«فردا» گزارش می‌دهد:

دو قطبی‌سازی باطل؛ حربه انتخاباتی اصلاح‌طلبان

اصلاح‌طلبان می‌کوشند سوپرانقلابی‌ها را به جای همه اصولگرایان معرفی کنند تا در پی این تحریف واقعیت یک دوقطبی کاذب ایجاد کنند.

کد خبر : 1258568

گروه سیاست سایت فردا: اصلاح‌طلبان کار انتخاباتی خود را شروع کرده‌اند اما کار انتخاباتی بدون رعایت اخلاق سیاسی. البته چنین شکل از سیاست‌ورزی امر تازه‌ی از سوی آنها نیست. آنها در مدت اخیر می‌کوشند تا جامعه را نسبت به عرصه سیاست دوقطبی کنند؛ سیاستی که در بسیاری از مواقع اصلاح‌طلبان از این رهگذر توانسته‌اند به توفیق انتخاباتی دست یابند. به چه معنا؟ به این معنا که آنها با ایجاد دوقطبی‌های کاذب به تهییج جامعه برای نفی یک قطب می‌پردازند. اصلاح‌طلبان یک سر قطب را خودشان قرار می‌دهند و خود را سفید مطلق نشان می‌دهند و قطب مقابل را سیاه.

البته در این دوره قدری بازی اصلاح‌طلبان تفاوت دارد؛ به این دلیل که اصلاح‌طلبان اصلی هنوز تصمیمی درباره انتخابات نگرفته‌اند و گفته می‌شود حتی طیف‌هایی از آنها در انتخابات شرکت نکنند و این اصلاح‌طلبان نزدیک به حسن روحانی هستند که میدان‌دار کار انتخاباتی اصلاح‌طلبان شده‌اند. آنها می‌دانند خاتمی چندان تمایلی به ورود مستقیم به انتخابات ندارد و احتمالا دیگر خبری از آن «تَکرار می‌کنم»های معروف نیست؛ بنابراین می‌خواهند سر قطب اصلاح‌طلبان را روحانی معرفی کنند. روحانی هم از این شرایط خشنود است زیرا رسما وارد عرصه انتخابات شده و خودش نامزد انتخابات خبرگان شده است و می‌گوید می‌تواند 50 تا 70 نفر را وارد مجلس کند. اصلاح‌طلبانی که خواهان شرکت در انتخابات هم هستند، قطب خود را با محوریت روحانی ترسیم می‌کنند و برای مشروعیت‌سازی از مهره محمدجواد ظریف استفاده می‌کنند. ظریف برای آنها در مجامع مختلف سخنرانی می‌کند، با رسانه‌ها مصاحبه می‌کند و در کلاب‌هاوس حرف می‌زند تا با تکیه بر برجام اولا عملکرد دولت روحانی را توجیه و بلکه تطهیر کند و از سوی دیگر برجام را نماد اعتدال و میانه‌روی و قطب مقابل را علیه میانه‌روی جلوه دهد.

حالا می‌رسیم به قطب مقابل آنها. اصلاح‌طلبان سعی می‌کنند چنین القاء کنند که قطب مقابلشان اصولگرایان‌اند اما در واقعیت قطب مقابلشان را سوپرانقلابی‌ها قرار داده‌اند و با اغوای افکار عمومی می‌خواهند این طیف محدود و البه رادیکال را به جای همه اصولگرایان معرفی کنند. اینجاست که اصلاح‌طلبان از دایره اخلاق سیاسی خارج می‌شوند. در چند وقت اخیر کافی است نظرات آنها درباره سخنان آن مهمانی که در یک برنامه تلویزیونی گفت «مملکت مال حزب‌اللهی‌هاست» را بررسی کنیم. قریب به اتفاق اصلاح‌طلبان این حرف را منتسب به همه اصولگرایان کردند و گفند که اصولگرایان چنین فکر می‌کنند. در صورتی که رسانه‌های آنها مواضع انتقادی اصولگرایان در مواجهه با سخن آن مهمان تلویزیون را منتشر نکردند زیرا اگر چنین می‌کردند، دوقطبی‌شان از بین می‌رفت.

اصلاح‌طلبان نمی‌گویند که سوپرانقلابی‌ها نماینده اصولگرایان نیستند و اتفاقا اصولگرایان هم معتقدند که نظرات آنها سنخیتی با میانه‌روی انقلابی ندارد.

وجه دیگری از این دو قطبی هم به خود روحانی بر می‌گردد. این طیف از اصلاح‌طلبان که تا اینجای کار قصد ورود به انتخابات را دارند، روحانی را لیدر اصلاح‌طلبان معرفی می‌کنند در صورتی که همین موضوع هم محل اشکال است زیرا واقع آن است که روحانی اصلا اصلاح‌طلب نیست و سران اصلاحات اصلا او را قبول ندارند و مدت‌هاست که اصلاح‌طلبان اصلی از روحانی عبور کرده‌اند.

با این اوصاف مشخص است که نه روحانی می‌تواند قطب اصلاح‌طلبان شود و نه سوپرانقلابی‌ها قطب اصولگرایان‌اند و این دو قطبی از اساس باطل است. مردم هم نشان داده‌اند که نه روش و منش روحانی و نزدیکانش را قبول دادند؛ روشی مبتنی بر وادادگی در برابر غربی‌ها و نه افراط‌گرایی‌های سوپرانقلابی‌ها را می‌پسندند. نتیجه چه می‌شود؟ آنکه به احتمال زیاد دوقطبی باطلی که اصلاح‌طلبان شکل داده‌اند مورد توجه مردم قرار نمی‌گیرد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: