خرده‌جنایت‌های زناشویی!

ماجرا چه بود؟

قصه از ابتدای فروردین آغاز شد، انتشار یک ویدئو از سوی یکتا ناصر که در صفحه شخصی اش در اینستاگرام منتشر شده بود و او را با حالی پریشان از دور ماندن از دخترش نشان می‌داد. ویدئویی که در آن او ادعا می‌کرد نزدیک به ده سال مورد خشونت از سوی منوچهر هادی بوده و به واسطه دخترش صبر کرده است. ویدئویی که واکنش تند منوچهر هادی را به دنبال داشت و واکنش‌ها چنان بالا گرفت که موجب ورود دستگاه قضا به موضوع هم شد.

مناقشه‌ها اما در سطح فضای مجازی بود، انتشار استوری‌هایی از سوی منوچهر هادی و اقوامش و پاسخ‌های متقابل از سوی یکتا ناصر و البته لشکری از قضاوتگران در فضای مجازی به تحلیل این موضوع می‌پرداختند. برخی از رسانه‌های رسمی هم به شکل عجبی تیغ تیز انتقاد را سوی یکتا ناصر گرفتند با این نگاه که چرا در شب عید با انتشار این موضوع کام مردم را تلخ کرده‌اند! اما ماجرا در شب گذشته با انتشار چند عکس وارد مرحله تازه‌ای شد.

عکس در دادسرای جنایی

انتشار چند عکس که خبر از حضور یکتا ناصر و منوچهر هادی در دادسرای جنایی تهران می‌داد ماجرا را وارد مرحله تازه‌تری کرد. عکسی که پیوست آن خبر از حل و فصل موضوع می‌داد و البته اعلام شده به واسطه این حل و فصل هر دو هنرمند هم پست‌های اینستاگرامی معطوف به این ماجرا را از فضای مجازی پاک کرده‌اند. تصاویر و اخباری که در ابتدا از سوی قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران در فضای مجازی منتشر شد. او به پیوست این تصاویر نوشت : «امروز این دو هنرمند عزیز ( یکتا ناصر و منوچهر هادی زوج سابق) با حضور در دادسرای جنایی مشکل ایجاد شده در خصوص فرزند مشترک خود را حل و فصل نمودند و با صحبت‌هایی که با آنان شد به توافقی دست یافتند تا تلاش بیشتری جهت آرامش و پیشرفت فرزند مشترک خود سوفیا نمایند.» پستی که از قرار قرار بود ختمن ماجرا باشد اما با واکن تند یکتاناصر رو به رو شد.

ثبت عکس مخفیانه!

این بار یکتا ناصر دست به قبم شد و در یک پست اینستاگرامی طوفانی به نقد انتشار عکس‌ها پرداخت و به روایت خود جزئیاتی از محتوای جلسه مورد اشاره را منتشر کرد. او در این پست نوشت «جناب شهریاری و همکاران محترم ایشان در دادسرای جنایی مرحمت فرمودند بعد از کلی نصیحت و خط و نشان برای من و آموزش غریزه و مسئولیت مادری به من مادر و قول صریح گرفتن از من که نه خودم و نه وکیلم دهان باز نکنیم تا مبادا ذات ملوکانه عالیجناب هادی مکدر شود و بر سر لج بیافتد و دخترم را نشانم ندهد و اینکه بهتر است جگر گوشه ام را به مادر دیگری بسپارند……………چندین عکس مخفیانه از ما گرفتند و منتشر کردند تا ما خطاکاران و گناهکاران از ازل محکوم بر سر جای خود بنشینیم و قلب و روح و جسم سراپا سلاخی شده خود را با ذوقی وصف ناپذیر یا به دیار باقی ببریم و یا به دیار غربت.»

دروغ گفتید؛ متاسفم

این موضوع باز هم واکنش قاضی شهریاری را به دنبال داشت. این بار او در پاسخ به این پست نوشت: «خانم یکتا ناصر خودتون شاهد بودید که کل تعطیلات عید رو با توجه به پستی که موجب تشویش اذعان عمومی کردید درگیر بچه شما شدم. مکررا با شما و همسر شما تلفنی صحبت شد و شما دیشب تلفنی خواستید که فردا جلسه بگذارید و تمرکزتان روی گرفتن فرزند مشترک بود.»

 او توضیح داد: «دختر شما بالای ۷ سال سن دارد و حضانت او برابر قانون با پدرش است. دادگاه خانواده هم هیچ حکمی در خصوص تداوم حضانت فرزند مشترک برای شما صادر نکرده است. اما با همسر سابق شما در این تعطیلات مکرر صحبت شد و ایشون هم قبول کردند که تا زمان تصمیم دادگاه خانواده فرزند مشترک ۶ روز پیش شما باشد و تنها ۲۴ ساعت پیش پدر. حتی زمان و مکان هم تعیین شد و افرادی که نباید بیایند فرزند مشترک را تحویل بگیرند مشخص کردید.»  قاضی شهریاری نوشت: «در اول جلسه هم که هنوز آقای منوچهر هادی نیامده بودند با توجه به رفتار بد شما گفتم تشریف ببرید دادگاه خانواده که شما گفتید «تنها کسی که آقای هادی حرفش را گوش می دهد شما هستید -در حالی که من ایشان را اصلا ندیده و نمشناختم- همین جا صحبت کنیم تا بچه را به من بدهد». بعد از سه چهار ساعت صحبت با هم توافقاتی کردید و من مکررا به آقای هادی در گوشه ای گفتم که از حق خود بگذرد و بگذارد فرزند مشترک فعلا پیش شما (خانم ناصر یکتا) باشد تا آرامش برگردد و ایشان هم قبول کردند. آسیب ها را به شما گفتم و وضعیت فعلی و آتی فرزند مشترک را. خیلی صحبت ها به صورت غیر رسمی مطرح شد تا بلکه بتوانیم نقاط اشتراک را پیدا کنیم. حتی برای اطمینان شما یکی از همکاران را فرستادم تا در محل منزل همسر سابقتان فرزند مشترک را به شما تحویل دهد و این کار هم انجام شد.»

بخاشر سوفیا بس کن!

منوچهر هادی در واکنش به صحبت‌های یکتا ناصر درباره جلسه با قاضی پرونده دخترشان در یک پست اینستاگرامی نوشت: جناب محمد شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران من طبق قرار با دادگاه خانواده دخترم را از مادرش تحویل گرفتم تا چهارم فروردین و بعد طبق قولی که به شما دادم سر ساعت خدمت رسیدم و آنچه با احترام فرمودید را انجام دادم. خود پدر و وکیل خانم ناصر شاهد هستند که چقدر جلسه با مدیریت شما صمیمی و محترم برگزار شد.

من خدمت شما عرض کردم این خانم طبق رفتار‌های سابقش که بار‌ها و بار‌ها دخترم را ماه به ماه و حتی آخرین بار هفتاد روز به من تحویل ندادند و تلفن دخترم را هم خاموش کردند و از دیدار دخترم در مدرسه هم قصد داشتند جلوگیری کنند و حتی یک هفته دخترم را به مدرسه نبردند که من و خانواده ام او را نبینبم.

همه این‌ها را سکوت کردم و رسانه‌ای نکردم. امروز به شما گفتم ایشان دخترم را ببرند مجدد تلفن او را خاموش می‌کنند و ارتباط را قطع می‌کنند گفتم ایشان دوباره پست می‌گذارند و دوباره وارد حاشیه می‌شوند. شما تمام مدت دلسوزانه از ایشان دفاع کردید و گفتید هادی جان مادره گفتم چشم، خدارو شکر جناب قاضی دیدید چگونه جواب محبت‌ها و حمایتتان را داد.

خواهر ایشان ساعتی نیست که به قانون و من و خانواده ام توهین نکند ظاهرن کمپینی با مضمون صدای یکتا باشین هم تشکیل دادند لطفا جلوی اینهمه تشویش و بی‌آبرویی را بگیرید. دیگر چه اتفاقی باید بیفتد که یک نفر با سواستفاده از اسم مادر اینچنین پرده دری نکند. دروغ‌های پی‌در پی، تهمت‌های مکرر، یک ساعت تمام فحاشی و حمله مسلحانه با نیت قبلی به خانه مادر هشتاد ودو ساله من، اتهام دزدی دخترم به من.