نگاهی به عرفانهای كاذب
شبكه انحرافي عرفان حلقه (شعور كيهاني) كه با دريافت پول از افراد و دادن آموزش به اصطلاح عرفان عملي طي چند ترم به آنها اقدام ميكرد و نظرات انحرافي و مسالهدار آنها با مباني اعتقادي خصوصا نماز، حجاب، ارتباط با نامحرم از ويژگيهاي اصلي اين فرقه ميباشد رهبران اين فرقه ضلالت را تبليغ ميكنند اما با رنگ عرفان،بيبندوباري و فساد را به اسم معنويت، خدا و عرفان وارد زندگي مردم ميكنند ..
عشرت شايق: در دنياي پرهياهو و آشفته كه در آن ارزشهاي اسلامي به شدت رنگ باخته و قدرت و ثروت هدف نهايي جلوه داده ميشود، افرادي جهت كسب شهرت و آوازه و ثروت نامشروع و بعضا در پاسخ به عقده حقارت دروني با اهداف فردي يا گروهي با شگردهاي مختلف درصدد جذب مريد با روشهاي سازماني و تعيين سرگروه و حلقههاي ارتباطي ميباشند و در اين راه از هيچ ادعايي گزاف و دروغپردازي بزرگ مثل داشتن كرامت، داشتن اسرار و رموز هستي، كشف اسرار، تسلط بر علوم غريبه، دانستن خواص حروف و اعداد و جداول ابايي نداشته با خوابسازي و با استفاده از لفاظي و سخنوري و سوءاستفاده از قدرت بيان براي رسيدن به اهداف خود استفاده ميكنند. از تفسير به راي قرآن و منابع مذهبي تا بدعت در مناسك ديني، از صدور فتواهاي بياساس تا ادعاي شفاعت گناهان و شفاي امراض صعبالعلاج، از نفوذ در NGOها با وعده كمكهاي مادي و دستگيري معنوي و انتقال حس شخصيت كاذب به مريدان مانند دادن ماموريت خاص به هر مريد و ارضاي نفسانيات و اداره آنچه كه مقصودشان است در بسياري مواقع به تشكيل شبكههاي فساد اخلاقي، باندهاي توزيع مواد مخدر و ايجاد گروههاي ضد اجتماعي و تسويه حسابهاي شخصي و گروهي اقدام نموده و گاهي نيز با سازماندهي اعضاء در شبكههاي سياسي، امنيتي براي ايجاد اغتشاش و انجام عمليات خرابكارانه در كشور با هدايت و حمايت دشمنان نظام فعاليت ميكنند. مبناي شرعيت را با تشخيص خودشان ميگذارند و از رجوع به مراجع تقليد جهت كسب تكاليف ديني دوري ميكنند. فعالين ترويج خرافه و اوهامات و عرفانهاي كاذب با داير كردن كميتهها، حلقههاي گوناگون پنهان و آشكار در سطوح مختلف در اعتقادات اسلامي و قرآن و اهل بيت (ع) ايجاد شبهه ميكنند و از اين راه به دنبال فرقهسازي فراديني و فرامذهبي هستند. ذكر اين نكته ضروري ميباشد كه ريشه خرافات در ناداني و كمخردي بشر در شناخت خود و حقايق عالم است. وقتي گرايشهاي متعالي انسان هدايت نشود و با توهم تلقين گردد خرافات پديد ميآيد. در اين افراد خرافه جايگزين يك حقيقت گمشده در زندگي گشته است كه همان معنويت ميباشد كه توسط خالق هستي در خلقت اشرف مخلوقات «انسان» به عنوان خليفه الله به وديعه نهاده است. دعوت جوانان تحت عناوين كلاسهاي رزمي، جلسات عرفاني، مذهبي، فرهنگي... به دليل جذبه اين عناوين است در حالي كه در اين جلسات به مرور زمان شركتكنندگان را به لاقيدي دعوت ميكنند كه در اين بين تفكر آموزههاي پرزرق و برق معروف به عرفانهاي نوپديد مدرني مانند اوشو كه تبحري فراوان در يوگا دارد داراي جايگاه ويژه ميباشد كه در تبليغ خود قيد، حريم و مرز را حذف ميكند تا مرحلهاي كه بدون هيچ گونه نظارتي دختران و پسران پيرو اوشو در مكانهايي كه به عنوان اوشو پارك داير كرده است به معاشرت با يكديگر و پيروي از تعاليم منحرف ممزوج با مناسك جنسي اوشو بپردازند. رهبر اين مكتب كاذب در بيبندوباري و فساد تا حدي پيش رفته است كه به وي لقب كاهن پيشواي جنسي داده شده است. در هر حال انسان كمال جو به دنبال تكامل روحي و ارتقاءبخشي كمال وجودي خود ميباشد و اگر با وجود تحصيلات عاليه كلاسيك نسبت به پرورش صحيح روحي برگرفته از ارزشهاي تعيين شده توحيدي براي رسيدن به حيات طيبه بهره نبرد اسير فرقههاي پررنگ و لعاب و فريباي غربي يا شرقي خواهد شد. در ماههاي اخير گروهها و فرقههاي كاذب ديگري نيز شناسايي و سران آنها بازداشت شده است كه از جمله ميتوان به نالون دانا كه معتقد به ترويج كمونيسم جنسي به بهانه (تحت عنوان) تمرينات و حركات ورزشي شبيه كونگفو و ووشو جذب نيرو ميكردند يا گروه مدادرنگي كه بنا را بر سفسطه در مباني اعتقادي و تبليغ پلوراليسم ديني و ترويج فرهنگ تسامح و تساهل بين مسلمانان گذاشته و كار روي نوجوانان با هدف ايجاد مانع در ارتباط اين افراد با نخبگان و عالمان ديني را جزو برنامههاي اصلي خود قرار داده بودند يا فرقه منحرف رامالله، با استفاده از تاكتيكهاي مشهور جذب مخاطب در قالب يك حرفه تمام عيار ظاهر شد و فرقه ح.پ كه در منازلي تحت عنوان معبد آشرام با زاويه انحراف اخلاقي جلو رفتند اطاعت بيچون و چرا، سرسپردگي به رهبر فرقه، ضبط اعترافات پيروان براي تنبه و شكايت نكردن از يافتههاي حضور در اين فرقه است كه متاسفانه اكثر اعضاي مورد سوءاستفاده قرار گرفته، خانمها بودهاند يا شبكه انحرافي عرفان حلقه (شعور كيهاني) كه با دريافت پول از افراد و دادن آموزش به اصطلاح عرفان عملي طي چند ترم به آنها اقدام ميكرد و نظرات انحرافي و مسالهدار آنها با مباني اعتقادي خصوصا نماز، حجاب، ارتباط با نامحرم از ويژگيهاي اصلي اين فرقه ميباشد رهبران اين فرقه ضلالت را تبليغ ميكنند اما با رنگ عرفان،بيبندوباري و فساد را به اسم معنويت، خدا و عرفان وارد زندگي مردم ميكنند و يا سحركاباليسم (عرفان صهيونيستي) تبليغ ميكنند و تلاش اين چنين فرقههايي در واقع تلاشي است براي رسيدن به ديني كه نماز نداشته باشد، ديني كه احكام ويژه براي بالندگي انسان نداشته باشد. اين فرقهها و گروههاي دستساز انسانهاي خودخواه زيادهخواه با القاي ادعاهاي با ظواهر موجه علمي مثل انرژي درماني، فرادرماني، واژهدرماني، كيهان درماني، عرفان كيهاني در صدد رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده خود ميباشند. افراد تبليغكننده پديده اوهام و خرافه كه با رونق بازار عرفانهاي كاذب چه در چنين گروههايي يا در فضاي مجازي، معنويتهاي فانتزي، گسترش طريقتهاي منهاي شريعت، رشد شبه عرفانهاي ژلهاي با رنگ و بوي شهوت، شهرت و ثروت و بازارگرمي مكاره مدعيان دروغين متمهدين (مدعيان دروغين مهدويت) عطش معنويت و احساس نياز به تكامل و معرفت را با سرابهاي عرفان نما و بنجلهاي خرافه و عرفانهاي بدلي پر مينمايند. اما ذكر چند نكته در اين رابطه ضرورت دارد. 1ـ تاسفبارترين فصل فرهنگ بعد از انقلاب زماني بود كه وزير فرهنگ و ارشاد آن دوران توطئه و تهاجم فرهنگي را توهم ميدانست، تساهل و تسامح به جاي تولي و تبري براي مسائل فرهنگي كشور ريلگذاري ميكرد در حالي كه دشمن به جاي جبههگيري علني و جنگ فيزيكي همانند موريانه قصد رخنه در بنيادهاي عقلي و عقيدتي با حربه شبهه افكني فرقههاي شبه مذهبي به جنگ مذهب روآورده و به دنبال بردن انسان به برهوت خلسههاي مجازي و گوسالههاي سامري در عصر ارتباطات و عصر تكنولوژي بود. امروزه نيز دشمن با ورود و هجمه عرفانهاي كاذب از جمله نوع التقاطي بومي يا جريانهاي صوفيه تا عرفانهاي فراروان شناختي و عرفانهاي شرقي مثل چيني، هندي (كريشنا، رامالله، اوشو...) عرفانهاي آمريكايي (سرخپوستي، ...) تا عرفانهاي ديني ... كه همه به نوعي از مباني اعتقادي صهيونيسم جهاني گرفته شده روي آورده است كه هدف اصلي آن ديني است كه صهيونيسم در حال ترويج آن است، دين خودساختهاي كه توسط بشريت توليد شده و طبيعي است خروجي چنين ديني يا به زبان سادهتر تفكر كاذب چيزي جز ترويج خرافهپرستي و عرفانهاي نوظهور كاذب در جامعه نخواهد بود. آنها به دنبال تشكيل سازمان جهاني اديان به بهانه تلفيق اديان براي رسيدن به ديني يكسان و واجد براي بشريتند در حالي كه مهمترين گزاره هدف و مقصد نهايي صهيونيزم جهاني تبليغ معنويت بدون بشريت، انسان ليبرال غرب، كسب آرامش بدون مسئوليت اجتماعي ميباشد. از آسيبهاي مهم چنين فرقههايي ايجاد شكاف بين خانوادهها، تنش در افكار عمومي خصوصا جوانان و فرزندان، ايجاد شكاف در مسائل بنيادين اعتقادي، سوءاستفادههاي اقتصادي است. در هر حال بايد با روشهاي مناسب بحث شناخت و معرفت و عرفان الهي به جامعه هدف خصوصا جوانان طرح گردد و براي رسيدن به قله سازنده معنوي با در نظر گرفتن اينكه انسان پيوسته در معرض هجوم وساوس شيطاني است استعدادهاي انساني را فعليت وحي، ديني است كه رابطه عمل دنيوي را با سعادت اخروي نشان دهد. طي طريق با حب و عشق نسبت به بالاترين و والاترين هدف هستي يعني خداگونه شدن و آنچه كه او توصيه كرده است را نصبالعين قرار دهد. حوزه معرفتي زلال الهي نقطه قوت مقابله و هجوم به جنگ نرم با استراتژي موريانهاي دشمن سلطهجو است. منبع:جام جم