیم اشغالگر قدس و تایوان را تصویب کرد.نمایندگان کنگره این لوایح را تصویب کردند و اکنون این قانون برای نهایی شدن به سنای آمریکا میرود که اکثریت آن را دموکراتها در دست دارند.به این ترتیب پیش بینی می شود که این لایحه در سنا نیز تصویب و با امضای فوری بایدن اجرایی شود.جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا که از سال گذشته از کنگره خواسته بود کمکهای اضافی به اوکراین را تأیید کند، در بیانیهای اعلام کرد: «این اتفاق در یک لحظه اضطراری به وقوع میپیوندد، زیرا اسرائیل با حملات بیسابقهای از سوی ایران و اوکراین با بمباران مداوم روسیه مواجه است.»!
راهبرد کلان امریکا در نظام بین الملل
واقعیت امر این است که لایحه تصویب شده اخیر درآمریکا،نقطه آشکارساز راهبرد کلان این کشور در بحرانسازی مزمن در نقاط گوناگون جهان محسوب می شود. رئیسجمهور آمریکا پیشتر گفته بود بعد از تصویب این بستههای کمکی در کنگره، بلافاصله اجرایی شدن آنها را امضا خواهد کرد.به این ترتیب، دولت بایدن تلاش می کند آتش جنگ را در سه نقطه حساس راهبردی در جهان شعله ور نگاه دارد .در چنین شرایطی قطعا واشنگتن نه تنها تبدیل به حامی جنگ، بلکه تبدیل به طرف اصلی آن خواهد شد.
اقدام اخیر کنگره آمریکا، جنس و ماهیتی کاملا راهبردی( و نه تاکتیکی) دارد و چشم انداز سیاست خارجی مخرب و مداخله گرایانه واشنگتن در جهان را طی یک دهه آتی ترسیم می کند.
جوبایدن رئیس جمهور آمریکا همچنان به راهبرد کلان سیاست خارجی کشورش مبنی بر خلق بحرانهای بالقوه و بالفعل در نظام بین الملل معتقد است و تاکتیکهای خود را نیز بر همین مبنا تنظیم و تعریف می کند. راهبرد خلق گرههای کور راهبردی در نظام بینالملل، تبدیل به یک دستورالعمل کلان در حوزه سیاست خارجی امریکا شده است. تاملی بر آنچه در نظام بین الملل می گذرد، نشان دهنده عمق این فاجعه راهبردی می باشد. با نیمنگاهی به بحرانهای جاری در جهان، درمییابیم که غرب آسیا، شرق آسیا، آسیای مرکزی و امریکای لاتین و حتی آفریقا تبدیل به کانونهای اصلی فتنهانگیزیهای جدید واشینگتن شده و بحرانهای دستساز و مستمر، هر یک به نحوی آشکار در این مناطق ظهور و بروز یافته است. در حال حاضر، بایدن در حال مدیریت سه بحران خودساخته همزمان در جهان است :جنگ اوکراین، جنگ غزه و مناقشه با چین.در هر سه پرونده، کاخ سفید با موانع و بلکه بن بستهایی مواجه شده که قدرت مانور واشنگتن را در مدیریت آنها از بین برده است. به عبارت بهتر، مقامات آمریکایی بحرانها را خلق کرده اند اما قدرت مدیریت آن را از دست داده اند. اصرار بایدن بر ادامه جنگ غزه از یک سو ( مخالفت واشنگتن با آتش بس) و مخالفت آن با پیشنهاد روسیه برای آتش بس در اوکراین نشان می دهد که واشنگتن در هیچ یک از این دو مناقشه، به اهداف خود دست پیدا نکرده است.بدون شک در صورت بقای بایدن در کاخ سفید، استراتژی خلق گره های کور راهبردی در نظام بین الملل به همین سبک و سیاق ادامه پیدا خواهد کرد. حتی حضور ترامپ در مسند ریاست جمهوری نیز تاثیری در کلیت پیشبرد این راهبرد کلان نخواهد داشت.