وقتی به تاثیر آلودگی هوا در میزان مرگ شهروندان بیتفاوتیم
قاتلی میان ماست!
حالا که بادی از سوی شمال غربی تهران وزیده و آبی آسمان رخ نشان داده، دوباره بحث بر سر آلودگی هوا کنار میرود. همیشه همین بوده، حداقل طی دو دهه گذشته در مواجهه ما با آلودگی هوای تهران و شهرهای بزرگ، انتظار برای وزیدن باد و باراش باران بوده تا شاید ریههای شهروندان نفسی تازه کند وگرنه درهمه این سالها جز اعلام شاخصهای آلودگی هوا، جز اینکه سهم متهمان آلاینده تهران را فهرست کنیم، جز اینکه کارمندان را نیمبند به خانهها بفرستیم و مدارس را تعطیل کنیم، جز اینکه توصیه کنیم سالمندان بیرون از خانه نیایند و جز اینکه فهرستی از داروهای خانگی را برای روزهای آلوده شهر توصیه کنیم، کار دیگری نکردهایم.
همچنان سهم بالای آلایندگی به پای خودروها و موتورسیکلتها نوشته میشود و کسی هم نه کاری به احتراق نامناسب سوخت در خودروها دارد و نه بر تردد ۲.۵میلیون موتورسیکلت بدون معاینه فنی، نظارتی میشود. همین دیروز اعلام شد فقط ۵۰۰هزار دستگاه موتورسیکلت از سه میلیون موتورسیکلتی که در تهران وجود دارد، معاینه فنی شدهاند! قصه وارونگی هوا و مازوتسوزی یا مازوتنسوزی هم که نقل پارسال و امسال است. هرقدر موضوع آلودگی هوا به مطالبهای مهم میان افکار عمومی تبدیل شده، به همان میزان از همت تصمیمگیران برای حل این چالش کهنه، کم شدهاست. تا چند سال پیش البته همواره بهانه خلأ قانونی بود. از همان سال تصویب قانون هوای پاک هم ( یعنی ۲۵تیر۱۳۹۶) بهانه تازه اجرایی نشدن آن است؛ چرخه باطل آلودگی. بیشمار نهاد، سازمان و وزارتخانه مکلف به اجرای درست وظایفشان ذیل قانون هوای پاک شدهاند اما دریغ از انجام درست وظایف از سوی این نهادها. مدیریت شهری به صراحت میگوید وظیفهای در اجرای این قانون ندارد و دیگر نهادها هم در هنگامه آلودگی هوا، توپ را به زمین دیگری میفرستند. بادی میآید و بارانی میگیرد و دوباره همهچیز میشود همانی که بود. بیتوجه به همه تهدیدهایی که آلودگی هوا سلامت شهروندان را به مخاطره انداختهاست. چشمانداز پیش رو هم امیدی نمیگذارد. همچنان در خوزستان مزارع نیشکر را به جای دفن آتش میزنند، همچنان در اصفهان طرحهای انتقال آب اجرا میکنند تا کارخانهها را توسعه دهند و همچنان در تهران شاخصهای آلودگی را اعلام نمیکنند.