دستورکار غیرآتلانتیکی اروپای کوچک در دریای سرخ
برخی اعضای اروپا همچون فرانسه و ایتالیا که سابقه طولانی در سیاستگذاری خارجی دارند، از ابتدا تمایلی به دستور کار سیاست خارجی مشترک با دیگر اعضا ندارند و این واهمه بیش از همه در فرانسه وجود دارد که همواره تمایل خود را برای تشکیل اتحادیه اروپای کوچک و خارج نگه داشتن بیشتر اعضای جدید نشان داده است
بعد از نقشآفرینی ارتش ملی یمن در حمایت از غزه و مقابله با کشتیها و شناورها در دریای سرخ، اقیانوس هند و تنگه هرمز به مقصد سرزمینهای اشغالی، ایالاتمتحده و انگلیس با همکاری چند کشور، برخی مقرهای انصارالله را در چهار استان یمن هدف قرار دادند. یک نکته مشخص، اختلافات نمایان شده بین امریکا با برخی کشورهای اروپایی مانند فرانسه، ایتالیا و اسپانیاست، چه اینکه این سه کشور ضمن حمایتنکردن از تهاجم امریکا و انگلیس به یمن، بیانیهای را که از سوی ۱۰کشور برای توجیه این حملات صادر شد، امضا نکردند. در این باره باید چند نکته را مدنظر قرار داد.
یک موضوع به معضلات داخلی برمیگردد که بسیاری از دول اروپایی که تا پیش از این نقش فعالی در سیاست خارجی اتحادیه داشتند، با آن مواجه هستند. برای مثال با وجود درخواست امریکا برای مشارکت ایتالیا، به نظر میرسد رم به دلایلی همچون لزوم تأیید پارلمان این کشور برای هر گونه مشارکت در عملیات نظامی خارجی و زمانبربودن این روند و همچنین تمایل ایتالیا برای دنبال کردن یک سیاست آرام در دریای سرخ از درگیرکردن خود در این منازعه پرهیز میکند، هر چند وزیر دفاع ایتالیا بعد از مخالفت کشورش با عملیات در یمن، در سخنانی از احتمال پیوستن ایتالیا به ائتلاف نظامی دریایی ضدصنعا در دریای سرخ خبر داده است. رویکرد مشابهی نیز از سوی اسپانیا دنبال شده است. روبلز، وزیر دفاع این کشور در پاسخ به چرایی عدمحضور در این حملات گفت که اسپانیا «بیش از هر چیز خواستار برقراری صلح در منطقه است. هر کشوری باید توضیحاتی را برای اقدامات خود بدهد. اسپانیا همیشه به صلح و گفتگو متعهد خواهد بود.» در مورد فرانسه نیز به رغم اینکه طبق گزارش اداره اطلاعات نظامی فرانسه در سپتامبر سال ۲۰۱۸، تسلیحات فروختهشده این کشور به عربستانسعودی و امارات نقش بارزی در حملات دریایی، هوایی و زمینی در یمن داشته است، اما این بار ضمن خودداری از شرکت در این حملات گفت که در راستای حفاظت از کشتیرانی در دریای سرخ قصد مشارکت در این حملات ندارد. فرانسه همچنین اعلام کرد، معتقد نیست حملات به یمن به فرماندهی امریکا میتواند به عنوان دفاع مشروع تلقی شود. از سوی دیگر به نظر میرسد پاریس از اینکه با پیوستن به حملات به رهبری امریکا اهرم سیاسی خود را در مذاکرات برای کاهش تنش بین طرفهای جنگ با رژیمصهیونیستی از جمله حزبالله از دست بدهد، نگران است.
«پاریس» اتحاد همزمان با نمایش استقلال
البته در این بین موشکافی دیدگاه فرانسه نشان میدهد عدمحضور این کشور را نباید به معنای تغییر رویکرد پاریس در قبال یمن دانست. چه اینکه به نظر میرسد از دهه ۱۹۹۰ به این سو امنیتگرایی و ایجاد ثبات امنیت دریایی دغدغه اصلی راهبرد دفاعی فرانسه لااقل در غرب اقیانوس هند بوده است. بسیاری از کارشناسان فرانسوی معتقدند در صورت تسلط هر گروهی از جمله انصارالله در جنوب یمن، امکان به خطر افتادن و بسته شدن تنگه بابالمندب وجود خواهد داشت. این امر بیش از همه میتواند تهدیدی جدی برای منافع قدرتهای بزرگ باشد. با این تصور به نظر میرسد هدف راهبردی فرانسه از پشتیبانی ائتلاف عربی علیه یمن، از بین بردن حوثیها در یمن و تسلط همپیمانان فرانسه بر جنوب یمن است. فرانسه همواره امید بسیاری به نفوذ در یمن به ویژه قسمت جنوبی مشرف بر دریا داشته است چراکه در میان کشورهای شبهجزیره عربی تنها یمن است که روابط سیاسی راهبردی و مستحکمی با امریکا ندارد. مقامهای فرانسوی معتقدند حضور و نفوذ فرانسه در یمن علاوه بر اینکه موجب اشراف پاریس بر منافع خود در این منطقه میشود، بلکه میان نفوذ کشورهای غربی در منطقه غرب آسیا نیز توازن ایجاد میکند. همین تحلیل عاملی است تا سردمداران فرانسه جهت گسترش نفوذ خود در یمن در سالهای پایانی دهه ۱۹۹۰ میلادی در زمینههای علمی، امنیتی و دفاعی، رسانهای و کشاورزی همکاریهایی را با یمن انجام دهند. در عین حال به نظر میرسد فرانسه در سالهای اخیر به رغم روابط باثبات با امریکا سعی کرده است شخصیت مستقلی نیز از خود به نمایش بگذارد. در موضوع نیجر که حاکی از تغییر موازنه قدرت در منطقه به ضرر امریکا بود، اختلافات بین پاریس و منافع واشینگتن مشهود بود. همچنین در موضوع روسیه، با وجود گذشت حدود دو سال از عملیات ویژه روسیه در اوکراین، به نظر میرسد فرانسه به رغم عمل در چارچوب سیاستهای اتحادیه اروپا در این موضوع معتقد است نمیتوان روسیه را از آینده سیاسی اروپا کنار گذاشت. رئیسجمهور فرانسه در سفر آبان ماه گذشته به قزاقستان گفت: نمیتوان معماری دفاعی اروپا را بر مبنای تشدید تنش و درگیریها ساخت. روسیه از نظر جغرافیایی بخشی از اروپاست، بنابراین ما نیاز به ساخت یک الگوی با ثبات روابط بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا با کشورهای غیرعضو داریم و این موضوع شامل روسیه نیز میشود.
شکاف دیرینه
بخش دیگری از اختلافات در رویکرد دو سوی آتلانتیک به دریای سرخ، به این مربوط است که اتحادیه اروپا قصد خود را برای راهاندازی یک مأموریت جدید و اعزام کشتیهای جنگی به دریای سرخ برای حفاظت از کشتیها در مقابل حملات و تهدیدات حوثیهای یمن عنوان کرده است. موضوع عدمهمراهی سه کشور فوق نشان از چنددستگی و اختلافاتی است که سالهاست بین امریکا و متحدان منطقهای آن و در درون اتحادیه اروپا دیده میشود. به طور کلی به دلیل سیاستهای یکجانبه امریکا در یک دهه گذشته، شکافها و اختلافات بین این کشور با متحدانش در مناطق مختلف رو به افزایش است. این اختلافات بیش از همه در دو سوی آتلانتیک شکل واضح و مشخصی گرفته است. این موضوع به ویژه از دوره ترامپ به این سو در موضوعات مختلف اقتصادی و تجاری، چگونگی واکنش به بحران اوکراین و حمله روسیه به این کشور و چگونگی تعامل با سایر قدرتهای جهانی از جمله چین قابل توجه بوده است. برای مثال در موضوع واکنش به حمله روسیه به اوکراین، ایتالیا با اینکه تحت تأثیر وابستگی به اتحادیه اروپا به طور یکجانبه از روسیه فاصله گرفت، اما دست به قطع کلی روابط با روسیه نزد، بنابراین میتوان عدممشارکت در حمله به یمن را نیز در ادامه این اختلافات ارزیابی کرد، به ویژه اینکه در موضوع حمله به یمن نیز که یک عملیات برونمرزی محسوب میشود این اختلافات دوباره خود را نشان داد. این اختلافات حکایت از چند مسئله دارد. یک اختلاف دیرینه در درون اتحادیه این است که برخی اعضای آن همچون فرانسه و ایتالیا که سابقه طولانی در سیاستگذاری خارجی دارند، از ابتدا تمایلی به دستور کار سیاست خارجی مشترک با دیگر اعضا ندارند. این واهمه بیش از همه در قلب این مبارزه به رهبری فرانسه وجود دارد که همواره تمایل خود را برای تشکیل اتحادیه اروپای کوچک و خارج نگهداشتن بیشتر اعضای جدید نشان داده است. از سوی دیگر باید توجه داشت که بسیاری از کشورها از جمله روسیه و چین در رقابتهای جهانی روی این اختلافات حساب کردهاند. چین کنش فعال نظامی اروپا و امریکا را در سایر نقاط جهان حتی منطقه بحرانخیز غرب آسیا به دیده تردید مینگرد. در مجموع به نظر میرسد چنددستگی بین کشورهای اروپایی و هراس آنها از درگیریهای خارجی باعث شده است برخلاف گذشته تمایل چندانی به همراهی با امریکا در عملیاتهای نظامی با محوریت این کشور در غرب آسیا نداشته باشند.
منبع: روزنامه جوان