«فردا» گزارش میدهد
نقد بر نامه ای که حاکی از اشتباه تحلیلی مدعیان عدالت خواهی است/ خط قرمز «عدالت منهای ولایت» کجاست؟
در فرامتن نامه جدید مدعیان عدالتخواهی القاء تسامح جمهوری اسلامی در برابر رژیم صهیونیستی دیده می شود؛ رویکردی که در دل خود به دنبال تغییر ذائقه جریان انقلابی و از عواقب تفکر عدالت منهای ولایت است.
گروه سیاست سایت فردا: حمله اخیر رژیم صهیونیستی به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق به قدری جنایت بار بود که تردیدی نیست که ایران باید نسبت به آن پاسخی درخور و مؤثر بدهد؛ کمااینکه رهبر معظم انقلاب هم در سخنانشان فرمودند که این رژیم را از پشیمان خواهیم کرد. با این اوصاف پر واضح است که رژیم صهیونیستی باید پاسخ درخوری دریافت کند کمااینکه تا کنون هم با توجه به اقدامات محور مقاومت چنین بوده است. حالا در این شرایط برخی گروهها و افراد خواسته یا ناخواسته چنین القاء میکنند که نظام در برابر رژیم غاصب قدس تسامح به خرج میدهد. مشخصا اخیرا افرادی تحت عنوان «جنبش عدالتخواه دانشجویی» در نامهای خطاب به رهبر انقلاب اسلامی آوردهاند: «خط قرمز نظام نسبت به تجاوزات رژیم غاصب علیه غزه و جمهوری اسلامی کجاست؟»
چنین مواضعی از چند منظر قابل نقد است: نخست آنکه این افراد احتمالا متوجه نشدهاند که هدف رژیم صهیونیستی از اقدامات اخیر جنایتکارانهاش کشاندن پای ایران به جنگ مستقیم است تا بتواند خود را از بنبست غزه برهاند و حمایت مستقیم نظامی آمریکا را به دست آورد. اکنون صهیونیستها در غزه به هیچ یک از اهداف خود نرسیدهاند؛ آنها در ابتدای جنگ میگفتند که همه اهالی غزه باید این منطقه را ترک کنند و میخواستند آنها را کوچ اجباری به کشورهای همسایه بدهند که نتوانستند و مردم غزه پایمردانه ایستادند و خاک خود را ترک نکردند. هدف دیگر آنها نابود کردن حماس بود که در این هدف هم با شکست کامل مواجه شدند و میبینیم نهتنها حماس از بین نرفت بلکه همچنان به مقاومت همهجانبه میپردازد. از سوی دیگر این رژیم در عرصه بینالمللی هم کاملا منفور شده است و علاوه بر مردمان کشورهای مختلف حتی دولتهای مختلف هم از آن حمایت نمیکنند. در این شرایط رژیم صهیونیستی میخواهد ابعاد جنگ را گسترش دهد و بازیگران تازهای به جنگ اضافه کند. حال با چه منطقی جمهوری اسلامی ایران باید با واکنش شتابزده زمینه تحقق هدف صهیونیستها را فراهم کند؟ آیا نیروهای جنبش عدالتخواه چنین واقعیات مسلم سیاسی را میبینند و درک میکنند که انتظار واکنش سریع از نظام دارند؟ نظام حتما به طرف مقابل سیلی سختی خواهد زد اما به شکلی که خودش تعیین می کند.
دومین مسئله آن است که نیروهای رادیکالِ مدعی عدالتخواهی به نوعی دستاوردهای ایران و محور مقاومت در مقابله با رژیم صهیونیستی را نادیده میگیرند. آیا اگر اقدامات مؤثر محور مقاومت با حمایت دامنه دار و طولانی جمهوری اسلامی نبود، رژیم صهیونیستی در غزه چنین زمینگیر میشد؟ گویا فراموش کرده اند که این نیروهای جبهه مقاومت هستند که توانستند رژیم صهیونیستی با آن همه ادعاهای نظامیاش را سردرگم و فلج کنند. چگونه است که همه این توفیقها از سوی برخی نیروها نادیده گرفته میشود؟
مسئله بعدی آن است برخی از آنهایی که امروز چنین خود را انقلابی معرفی میکنند و از میراث سردار شهید حاج قاسم سلیمانی سخن میگویند آیا همانهایی نبودند که در قید حیات بودن حاج قاسم منتقد مشی سیاسی-اجتماعی او بودند؟ افزون بر این حتما این افراد میدانند که حاج قاسیم سلیمانی همواره خود را سرباز ولایت میدانست. چگونه میشود این گروه ها جلوتر از ولی فقیه جانب طلبکاری گرفته و مدعی شده اند؟
سوال مهم این است که خط قرمز «عدالت منهای ولایت» این گروه ها کجاست؟ روش و منش این طیف نشان میدهد آنها خط قرمزی مقابل خود نمیبینند ولو مواضع رهبر انقلاب. رهبر انقلاب اسلامی مطرح کردند که در زمان و مکان مناسب پاسخ درخور داده خواهد شد. وقتی رهبری مسیر را مشخص میکنند، طرح این موضوع که مسئولان در قبال رژیم صهیونیستی اهمال میکنند، چه معنایی جز عبور از مواضع رهبری دارد؟
تصور میشود منش این طیف ادامه تفکر و روش محمود احمدینژاد باشد. به یاد داریم او هم گرچه در ظاهر ادعای ولایتمداری داشت اما در عرصه عمل آشکارا در مقابل رهبری ایستاد. امید آن است که سرنوشت عدالتخواهان کنونی شبیه به آنچه بر احمدینژاد حاکم شد، نشود اما ادامه چنین مسیری آنها را به سمت سرنوشت احمدینژاد پیش میبرد.