ماجرای نامه‌ خضریان به وزیر آموزش و پروش

عضو کمیسیون اصل نود مجلس در نامه‌ای به وزیر آموزش و پرورش گفت: بررسی‌ها نشان می‌دهد آموزش و پرورش به شدت درگیر امور روزمره‌ای است. آموزش و پرورش شاخص و سازوکاری برای سنجش اثربخشی برنامه‌های خود ندارد و در نتیجه تصمیماتی مقرر و برای اجرای آن‌ها هزینه پرداخت می‌شود که انگار در خروجی رویه آموزش و پرورش هیچ تأثیری ندارد و یا تنها به بخش کوچکی از جامعه آموزش و پرورش بهره می‌رساند.

کد خبر : 1285646

عضو کمیسیون اصل نود مجلس در نامه‌ای به وزیر آموزش و پرورش گفت: بررسی‌ها نشان می‌دهد آموزش و پرورش به شدت درگیر امور روزمره‌ای است. آموزش و پرورش شاخص و سازوکاری برای سنجش اثربخشی برنامه‌های خود ندارد و در نتیجه تصمیماتی مقرر و برای اجرای آن‌ها هزینه پرداخت می‌شود که انگار در خروجی رویه آموزش و پرورش هیچ تأثیری ندارد و یا تنها به بخش کوچکی از جامعه آموزش و پرورش بهره می‌رساند.

متن نامه علی خضریان نماینده تهران به رضامراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش به شرح زیر است:

«برادر ارجمند جناب آقای دکتر صحرایی

وزیر محترم آموزش و پرورش

سلام علیکم

پیرو بررسی گزارش های عملکردی ارسالی وزارت آموزش و پرورش که توسط اینجانب به همراه یک گروه کارشناسی مورد مطالعه قرار گرفت؛ در مجموع می‌توان گفت که آموزش و پرورش به شدت درگیر امور روزمره‌ای است که در همه سال‌های گذشته انجام می‌شده و اکنون نیز همان فعالیت ها در دسته‌بندی‌های جدید ارائه شده و حتی تلاش شده است این امور ذیل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش گنجانده شوند.

نکته مهم دیگر آن است که آموزش و پرورش شاخص و ساز وکاری برای سنجش اثربخشی برنامه‌های خود ندارد و در نتیجه تصمیماتی مقرر و برای اجرای آن‌ها هزینه پرداخت می‌شود که گویی در خروجی رویه آموزش و پرورش هیچ تأثیری ندارد و یا تنها به بخش کوچکی از جامعه آموزش و پرورش بهره می‌رساند.

علاوه بر این نکات کلی، موارد دیگری در خصوص هر یک از حوزه های مصرح در گزارش عملکرد، به حضور ایفاد می شود:

حوزه فرهنگی و پرورشی

- عمده برنامه‌های پرورشی ذکر شده، کارهایی هستند که همواره در آموزش و پرورش در جریان بوده است و هیچ نقطه تحولی و امید بخشی در آن‌ دیده نمی‌شود. برای مثال طرح بهار زندگی (انتخاب مراجع تقلید و آشنایی با احکام) یا طرح محراب (برگزاری نماز جماعت) سالیان سال است که در مدارس در جریان است و حاکی از آن است که نتوانسته‌اند تربیت دینی را محقق سازند.

- در طرح برنامه فراگیر پرورشی و فرهنگی مدارس در سال تحصیلی (۱۴۰۲-۱۴۰۳) با وجود اذعان به برنامه‌های سابق فاقد جذابیت، اما باز هم در عمل همان مسیر قبلی و امور همچون برگزاری اردو، عضویت در تشکل‌های دانش‌آموزی، مسابقات و جشنواره‌ها طی شده است و برنامه‌ها تناسبی با تغییرات نسلی دانش‌آموزان و مسائل نوظهور آنان و همچنین فناوری‌های نوظهور ندارد.

- هر چند که اهداف پایه در برنامه فراگیر پرورشی و فرهنگی مدارس در سال تحصیلی (۱۴۰۲-۱۴۰۳) به درستی «خردورزی و خود مراقبتی»، «ایمان»، «امید»، «هویت» و «نشاط» تعیین شده است اما فعالیت محوری ذیل آنان تناسبی با این اهداف ندارد. برای مثال:

o فعالیت محوری ذیل هدف ایمان، اقامه نماز تعیین شده است. جدای از آن که این برنامه همواره به برکت انقلاب اسلامی در مدارس برقرار بوده است اما بر اساس نظرات علمای تعلیم و تربیت اسلامی، صرف اقامه نماز نمی‌تواند به ایمان ختم شود. در برنامه‌های ذیل فعالیت محوری نیز انتظارات از مدیر مدرسه انتظاراتی کاملاً شکلی است و ابداً نمی‌تواند هدف تعیین شده را محقق سازد.

o هدف پایه هویت نیز عضویت در یک تشکل دانش‌آموزی تعیین شده که این نیز کاملاً واضح و مبرهن است که نمی‌تواند هدف تعیین شده را محقق سازد و هویت‌یابی دانش‌آموزان نیازمند برنامه‌ریزی دقیق‌تر و فعالیت‌های علمی و هنری تخصصی است.

- برنامه‌های پرورشی ذکر شده فاقد دسته‌بندی سنی و رشته‌ای می‌باشد. در حالی که کاملاً بدیهی است که بایستی برنامه‌های پرورشی و تربیت در دوره ابتدایی با برنامه‌های پرورشی دوره متوسطه دوم و در متوسطه دوم نیز بین دانش‌آموزان نظری و فنی‌وحرفه‌ای متفاوت باشد.

- در خصوص برنامه‌های هدایت تحصیلی نیز هر چند که عناوین برنامه‌ها مطلوب است اما آماری از میزان دانش‌آموزان تحت پوشش و همچنین جزئیات این برنامه ارائه نشده است و در نتیجه قابل ارزیابی نمی‌باشد.

اجرائی‌سازی سند تحول بنیادین

- در مجموع به نظر می‌رسد هیچ برنامه جامع و مشخصی برای اجرای سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش وجود ندارد و تنها تلاش آن است که کارهای روزمره و جاری آموزش و پرورش ذیل سند تحول گنجانده شود.

- برخی از مسائل ارائه شده وظیفه ذاتی و امور جاری وزارت آموزش و پرورش است و مشخص نیست رویه این امور چه تفاوتی با قبل داشته‌اند که اکنون ذیل اجرایی‌سازی سند تحول گزارش شده‌اند.

برای نمونه جذب بازماندگان از تحصیل، توزیع اعتبار برای کاهش محرومیت در مناطق لازم‌التوجه، آموزش اتباع و مهاجران خارجی، نظارت بر عملکرد مدارس و مراکز غیردولتی، جذب عضو هیئت‌علمی، تصویب دستورالعمل استاد وابسته، اجرای طرح ملی حفظ قرآن کریم، پرداخت پاداش پایان خدمت معلمان، رشد تسهیلات پرداختی به معلمان، جذب و آموزش خبرنگار دانش‌آموز، اتصال به پنجره واحد ملی خدمات دولت هوشمند که اصلاً تکلیف قانونی بوده است و همچنین ساخت مدرسه!

- به نظر می‌رسد برخی از موارد ذکر شده صرفاً برای ارائه گزارش عملکرد می‌باشد و هیچ خروجی مشخصی ندارد. به عنوان مثال یکی از بندهای ذکر شده تشکیل کارگروه نگاشت حقوقی اجرای سند تحول است و در ذیل آن آمده که لایحه مدرسه‌محوری آماده شده است و لایحه قانون جامع حمایت از اجرای سند تحول نیز در حال تهیه است. این در حالی است که عملاً هیچ لایحه‌ای در این خصوص به مجلس شورای اسلامی تقدیم نشده یا در رسانه‌ها منتشر نشده است. ضمن آنکه در متن سند تحول به صورت صریح یا ضمنی به بیش از ۱۲ مورد قانون‌گذاری اشاره شده است که این دو لایحه ذکر شده نسبتی با آن موارد مورد نیاز ندارد.

- به نظر می‌رسد برخی از امور گزارش شده تأثیر کلانی در اجرایی‌سازی سند تحول ندارد. برای مثال مسئله تصویب پرداخت هزینه‌های تحصیلی مدارس استعداد درخشان دهک‌های ۱ تا ۴ هر چند به عدالت آموزشی کمک می‌کند اما آن اقدام اساسی برای جبران عقب‌ماندگی‌های آموزشی و عدم دسترسی طبقات محروم به آموزش با کیفیت نیست توقع آن بود اقداماتی گزارش شود که موجب افزایش دسترسی دانش‌آموزان این دهک به آموزش با کیفیت نسبت به سال‌های گذشته است.

همچنین مسئله جذب معلمان و جبران کمبود معلم که یک مسئله کلان در آموزش و پرورش است و هر ساله نیز چه سند تحول باشد و چه نباشد اجرا و تلاش‌هایی برای ارتقاء سطح کیفی انجام می‌شود اما آنچه به اجرای سند تحول در حوزه نیروی انسانی می‌انجامد. انجام راهکارهای کوتاه مدت و بلندمدت مصوب زیرنظام‌های سند تحول بنیادین است که اشاره‌ای بدان‌ها نشده و تغییرات گزارش شده در خصوص سازوکار جذب معلمان نیز حتی در متن گزارش به اتکاء راهکارها و راهبردهای سند تحول و زیرنظام‌های آن نیست. شواهد میدانی نیز نشان می‌دهد که این تغییرات موجب تفاوتی چشمگیر در کیفیت جذب معلم نشده است. به خصوص آنکه در صحنه عمل به دلیل طولانی شدن فرآیند، نه‌تنها قبولی‌های آزمون استخدامی، دوره یک ساله معین شده در اساسنامه دانشگاه فرهنگیان را ندیدند بلکه اصلاً هیچ‌گونه آموزشی قبل از شروع سال تحصیلی برای آن‌ها انجام نشد و آموزش به معلمانی که بعضاً مدرک تحصیلی‌شان هم مرتبط با دروس تدریسی‌شان نبود، در طول دوره تدریس ارائه شد!

- اجرا و پیگیری مدل مدرسه در تراز سند تحول بنیادین، برداشتی اشتباه از سند تحول است. این سند، سند اداره یک مدرسه نیست بلکه سند نظام تعلیم و تربیت کشور است و نمی‌شود آن را در مدرسه پیاده‌سازی کرد. برای مثال در متن سند قید شده است که تقویم آموزشی نیازمند اصلاح است، حال آیا می‌شود در یک مدرسه تقویم آموزشی متفاوتی نسبت به مدارس دیگر پیاده کرد یا این مسئله باید در سطح ستاد و نهادهای سیاست‌گذار پیگیری و اجرا شود؟

- با وجود آنکه بارها بر تهیه نگاشت نهادی اجرای سند تحول بنیادین اشاره و وعده انتشار آن داده شده است و در همین گزارش نیز به تهیه آن ادعا شده است اما در عرصه عمل شاهد هیچ سندی نیستیم.

- هیچ اولویت‌بندی مشخصی برای اجرای سند تحول وجود ندارد. در حالی که چنین سندی بایستی حتماً دارای اولویت‌بندی برای اجرا باشد. برخی از کارهای انجام شده اساساً هیچ کدام اولویت اجرای سند تحول نیست.

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

- در حوزه کانون پرورش متأسفانه گزارش جامعی ارائه نشده است و صرفاً بر بخش سینمایی تمرکز شده است. گویا هیچ اهمیتی به ارائه گزارش نشده است. انتظار آن بود که با توجه به ظرفیت‌های بی‌نظیر این کانون و ابزارهای مختلفی که در اختیار دارد، شاهد برنامه‌ریزی جامعی باشیم.

- فعال‌سازی تولیدات سینمایی در این دوره قابل تقدیر است. البته عمده اقدامات انجام شده به نتیجه نرسیده است و هنوز در مرحله قرارداد یا تأمین اعتبار است که امید است شاهد تولید آن‌ها باشیم.

- در گزارش همچنین حضورها و جوایز ملی و بین‌المللی فیلم‌های کانون ذکر شده است که در کمال تعجب جوایز فیلم‌های بسیار قدیمی کانون همچون ساخته‌های دهه ۶۰ آقای عباس کیارستمی نیز آمده است. بهتر آن بود که این گزارش‌ها دقیق تر ارایه و گزارش‌هایی از دوره مدیریت فعلی ذکر می‌شد. این نوع گزارش دادن شایسته وزارت آموزش و پرورش نیست.

 

سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان

- برخی از امور ذکر شده همچون پایش عملکرد یادگیری از جمله کارهای روزمره‌ای است که در همه ادوار به صورت منظم انجام می‌شود و نشانی از اقدامات انجام شده برای ارتقاء آنان نیز وجود ندارد.

- بهتر آن بود شاخص‌ها به صورت درصدی گزارش می‌شد تا معین شود دقیقاً چه بخشی از دانش‌آموزان در آن برنامه‌ها مشارکت داشته‌اند.

- اولویت‌ها به صورت مسئله‌مند تعبیه نشده است. در حالی که بهتر آن بود که این اولویت‌ها بر اساس نظام مسایل سازمان استعدادهای درخشان در نظر گرفته می‌شد تا بتوان با ارتقاء تدریجی سازمان مشکلات فعلی را حل کرد و به کیفیت این مدارس پرداخت.

- برخی از گزارش‌های ارائه شده کلی است و نمی‌توان در خصوص آن‌ها و اثربخشی‌شان قضاوتی داشت. برای مثال در خصوص تقویت هویت ملی آمده است: «آشنا کردن دانش‌آموزان با آرمان‌های مقدس شهدا» در این خصوص هیچ قضاوتی نمی‌توان کرد.

- برخی از طرح‌های آمده هیچ سنجه و جزئیاتی برای سنجش ندارند. برای مثال به اجرای طرح همیار سمپاد یا جشنواره فردوسی یا برنامه ملی شهاب اشاره شده است که مشخص نیست این طرح دارای چه جزئیات و تأثیراتی بوده‌اند و دقیقاً چه هدفی را نشانه داشته‌اند.

- برخی شاخص‌ها در سال گذشته افت داشته‌اند که دلایل آن مشخص نیست. برای مثال شاخص «توانمندسازی دبیران مدارس استعدادهای درخشان دوره‌های اول و دوم متوسطه» از ۶۶۲۶۱  نفر ساعت در سال ۱۴۰۱ به ۳۸۴۰۰ نفر ساعت در سال ۱۴۰۲ رسیده است. همچنین برنامه ملی شهاب که جزئیات آن هم مشخص نیست از ۵۵۰۰۰۰۰ نفر دانش‌آموز در سال ۱۴۰۱ به ۴۲۱۱۲۵۱ نفر دانش‌آموز در سال ۱۴۰۲ افت داشته است.

سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی

- به نظر می‌رسد در مجموع آموزش و پرورش فاقد برنامه‌ای مشخص برای بازنگری اساسی در محتوای کتاب‌های درسی و حذف محتواهای زائد است و صرفاً تلاش است با گنجاندن مطالبی یا اصلاح مواردی، مسئله را حل کند که حل شدنی هم نیست و همچنان کتاب‌های درسی دچار مشکلات عدیده‌ای هستند و نمی‌توانند آموزش و پروشی را متناسب با نیازهای نسل امروز و تغییرات نسلی ارائه دهند.

- در تمامی موارد بیان «نتایج محقق‌شده» بسیار کلی و غیرقابل ارزیابی است و عمدتاً با ذکر «تولید محتوی مکتوب و غیرمکتوب در کتب درسی»، از آن عبور شده است. برای مثال «گنجاندن مطالبی در خصوص هدایت تحصیلی» کلی است و نمی‌توان ارزیابی کرد که آیا این محتوی ختم به برطرف کردن نیازهای جامعه و دانش‌آموزان شده است یا نه؟

- در نتایج محقق شده بخش « طرح‌واره اجرای برنامه درسی ملی تا سطح مدرسه» آمده است: «تهیه و تولید ۸۰ درصد از محتوای برنامه مبتنی بر نیازهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... مخاطبان نظام تربیت رسمی جمهوری اسلامی ایران»، این نتیجه نامفهوم است و مشخص نیست دقیقاً چه چیزی تولید شده اما اگر منظور محتوای برنامه‌های درسی است، به نظر می‌رسد این تولید محتوا حتی اگر محقق شده باشد اما به نتیجه مطلوب نرسیده؛ چرا که پژوهش‌ها و مشاهدات میدانی خلاف این ادعا را نشان می‌دهند و همچنان محتوای برنامه‌های آموزشی با نیازهای جامعه تناسب ندارد. ضمن آنکه جای سوال دارد که ۲۰ درصد باقی چه وضعیتی دارند، یعنی آن‌ها غیرمتناسب با نیازها تولید شده‌اند؟

- در بخش «اصلاح و بهسازی محتوای کتب درسی مبتنی بر سه محور: ۱) پاسخ به نیازهای فرهنگ و جامعه، ۲) پاسخ به نیازهای دانش‌آموزان و مخاطبان و ۳) ضرورت بسط و گسترش علم نافع» که بارها مورد تأکید رهبر معظم انقلاب نیز بوده است، باز هم نتایج محقق شده چنین گزارش شده است: «گنجاندن مطالبی در خصوص سواد فضای مجازی و مصرف رسانه، ‌هدایت شغلی، مسئله محوری و جمعیت در ۳۵ عنوان از کتاب‌های درسی دوره ابتدایی و متوسطه». لازم به ذکر است که اهداف مدنظر به‌ویژه گسترش علم نافع با گنجاندن چند عنوان کلی در کتاب‌های درسی انجام نمی‌پذیرد، بلکه نیازمند تغییر نگرش اساسی نسبت به برنامه درسی و اتخاذ روش‌های جدید برای تالیف کتب درسی است.

سازمان ملی تعلیم ‌و تربیت کودک

- با توجه به آنکه سازمان ملی تعلیم وتربیت کودک مراحله ابتدایی تکوین خود را طی می‌کند و مشغول تدوین آیین‌نامه‌ها و فراهم‌کردن زیر ساخت‌های لازم برای پیاده‌سازی اهداف مصوب است، ارزیابی عملکرد آن در نسبت با اهدف تاسیس آن زودهنگام است. باوجود این، اقدامات پیشرونده‌ای در این سازمان انجام شده است.

- نکته مهم آن است که یکی از وظایف مهم این سازمان بایستی نظارت بر مهدکودک‌ها باشد. هر چند گزارش ها نشان می‌دهد در حوزه سندنگاری، این سازمان موفق بوده اما در عرصه عمل شاهد تخلفات گسترده مهدکودک‌ها و آموزش‌های غیرفرهنگی و شهریه‌های کلان این مهدها هستیم که نیازمند رسیدگی است.

با عنایت به موارد مطروحه خواهشمند است دستور فرمایید موضوع مورد بررسی کارشناسی دقیق قرار گرفته و اقدامات لازم بعمل آید و نتیجه امر به دفتر اینجانب منعکس گردد.»/ایرنا

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: