قاليباف: تهران مهاجرپذيرترين استان است
تهران به عنوان مهاجرپذيرترين استان ايران، طي دهههاي گذشته به ويتريني از جذابيتها و البته مسائل خرد و كلان تبديل شده است.
فارس: به اعتقاد قاليباف، تهران به عنوان مهاجرپذيرترين استان ايران، طي دهههاي گذشته به ويتريني از جذابيتها و البته مسائل خرد و كلان تبديل شده است. محمد باقر قاليباف شهردار تهران پيامي در خصوص برگزاري هفته فرهنگي استان آذربايجان شرقي تهران ارسال كرد. ايران عزيز ما، سرزميني با قدمت طولاني به وسعت تاريخ و دارنده متنوعترين فرهنگها در يك اقليم جغرافيايي است و در ذيل همين موضوع است كه ميتوان به پارامتري همچون شكلگيري و تداوم يك وحدت مبنايي و پايدار در ميان گروههاي مختلف مذهبي، قومي، زباني اشاره كرد؛ از اين رو تاريخ اين قطعه از كره خاكي بيانگر آن است كه ايرانيان به رغم تفاوتهاي فرهنگي - اجتماعي، موفق شدهاند، با بهرهگيري از عناصري همچون يكتاپرستي، نوعدوستي، مهرورزي و انسانيت، وحدتي را در ميان خود به وجود آورند كه «ايران» به عنوان واقعيتي مهم، فراسوي همه تنوعات مبناي وحدت باشد. در اين ميان، اگر بخواهيم نمونهاي ديدني را ذكر كنيم، بيترديد تهران را ميتوان مصداق و آينه تمام نمايي از واقعيت پرتنوع اين سرزمين دانست؛ چرا كه در طي تاريخ معاصر ما، تهران به عنوان مهاجرپذيرترين استان ايران، طي دهههاي گذشته به ويتريني از جذابيتها و البته مسائل خرد و كلان تبديل شده است؛ از اينرو، همگان وظيفه دارند، ضمن احترام و پاس داشتن تنوع و پويايي حيات اجتماعي و فرهنگي، بستر را براي تحقق يك انسجام و همبستگي واقعي و مبتني بر ارادهها و تعلقات جمعي ميان ساكنان شهري با توجه به مقولاتي چون محل سكونت، موقعيت اقتصادي، تعلق قومي و زباني، سبك زندگي و ... فراهم سازند؛ تحقق اين انسجام از آن حيث ضروري است كه در نبود همبستگيهاي مبنايي، چندگانگي فرهنگي و تفاوت هنجارهاي رفتار اجتماعي، فقدان بافت فرهنگي همگون در جامعه موجبات بوجود آمدن ناهنجاريها و آسيبهاي اجتماعي خواهد شد. روشن است كه وقتي شهروندان با فرهنگهاي مختلف نسبت به محيط اجتماعي خود احساس تعلق و پيوستگي نمايند، فضاي لازم براي تحقق اجتماع اخلاقي فراهم ميشود و با افزايش تعلق اجتماعي، مشاركت اجتماعي نيز افزايش مييابد؛ اين مهم اتفاق نميافتد مگر با يك مديريت كارآمدگرا و ارزشگرا؛ و آنچه بيش از همه در شرايط كنوني ضرورت دارد آن است كه در عين احترام و حفظ متعادل هويت اصيل گروههاي قومي، با توجه جدي به عناصر و تعلقات مشترك و فراگير، به ساخت عرصههاي جديد اجتماعي همت گماشت تا خرده فرهنگها در يك فضاي غالب و عام به همزيستي مسالمتآميز و اتحاد اجتماعي دست يابند. موجوديت آذربايجان به عنوان قطعهاي از اين آب و خاك، نشان آشكار وجود و حضور دائمي وحدت در كثرت در ميان ايرانيان بزرگوار و عزيز است؛ آذربايجان عزيز با داشتن زبان شيرن و فصيح آذري از ساير مناطق مشخص ميشود، ولي دقيقا در ذيل و زيربناي همين مؤلفه كه ظاهرا عامل انفكاك است، ميبينيم كه مؤلفههاي وحدت و پيوندها نظير تعميق و محوريت يافتن مذهب به عنوان هسته اصلي وحدت جامعه،حضور همه جانبه آذربايجان در تمام مراحل پر فراز و نشيب تاريخي و جايگاه استوار آن در خاطره مشترك ايرانيان، ميراثي است كه آذربايجان به گهواره تمدني ايران افزوده است؛ از اينرو آذربايجان با حفظ زبان و فرهنگ پرمهر و محبت خود در ذيل عنوان به نام ايران زيسته است و در مقدرات آن بارها نقشآفريني كرده است. در اين ميان، براي همه ايرانيان، آذربايجان به عنوان يك پيشتاز با بصيرت و با ايمان در مراحل مختلف تاريخي و خصوصا گذرگاههاي مهم تاريخي شناخته شده است، پيشتازي در پذيرش تشيع و بدل شدن به پايگاه گسترش آن در سراسر ايران، پيشتازي در رويارويي با غرب و ظهور و تداوم اولين نشانههاي تغيير طلبي ايرانيان با محوريت بزرگ مرداني چون قائم مقام فراهاني، عباس ميرزا و اميركبير در دارالسطنه تبريز، پيشتازي در انقلاب مشروطه با قهرماناني همچون ستارخان و باقرخان، پيشتازي در عرصه علم و تقوا با درخشش ستارگان هميشه فروزان آسمان اخلاص و اخلاق نظير سه علامه بزرگوار اميني، طباطبائي و محمد تقي جعفري، پيشتازي در جريان انقلاب اسلامي و پيوستن به حركت عظيم امام خميني (ره) بسان شهداي محراب قاضي طباطبايي و مدني و نهايتا پيشتازي در دفاع مقدس كه خود از نزديك شاهد آن بوده و رشادتهاي همرزمان قهرمان آذربايجاني نظير شهيدان باكري را در آن حماسه سراسر شور، شعور، ايمان و عشق نظارهگر بودم و به آن شهادت ميدهم؛ باور بنده اين است كه آذربايجان بايد مانند گذشته پرافتخار اين نقش پيشتازي را در مهمترين مسئله امروز ما نيز حفظ كند؛ يعني پيشتازي در مسير تحقق پيشرفت توام با عدالت كه ضامن آينده انقلاب ما است. با شنيدن نام شهريار بنده پيوسته به ياد آذربايجان و شعر زيبا و ستايش برانگيز «حيدر بابايه سلام» ميافتم؛ شعري در ستايش زبان مادري و سرزمين مادري و ميراث ارزشمند فرهنگي بومي؛ اين شعر تنها مربوط به آذربايجان نيست، بلكه براي همه ما يادآور، آذربايجان و زيباييها و ميراث ارزشمند آن است و به همين دليل است كه اين شعر در ميان مردم رواج يافته و در خاطره فرهنگي ما جاري گرفته است؛ از همين رو شهريار نماد و نمود عشق به آذربايجان و علاقه و تعلق به زبان فرهنگ بومي است و اگر بپذيريم شعر يك نقاشي است كه زبان گويا دارد، ميتوان گفت شهريار نقاش عشق سه گانه الهي، ملي و قومي و ترجمان سرشت تاريخي فرهنگي اسلامي- ايران بود. اما در كنار زيست بزرگ مردان تاريخي در آذربايجان، شهداي والامقام از سلاله پاك مولاي عشق،حضرت اباعبدالله (ع) وجود دارند كه در تارك و پيشاني اين قطعه قهرمانساز ايران همچون باكريها، ياخچيان، شفيع زاده، تجلائي، فتوره چي، برزگر، قصاب، رهبر و .... ميدرخشند و خاطره جاودان آنها همچون مشعلي روشن و راهنما، در ذهن و دل همه ما، واقعيت زندگي بشريت و چگونگي زيست مؤمنانه را تا هميشه تاريخ باقي گذارده است. اميدوارم با برپايي و تداوم هفته فرهنگي آذربايجان در شهر تهران گامهاي مؤثري در معرفي جاذبهها و ظرفيتهاي فرهنگي، هنري و تاريخي به شهروندان پايتخت نشين و تمامي هموطنان گرانقدر برداشته شود تا خدمات ارزشمند اين خطه گرانبها و ارزشمند به انقلاب و تمدن ايران به درستي تبيين شود.