«فردا» گزارش میدهد:
بنبست اصلاحطلبان
سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان پس از اعتماد به دعوت خاتمی، تحقق مطالباتش را در دولت روحانی ندید و سرخورده شد و امروز اگر مشارکت افزایش هم یابد اصلاحطلبان به توفیقی دست نمییابند.
گروه سیاست سایت فردا: در برای اصلاحطلبان بر همان پاشنه گذشته میچرخد و هرچه به انتخابات نزدیک میشویم، میبینیم که آنها همان سیاستهای تکراری پیشین را در دستور کار خود قرار میدهند. کافی است چند سکانس تکراری از مثلا سیاستورزی انتخاباتی آنها را بررسی کنیم؛ معمولا یک سال به انتخابات مانده از یکسو حاکمیت را تهدید به تحریم انتخابات میکنند و از سوی دیگر به مردم چنین القاء میکنند که قرار است ردصلاحیتها مانع از حضور اصلاحطلبان در انتخابات شود و اگر چنین شود نه اصلاحطلبان و نه مردم نباید در انتخابات شرکت کنند! در این مرحله آنها به نوعی دنبال سهمخواهی از حاکمیتاند. جلوتر که میآییم ناگهان سیاست آنها از عدم مشارکت به مشارکت فعال تغییر میکند زیرا آنها برخلاف ادعاهای پیشین، بنایشان شرکت در انتخابات است. حالا آنها مخاطبان خود را دعوت به مشارکت میکنند تا از قدرت سیاسی محروم نشوند؛ به این تصور که با فضاسازیهای قبلی، مردم به سمتشان به عنوان نیروهایی اصلاحگر گرایش خواهند داشت.
شاید در دورههایی این سیاست برای اصلاحطلبان نتیجه مطلوب را در پی داشت اما پرسش آن است که آیا در شرایط کنونی همچنان این سیاست کارگر است؟ یعنی اگر مشارکت افزایش یابد و به تعبیر اصلاحطلبان قشر خاکستری به میدان بیاید، نتیجه انتخابات لزوما به نفع نیروهای اصلاحطلب خواهد بود؟
بهنظر میرسد پاسخ به این پرسش را باید با نیمنگاهی به شرایط سیاسی-اجتماعی روز داد. به این معنی که بررسی کرد آیا مردم اگر خواهان اصلاح باشند، نیروهای اصلاحطلبان را نماینده گفتمان خود میدانند؟ و آیا اصلاحطلبان مرجعیت سابق خود برای بخشهایی از جامعه را دارند یا خیر؟
دولت حسن روحانی را باید مبدأ تاریخ تازهای برای اصلاحطلبان در نظر بگیریم. سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان پس از اعتماد به دعوت خاتمی، تحقق مطالباتش را در آن دولت ندید و سرخورده شد. در واقع امروز برخلاف گذشته اگر مشارکت افزایش هم یابد اصلاحطلبان با عملکرد ناکارآمد هشتساله دولت مورد حمایتشان و البته بیعملی اصلاحطلبان مجلس دهم، توفیقی نمییابند و حتی افزایش مشارکت دیگر به نفع آنها نخواهد بود.
البته حضور اصلاحطلبان در عرصه انتخابات این فایده را خواه داشت که شاید بتوانند در سیاست رسمی هنوز به رسمیت شناخته شوند و به سرنوشت اپوزیسیونهای داخلی مانند نهضت آزادی دچار نشوند اما همین شرایط هم لزوما به معنای اقبال دوباره مردم به آنها نیست.
اصلاحطلبان البته با دانستن همه اینها در این دوره وارد انتخابات شدهاند و سعی دارند با القای آنکه دولت و مجلس کنونی مسئول وضع موجود است، خود را نیروهایی نجاتدهنده معرفی کنند! آنها میگویند روی کار آمدن مجلس یازدهم و دولت سیزدهم اولا نتیجه کاهش مشارکت است و ثانیا به دلیل ردصلاحیتهاست. در واقع از یک سو مردم را متهم به کمکاری انتخاباتی میکنند و از سوی دیگر حاکمیت را مقصر جلوه میدهند؛ حال آنکه نمیگویند نامزد حداکثریشان در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ معاون اول دولتی بود که همه مردم از آن ناراضی بودند یا همان همتی که مورد حمایتشان قرار گرفت از آراء باطله هم رأیی کمتر به دست آورد. با این اوصاف به نظر میرسد اصلاحطلبان اگر بخواهند مشارکت فعال در انتخابات داشته باشند هم به نتیجه دلخواهشان نمیرسند زیرا نه دیگر فضاسازیهایشان مورد توجه مردم قرار میگیرد و نه هنوز مردم فراموش کردهاند نابسمانیهای کنونی به ویژه در عرصه اقتصادی و دیپلماتیک نتیجه عملکرد آنهاست.