الله کرم: حزب اللهی ها پرسپولیسی اند
بيشتر بچههاي حزباللهي قبل از انقلاب به خاطر مخالفت با تيمسار خسرواني، رييس دستگاه ورزش و تيم وابسته دستگاه يعني تاج، پرسپوليسي بودند من هم يکي از آنها هستم.
بيشتر بچههاي حزبالهي قبل از انقلاب به خاطر مخالفت با تيمسار خسرواني، رييس دستگاه ورزش و تيم وابسته دستگاه يعني تاج، پرسپوليسي بودند من هم يکي از آنها هستم.حسين ا...كرم، يكي از چهرههاي شناخته شده انصار حزبا... از حضور چهرههاي سياسي در ورزش دفاع ميكند.ا...كرم در گفت وگو با ويژه نامه برنامه بازيهاي آسيايي راديو گفتوگو، ضمن انتقاد از وضعيت ورزش در دولت هاشميرفسنجاني و سيد محمد خاتمي، ابراز خشنودي كرد كه با حضور محمود احمدينژاد فضا براي حضور چهرههاي حزباللهي تا اندازهاي باز شده است. شما را بيشتر يک آدم سياسي ميشناسيم. آيا با ورزش هم سروکار داشتيد ؟ در دوران نوجواني از بسكتباليستهاي خوب در دارالفنون بودم و بعدها در رشتههاي مختلف ورزشي فعاليت كردم. در فوتبال هم جزو دسته سوم باشگاههاي تهران در قبل از انقلاب بودم. حتما مهاجم بوديد ؟ دقيقا ! ،هافبک هجوميبودم . آقاي ا...كرم ! آبي هستيد يا قرمز ؟ بيشتر بچههاي حزباللهي قبل از انقلاب به خاطر مخالفت با تيمسار خسرواني، رييس دستگاه ورزش و تيم وابسته دستگاه يعني تاج، پرسپوليسي بودند من هم يکي از آنها هستم. البته الان هم برايم خيلي فرقي نميکند ولي اگر اصرار داريد هنوز همان رنگ قرمز را دوست دارم . شما هنوز هم جزو انصار حزبا... هستيد ؟ جريانهاي حزبا... متعدد هستند و بنده سعي كردم حالت وسط را در بين همه آنها داشته باشم. يك زماني يادم هست در کيهان ورزشي از رييس سازمان ورزش پرسيدند چرا بچههاي حزباللهي را به ورزش دعوت نميكنيد. آقايهاشميطبا گفت نميتوانيم سوت بزنيم كه آنها بيايند! به نظر شما بچههاي حزباللهي توانستهاند وارد ورزش ايران شوند؟ ما با مسايل مختلفي در بعد از انقلاب دست و پنجه نرم كرديم. در دوران ده سال اول انقلاب كه عمدتا بچههاي حزباللهي به جبهه و جنگ رفتند و افتخارشان به شهادت رسيدن بود. بعد از آن ما مواجه شديم با ديدگاه تكنوكراتها كه اساسا توجهي به تعهد و تخصص نداشتند. تخصص را صرفا با نگاه سياستزده ميخواستند. اين دوره كارگزاران هشت سال ادامه داشت. بعد كه شاهد دوران اصلاحات خاتميبوديم كه متأسفانه به سمت اصلاحات نرفتيم ، به سمت نوعي تجديدنظرطلبي در ساخت سياسي و فرهنگي پيش رفتيم و البته در چنين فضايي جايي براي نيروهاي حزب اللهي يافت نميشد، بلكه با نگاه خاصي مسايل جامعه اسلامي را نگاه ميكردند. ديدگاه سكولاريسم رشد يافته در اين ديدگاه ، موجب بكار نگرفتن نيروهاي حزب اللهي ميشد، ولي در دوران احمدي نژاد اين افراد به كار گرفته ميشوند،البته نه به طوري كه انتظار ميرفت چرا که بدنه بوروكراسي سياستزده ما پذيرش و سرعت لازم را در اين سطح ندارد. در اين برنامه سعي ميکنيم از نگاه سياسي به ورزش وارد شويم. المپيك آسيايي چين به نظر شما يك رويداد صرفا ورزشي است يا در لايههاي درونيتر بايد سياستمداران را در پشت اين بازيها بايد ببينيم؟ بازيهاي المپيك براي دوستي كشورها و ايجاد صلح بين آنها طراحي شد و من فكر ميكنم ماهيت آن خصوصا از تغيير ساختار سياسي جهان به جهان تك قطبي و بعد به دو قطبي دچار يك تغييرات جدي شد. امروز در جهان تك قطبي و گذار به جهان چندقطبي ميتوانيم بررسي كنيم. به نظر من الان ما همچنان در جهان تك قطبي شاهد سياسي شدن ورزش خواهيم شد و اگر يك جهان چند قطبي داشته باشيم شايد بشود از سياسي شدن ورزش بكاهيم. الان چين در روز اول نوزده مدال طلا گرفته. غير از منظر اقتصاد سياسي، آيا اين نمايانگر برتري كشور چين نسبت به ساير كشورهاي آسيايي است؟ از آنجايي كه ما در حال گذار از جهان تك قطبي به جهان چند قطبي هستيم، كشورهايي كه خودشان را در حد ورود به آن جهان چند قطبي و تصميمگيري در جهان چند قطبي قرار ميدهند، سعي ميكنند در عرصههاي بينالمللي خصوصا در ورزش بتوانند جايگاه مناسبي را داشته باشند. چين يكي از كشورهاي چند قطبي آينده است؟ در جهان چند قطبي چين، جهان اسلام و حتي برزيل ميتوانند در كنار قدرتهاي اروپايي و آمريكا قرار بگيرند. به نظر شما كشور ما چه بهرهبرداري سياسي ميتواند بكند از رويدادي مثل المپيك آسيايي؟ كشور ما از نظر سياسي هم توجه اش به مسايل داخلي است و هم خارجي . اساسا امروز ديدگاه به ورزش و موفقيت در ورزش تأثيرات سياسي خودش را دارد و يا فضاي موجود كشورها را به آن سمت هدايت ميكند كه بتوانند بهرهگيري سياسي از چنين وضعيتهاي بينالمللي داشته باشند. كشور ما هم در جهان كنوني زندگي ميكند و از اين رو ميبينيد كه مسوولين ورزش مقام چهارمي را پيشبيني ميكنند كه ميتواند ديدگاه سياسي خوبي هم داشته باشد. بعد از پيروزي انقلاب اسلاميورزشيها از حضور سياسيون و اقتصاديها در ورزش انتقاد ميكنند.به نظر شما حضور اين دوستان كمكي به ورزش ايران كرد؟ ورزش ايران نسبت به كشورهاي ديگر كميمتفاوت است. ما نميتوانيم تنها وضعيت ورزش و تأثيرگذاري ويژه آن را به تنهايي ببينيم، بلكه بايد روابط بين كشورها در وضعيت كنوني جهان را مشاهده كنيم. شايد بهترين حالتي كه امروز براي بررسي تأثير ورزش و سياست و اقتصاد را دارند، رويكرد هزينه و فايده است . من معتقدم افراد ورزشي به تنهايي نميتوانند استراتژي سياسي کشور را در ورزش پياده کنند. مثلا ما در جهان كنوني براي دست يافتن به حقوق خودمان خصوصا حقوقي كه امروز متصور ميكنيم- مثلا حقوق هستهاي خودمان- در تلاش هستيم.با حضور سياسيون در ورزش ميتوانيم از ظرفيت ورزش هم براي احياي اين حقوق استفاده کنيم. يکي از اهداف اين دولت عدالت اجتماعي است. شما نگاه کنيد تيمهاي فوتبال را بين همه استانها تقسيم ميکنيم تا از اين طريق ورزش را در سطوح رقابتي جامعه بكشانيم، تا اوقات فراغت از يك سو و از سوي ديگر وحدت بين استاني و مردم هر استان را در دفاع از يك چيزي به نام تيم ورزشي را هدف قرار دهيم. من فكر ميكنم كه بايد مسايل ايران را در وضعيت خود ايران بسنجيم. در حال حاضر يك كشور مثل ماست و آن كشور كره شمالي است. البته نه كامل.ا مثل ما چرا كه ايدئولوژي حاكم بر كره شمالي اساسا امكان رشد و توسعه را از آن كشور گرفته ولي آنها مانند ما در مسايل هستهاي مسير ويژهاي را ميروند. پس شما با حضور سياسيون در ورزش موافق بوديد؟ با توجه به وضعيت بينالمللي كه در آن قرار داريم، مثلا قطعنامه 1929 عليه ما صادر ميشود و ما تحت فشار بين المللي قرار ميگيريم، ورزش ميتواند بخش مهمياز اين فشارها را دور بزند و ما را بالانس كند يا مسايلي که الان بر سر هدفمندي يارانهها عليه کشورمان مطرح ميکنند، ورزش نقطه اتکايي خوبي براي مقابله است. در اين حالت ما نيازمند افراد ورزشي صرف نيستيم، بلکه نيازمند به افراد استراتژيست و افراد سياسي هستيم. آيا آدمهايي با اين مشخصات در ورزش نداريم كه مجبوريم از سياسيون استفاده كنيم؟ اينها را در ورزش داريم ولي چون ما يك كشور در حال توسعه هستيم، افرادمان در ورزش و بوروكراسي عمدتا سياسي ميشود و بوروكراسي سياستزده ميتواند موجب روي كار آمدن هر جور فردي شود. امكان بكارگيري افراد برتر را در اينجا به ما نميدهد ،چون ساخت سياسي ما در حال گذار هست ما مواجه با يك بروكراسي سياست زده هستيم كه افراد برتر را به كنار خواهد برد اين وضعيت كشور در حال توسعه است. شما در مورد ورزش سياسي چه نظري داريد ؟ اگر اشتباه نكنم دوره اصلاحات بود كه ورزش سياسي به مفهوميكه گفتيد وارد بحث شد. اينجا يك موضوعي پيش آمد كه ورزش قرباني سياست شد اين اشكال نبود؟ اين يك اشكال بود. چون نگرش دولت اصلاحطلب تغييرات حکومتي در داخل كشور بود و از اين رو ورزش را در راستاي خواستههايي به كار برد كه عمدتا در چارچوب اصلاحات نبود، بلكه در نوعي تجديدنظرطلبي در ساخت سياسي دنبال ميشد. آن مورد اشكال بود، ورزش در آن زمان سياست زده شد ولي ورزش سياسي امروز ميتواند ما را در مشكلات بينالمللي و جايگاه مناسبتر هدايت كند. مثلا در وضعيت داخلي ما در مقابله با فتنه 88 نيازمند وحدت داخلي در استانها هستيم بنابراين بايد ورزش را بايد بكشانيم به شهرستانها تا بتوانيم وحدت حداقلي را در بين افراد بوجود بياوريم. شما مدافع اين هستيد كه تيمهاي ليگ برتري فوتبال به شهرستانها داده شود؟ از نظر اقتصادي پرهزينه است و قابل قبول نيست ولي از نظر سياسي جايگاه مناسبي خواهد داشت. از آنجايي كه عمدتا در اقتصاد و سياست از يك تئوري به نام هزينه و فايده بهرهگيري ميشود، ميخواهم بگويم كه ما فرصتهايي در ورزش داريم که برتري فايده در اقتصاد و سياست را در بهترين نوع آن به دنبال دارد. من معتقد هستم ايران هزينه اقتصادي براي ورزش ميکند اما فايدههاي سياسي که در عرصه داخلي و خارجي به دست ميآورد برايش بسيار است. ورزش ما بهتر است خصوصي شود يا به همين شکل سهم دولت زياد باشد ؟ راه حلي كه ميخواستم بدهم فايده در سياست داخلي و خارجي و برابري هزينه و فايده ورزش در اقتصاد است. يعني ما بايد هزينه و فايده خود را در اقتصاد مساوي كنيم. آنقدر كه خرج ميكنيم به طور مساوي به دست بياوريم كه بتوانيم در سياست دنبال فايده محض آن باشيم. در چنين حالتي ما بايد ورزش را مردميكنيم. فرضا برخي از طبقه پايين هست كه از هدفمندي يارانه سود به دست ميآورد اين سود را در ورزش بكار بگيرند يك سهام عدالت دارند و ميخواهند اين سهام عدالت را در ورزش جا به جا كنند كه اين مستلزم اين است كه مسوولين كشور، ورزش را مردميكنند، نه خصوصي چرا كه از آن بهرهبرداري سياستزده خواهند كرد. همانطوري كه امام فرمودند اقتصاد بايد مردميشود و برخي مردميشدن را با خصوصي شدن اشتباه گرفتند. بنده فكر ميكنم ورزش بايد مردمي شود تا اساسا موجب تندرستي عمومياز يك طرف و از سوي ديگر رفتن به رقابتهاي داخلي و مدال آوري بينالمللي شود. نظرتان در مورد نتايج کاروان ورزشي ايران اگر در بازيهاي آسيايي چين چيست ؟ من نگاهم به ورزش اول ايران يعني کشتي است ورزش پهلواني و مدال آور ما که در همه مسابقات يار وياور مردم و کشور بودهاند و همين جا هم ميگوييم حتي اگر قهرمانان ما مدال آوري هم نکنند بازهم قدر دان زحمات آنها هستيم. منبع: گل