خواب آشفته آمریکایی ها برای فلسطین
وحشیهای صهیونیست در سایه سکوت تمام مدعیان حقوق بشر، 70 درصد از غزه و زیرساختهای آن را نابود کردند و امکان تهیه اولیهترین مایحتاج را هم از بین بردهاند. مرگ کودکان غزه از گرسنگی و سوءتغذیه خبری است که آیندگان از آن به عنوان یکی از نقاط سیاه تمدن مدرن غربی یاد خواهند کرد.
وضعیت در غزه پیچیدهتر از گذشته شده است. از طرفی دشمن صهیونیست به دو هدف اصلی خود یعنی آزادی اسرا و نابودی حماس نرسیده و از طرف دیگر غزه نابود شده و بخش اعظمی از آن زیستپذیر نیست. وحشیهای صهیونیست در سایه سکوت تمام مدعیان حقوق بشر، 70 درصد از غزه و زیرساختهای آن را نابود کردند و امکان تهیه اولیهترین مایحتاج را هم از بین بردهاند. مرگ کودکان غزه از گرسنگی و سوءتغذیه خبری است که آیندگان از آن به عنوان یکی از نقاط سیاه تمدن مدرن غربی یاد خواهند کرد.
اما در این وضعیت، رژیم و آمریکا که نتوانستهاند مقاومت مردم و جریان حماس را نابود کنند، قصد دارند مسیری دیگر را طی کنند. اولا ایجاد زیرساخت و شهری جدید که در آن، مقاومت مسلحانه امکان زیست نداشته باشد. البته اولویت رژیم کوچ اجباری مردم غزه است که به واسطه فشار دولت غربی و عدم پذیرش مهاجرین توسط دیگر کشورها از همان آغاز ابتر مانده است.علاوه بر این ها آمریکا و رژیم درباره وضعیت آینده اختلاف نظر دارند. درحالی که دولت افراطی رژیم دادن هرگونه امتیازی به طرف فلسطینی را رد میکند، آمریکا قصد دارد تا با نمایش یک امتیاز، طرفهای فلسطینی و منطقهای را مجاب به پذیرش اشتباه جدید کند. در این طرح، آمریکا و کشورهای غربی به علاوه دولتهای عربی، کشور فلسطین را به رسمیت میشناسند و آمریکا هم به عربستان معاهده نظامی هم تراز با ناتو با تصویب رسمی در کنگره و سنا را میدهد. در طرف مقابل سعودی به جریان عادیسازی میپیوندد و رژیم را مشروع تلقی میکند. هزینه بازسازی غزه به شکل مطلوب آمریکا هم توسط همین کشورهای عربی ثروتمند انجام خواهد شد. کریدور هند-امارات-سعودی- اردن و رژیم هم که قبلا راه افتاده به صورت رسمی و گسترده بهرهبرداری میشود.
در این امتیاز نمایشی، رژیم و دولت آن برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین حذف شده چون همه میدانند نتانیاهو و دولتش آن قدر افراطی هستند که امکان این عادی سازی از طرف آنان وجود ندارد. یعنی معامله بین آمریکا و کشورهای عربی خائن هسته اصلی ماجراست و ثمن معامله هم فلسطین و امنیت رژیم خواهد بود چرا که به رسمیت شناختن فلسطین به این شکل اثر واقعی چندانی نخواهد داشت.اما بخش دیگر ماجرا دولت به رسمیت شناخته شده است. واضح است که حماس از نظر طرف غربی-عربی چنین امکانی را ندارد. تشکیلات خودگردان نیز به واسطه شرایط داخلی خود و عدم مشروعیت در فلسطین، این امکان را ندارد. پس باید نسخه جدیدی روی کار بیاید و مشروع تلقی شود. امارات یکی از نزدیکان سیاسی خود را که متولد غزه است ولی سالها خارج از غزه زندگی میکند،معرفی کرده که مورد تایید طرف سعودی هم هست. محمد دحلان هم ارتباطات جدی با طرف صهیونیستی و نیروهای اطلاعاتی آن دارد و هم از گذشته همکاری هایی با حماس داشته است.نکته مهم این است که محیط جغرافیایی که حماس بر آن حکمرانی میکرد نابود شده و نیروی نظامی آن گرچه نابود نشده و نمیشود اما توان ضربهزنی خود را تا حدودی از دست داده است. بزرگ ترین مانع این برنامه آمریکا، دولت نتانیاهو و حیات نظامی حماس در غزه است. اولی با دور زدن دولت رژیم تدبیر شده که البته بازهم مشکلات فراوانی بر سر راه دارد. دومی هم در رودربایستی حمله به رفح باقی مانده. کارهای نمایشی مثل انداختن غذا از آسمان برای غزه یا ساختن بندر هم که در واقعیت خشن رژیم و آن چه دارد رخ میدهد تغییر چندانی ایجاد نمیکند. تداوم فشار به رژیم از طرفهای مختلف لازم است اما آن کسی که سلاح میدهد باید زیر فشار برود. برخی عقبنشینیهای سه هفته اخیر، روندی را آغاز میکند که در آن مسئله فلسطین پیچیده میشود. باید کارهای بسیاری کرد، هم در عرصه سیاسی و هم در عرصه نظامی. مهم تر از رژیم، حامیان آن در بلوک غرب و کشورهای عربی خائن هستند که باید زیر فشار نظامی و دیپلماتیک بروند.
خراسان