به گزارشگر شلیک نکنید!
میتوانیم منتقد سرسخت جواد خیابانی باشیم، اینکه هر شبکه تلویزیونی و پای هر فوتبال پخش شده از تلویزیون چشممان به او بخورد، یا اینکه هر گزارشی از هر بازی که دارد تا چند روز بعدش بساط سایتها و کانالهای نیمه رسمی خبری حرف از گفتهها و گافهایش باشد، ان هم با تحلیلهای خالهزنکی معمول این سایتها، اما حالا دیگر آرام آرام باید فوتبالها را بدون حضور و نفس جواد خیابانی تجربه کنیم و این برای آنها که عاشق فوتبالند و حتی شاید از دسته منتقدین او باشند کمی غیرمعمول است.
میتوانیم منتقد سرسخت جواد خیابانی باشیم، اینکه هر شبکه تلویزیونی و پای هر فوتبال پخش شده از تلویزیون چشممان به او بخورد، یا اینکه هر گزارشی از هر بازی که دارد تا چند روز بعدش بساط سایتها و کانالهای نیمه رسمی خبری حرف از گفتهها و گافهایش باشد، ان هم با تحلیلهای خالهزنکی معمول این سایتها، اما حالا دیگر آرام آرام باید فوتبالها را بدون حضور و نفس جواد خیابانی تجربه کنیم و این برای آنها که عاشق فوتبالند و حتی شاید از دسته منتقدین او باشند کمی غیرمعمول است. او اعلام کرده از جهان ورزش کناره میگیرد و میخواهد «بیشتر بخواند و بیشتر بنویسد». جواد خیابانی از نسل گزارشگرانی است که در این زمانه نتوانست هیچگاه از نوستالژی فوتبالی رها شود. گزارشگری که بسیاری او را با حماسه هشت آذر ملبورن به یاد میآورند و جمله جادوییاش به هنگام دومین گل ایران به استرالیا. اما اگر بخواهند سیاهه یادآوریها و خاطراتشان را از فوتبال فهرست کنند بدون شک نام او در بسیاری از این خاطرات به چشم میخورد. با کنارهگیری او بدون شک بخشی از جذابیت فوتبال برای بخش قابل توحهی از علاقمندان این ورزش پایان خواهد گرفت.