پروژهبگیران روحانی با بیاخلاقی واردمیشوند
در میانه روزهای خشم و غم مردم ایران از وقوع حادثه تروریستی در کرمان، حسن روحانی و تیم سایبری حامی او در تلاش هستند از قبل این خشم مقدس، برای روحانی یک آورده اجتماعی- انتخاباتی دست و پا کنند. این تلاش از سوی روحانی با ربط دادن نظرات شخصی در موضوعات داخلی به حادثه تروریستی کرمان و از سوی چهرههای حامی او با تهمت تخریب روحانی به دولت رئیسی شکل گرفت.
محمد مهاجری، از چهرههای مجازی- رسانهای حامی روحانی، به شیوه معمول خود گفته که یک خبر «دقیق» دارد و بعد مدعی شده که «همان عصر چهارشنبه که کودک دو ساله گوشواره قلبی در کرمان با کینه داعش تکه پاره شد، آقای ابراهیم رئیسی در پاستور مشغول دستور پروندهسازی به عواملش برای رد صلاحیت حسن روحانی در انتخابات خبرگان بود. اسم این کار کثیف هر چه باشد واقعیتش رئیسی گیت است.»
احسان صالحی، دبیر شورای اطلاعرسانی دولت هم در صفحه شخصیاش در توئیتر، پاسخ این ادعا را داده و گفته که «این ادعا که از اساس دروغ است، اما انگیزۀ کارفرما برای سفارش این دروغ به پیمانکار احتمالاً ریشه در اضطراب ناشی از نظرسنجیها و وضعیت بحرانی انتهای جدول دارد؛ حق دارند نگران باشند.»
مهاجری بعد از این تکذیب، ناگاه «اطلاع دقیق» خود را پس میگیرد و ضمن بازنشر توییت دبیر شورای اطلاع رسانی دولت، با تمجید از ادب احسان صالحی، مینویسد که متن جواب به منش او نمیخورد و با این حال «چون یک مرجع رسمی خبر را تکذیب میکند، توییت قبلی را به این ترتیب اصلاح میکنم.».
اما توییت قبلی را که حاوی تهمت به رئیسجمهور است و قابلیت پیگیری قضایی دارد، حذف نمیکند تا دروغی که گفته همچنان بازنشر شود و بچرخد و تکذیبیه هم که دیده نمیشود و تیم روحانی به خواستهاش میرسد.
مهاجری در فضای رسانهای و سیاسی کشور فرد بیشناسنامهای محسوب میشود. در حالی که حامی روحانی و اصلاحطلبان و منتقد اصولگرایان است، توییتهایش در نقد اصولگرایان را با هشتک «ما اصولگرایان» منتشر میکند و گویی خودش هم نمیداند هویت سیاسیاش چیست! از سویی معمولاً اخبار دروغ، تهمتها و دوقطبیسازیهایی را که روشن است از جایی به او گفته شده بزند، میزند و به جای ارائه تحلیل سیاسی، علاقه دارد نویسنده کدهای سیاسی و اخبار باشد و ژست فرد مطلع و متصل بگیرد، یعنی همان کاری که روزنامهنگاران و تحلیلگران حرفهای از آن پرهیز دارند و اتفاقاً ترجیح میدهند مستقل باشند یا مستقل به نظر برسند.
اما توییت او کوتاه و پر ایراد است:
اولاً هیچ منبع و شاهد و قرینهای ندارد و مخاطب باید خیلی مرامی و رفاقتی! باور کند که مهاجری راست میگوید!
ثانیاً زمان دقیق میگوید و این دقت در کد حواشی خبر یک شیوه روانی برای جذب اعتماد مخاطب است.
ثالثاً دروغش را همزمان میکند با یکی از غمگینترین وقایع یعنی شهادت کودک صورتیپوش گوشواره قلبی در عملیات تروریستی تا احساسات مخاطب را برانگیزد و از سویی بیاعتنایی رئیسجمهور به فاجعه تروریستی کرمان و بدن تکه پاره شده هموطنان را نشان دهد؛ و لابد مخاطب نباید بپرسد چرا حالا دقیقاً همان زمان؟ چرا مثلاً روز قبلش رئیسی دنبال پروندهسازی برای روحانی نبوده است؟
رابعاً اصلاً روحانی با آن رأی سه درصدیاش که با حمایت هاشمی بیشتر شد و همان را اکنون با شکست سیاسی از دست داده است، مگر چقدر برای رئیسی مهم است که قرار باشد برای رد او پروندهسازی کند؟
توییت مهاجری همهاش ایراد است، اما اصل ماجرا در همین مورد چهارم، یعنی پررنگ کردن و مهم و خطرناک نشان دادن حسن روحانی است. روحانی کاندیدای انتخابات خبرگان رهبری است و این ذهنیت را دارد که در مجلس آتی بسیار محتمل است خبرگان مجبور به گرفتن آن تصمیم سخت و مهم شود. این ذهنیت را پنهان هم نکرده و بیان نمود. البته نگفت چطور چنین چیزی را پیشبینی کرده، اما پیش بینی نکرده که شاید خودش هم در آن هنگامه تصمیم سخت و مهم نباشد!
گذشته از آن، اطرافیان او تلاش میکنند او را در جایگاهی بالاتر از ریاست جمهوری تصور کنند و چنین شأنیتی کذایی برای او قائل شوند و ردصلاحیت احتمالی او این شأنیتسازی و رؤیاپردازی را به طور کامل تخریب میکند؛ لذا میخواهند ضمن القای وجود دوقطبی رئیسی- روحانی در خبرگان و در هنگامه آن تصمیم مهم، بگویند روحانی اگر رد صلاحیت شد، کار رقیب او بوده است!
تیم رسانهای روحانی در انتخاباتهای ریاست جمهوری ۹۲ و ۹۶ نشان داد به هیچ اخلاق انتخاباتیای پایبند نیست و برای تخریب رقیب و رسیدن به کرسی موضوع انتخابات هیچ خط قرمزی ندارد. اکنون هم همان بلای بیاخلاقی را میخواهند در انتخابات خبرگان رهبری هم که از اساس دور از چنین فضاهایی است، وارد کنند. چنانکه سال ۹۴ هم چنین کردند و کلی بیاخلاقی مبتذل و سطحی را علیه آیات مصباح یزدی، جنتی و یزدی به راه انداختند.
منبع: روزنامه جوان