چای به مثابه ایزار تفکر
چای در فرهنگ عامه ایرانی به عنوان دمدستیترین ابزار پذیرایی به حساب میآمد؛یک استکان چای در خدمت باشیم
افشین خماند نوشت: چای در فرهنگ عامه ایرانی به عنوان دمدستیترین ابزار پذیرایی به حساب میآمد؛یک استکان چای در خدمت باشیم
اما همان استکان چای در هفتهای که گذشت، تغییر ماهوی داد و حالا تبدیل به یک ابزار دبش برای تفکر است
یعنی اینهمانی های چای بعدی فراتر گرفت و همین استکان تلخ یا قندپهلو، تناظر یک به یک پیدا کرد با صفرهای پشت اعداد، واحد سنجش چای به یکباره از استکان به میلیارد و هزار میلیارد جهش یافت
تفکر به پرسش بدل میشود
حالا یک جامعه با سئوالهای متنوع و متعدد مواجه است
از این سئوال که چگونه و از چه طریقی ساختار گمنامی در یک بوروکراسی خدشه دار شده است؟ این سئوال حتی ذهن رییس قوه قضاییه را هم مشغول کرده است
بخواهم حرف را توضیح بدهم باید به پیتر برگر و کتاب ذهن بیخانمان ارجاع دهم که میگوید در دیوان سالاری و بوروکراسی آدم ها در گمنامی باید فقط ارباب رجوع باشند هر گاه این نظام گمنامی بر هم ریزد و کسی دیگر یک ارباب رجوع صرف نبود، فساد تولید میشود.
تا این سئوال که اگر ما چند میلیارد دلار پول داریم که صرف چای بکنیم، چرا آن را در صنعت چای سرمایهگذاری نکردیم که خود مولد است، اشتغال زا است و قابلیت ارزآوری دارد؟
این سئوال هم به محدوده تعیین استراتژی و کارایی برمیگردد
سئوال و حوزه سئوال بسیار است
حرفم همان است که چگونه یک شی میتواند معنای اجتماعی به خود بگیرد و این معنای اجتماعی با توجه به اتفافات عوض شود
شاید چای جای خوبی برای فساد نباشد
اکثر ایرانیها اولین کاری که میکنند روشن کردن گاز یا سماور برای نوشیدن چای است
و حالا هر استکان چای آنها را به تفکر میاندازد و چندین سئوال را به ذهنشان میآورد