لاپوشانی مباشران جنایت میدان کاج

در این حالت جای تأسف بسیار است که از این حادثه برای منافع باندی سوء استفاده شده و ناجوانمردانه ریشه­ های واقعی آن لاپوشانی شده تا مبادا گردی بر دامن مروجان فرهنگ غربی در ایران بنشیند. جنایت میدان کاج، جنایتی کثیف بود و کثیف­تر از آن...

کد خبر : 125867

بولتن:موضوع جنایت میدان کاج چند روزی سوژه­ای جذاب بوده زیرا همه چیز در آن برای هر نوع سلیقه­ ها یافت می­شود؛ از ماجرای دراماتیک عشقی گرفته تا بحث اقتصادی. اما در میان گزارش­ها و تحلیل­ هایی که از این ماجرا در رسانه­ ها و روزنامه­ ها منتشر شده، برخی گفته­ ها و مواضع خاص هم دیده می­شود؛ از جمله از تمام درام ماجرا برای جهت دادن به احساسات مردم علیه نیروی انتظامی استفاده می­شود، حال آنکه این نادرست است. در اینجا قصد بر این نیست که کوتاهی و اهمال مأموران در برخورد با چنین حادثه­ ای نادیده گرفته شده و یا رفتار مردم نسبت به ماجرا طبیعی قلمداد شود. بلکه در کنار تمام این مسائل، برخی از موارد اساسی نادیده گرفته شده و به نظر می­رسد این امر تعمدی است؛ یعنی برخی از کسانی که در این زمینه اظهار نظر کرده و همه را متهم کرده­ اند، متهم اصلی را واگذاشته و از کنارش گذشته­ اند. متهم اصلی کیست؟ ماجرا را همه می­ دانند و رفتار پلیس و اورژانس و مردم را نیز سرزنش می­ کنند و حتی کار را به آنجا می­ رسانند که به طعنه خواستار اعلام عزای عمومی برای مقتول حادثه می­شوند و، باز هم به طعنه، نیروی انتظامی را که در «مواقع دیگر» به سرعت به همین میدان کاج نیرو اعزام می­کرد (مثلاً یادداشت «عزای عمومی برای آن جوان پیراهن قرمز» در روزنامه شرق شماره 1106 صفحة 2 نوشته فرزانه روستایی و یا سرمقاله شماره 1108 شرق با عنوان «چرا بی­تفاوتی» نوشته مهرنوش جعفری که اتفاقاً از مسئولین وزارت ارشاد اصلاحات بوده و امثالهم)، بیش از همه سرزنش می­کنند که چرا این بار هیچ اقدامی نکرده برای نجات جان یک شهروند. و از این قبیل. به لحاظ جامعه­ شناسی، حادثه­ ای از این دست، دو وجه دارد: وجه کنشی و وجه رفتاری. وجه کنشی آن همان است که در صفحه حوادث روزنامه­ ها نوشتند و فیلمش را سایت­ ها عرضه کردند و پیرامون آن مرثیه­ سرایی­ ها درگرفت. اما وجه رفتاری آن کمتر مورد مداقه واقع شد که اتفاقاً مهمتر است. رفتار چیزی نیست که فی­ البداهه بروز کند و یکباره شکل بگیرد بلکه در طول زمان و در اثر عوامل و عناصر مختلف پدید می­ آید. مجموعة رفتارها فرهنگ را شکل می­دهد و تکرار کنش­ها، عادات را. مثال روشن تفاوت کنش و رفتار و عادت در استفاده از مواد مخدر است. استفاده از مواد در دفعات اولیه یک کنش است اما آنچه فرد را به این کنش سوق داده یک رفتار است. یعنی استفاده از مواد مخدر ناشی از رفتاری است که بخشی از فرهنگ فرد است. در مورد جنایت میدان کاج هم همین گونه است. آنچه باعث می­شود که سه فرد ماجرایی را به وجود آورند که فرهنگ جامعه را زیر سؤال ببرد، چیزی نیست که در این چند روز و چند ماه و حتی چند سال اخیر به وجود آمده باشد. ریشه چنین رفتارهایی را بی هیچ تردیدی باید در رویکردهای توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی که برای شانزده سال افکار جامعه را آماج قرار داده و زمینه ترویج و تبلیغ انواع تفکرات فردگرایانه و فمینیستی و سودمحورانه را فراهم کرده بود جست. بی­ دلیل نیست که اکنون طیف سیاسی گفتمان انقلاب اسلامی با نادیده گرفتن این موضوع تمام توان خود را صرف بی اعتبار نشان دادن اقتدار نیروی انتظامی و سیاست­های فرهنگی کنونی می­ کند. هیچ تردیدی در این نیست که ترویج دیدگاه ­های غربی موجب بروز چنین رفتارهایی است، همان گونه که در غرب انواع و اقسام جنایت­ ها و بسیار فجیع­ تر از این هر روز رخ می­دهد. در این حالت جای تأسف بسیار است که از این حادثه برای منافع باندی سوء استفاده شده و ناجوانمردانه ریشه­ های واقعی آن لاپوشانی شده تا مبادا گردی بر دامن مروجان فرهنگ غربی در ایران بنشیند. جنایت میدان کاج، جنایتی کثیف بود و کثیف­تر از آن فرهنگ غربی است و آنان که این فرهنگ را تبلیغ و ترویج کرده و می­ کنند هم در این جنایت مقصرند

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: