احدیان: سهم‌خواهی را در تضاد با منافع مردم می‌دانیم / برای مشارکت بالا برود، باید اقدامات مفیدی انجام شود

پنج‌شنبه دو هفته پیش همایش ۴ هزار نفری «مبنا» یا همان مجمع بیداری نیرو‌های انقلاب اسلامی با حضور بخشی از طیف‌های مختلف جریان اصولگرایی در حرم حضرت امام خمینی (ره) برگزار شد.

کد خبر : 1254481
پنج‌شنبه دو هفته پیش همایش ۴ هزار نفری «مبنا» یا همان مجمع بیداری نیرو‌های انقلاب اسلامی با حضور بخشی از طیف‌های مختلف جریان اصولگرایی در حرم حضرت امام خمینی (ره) برگزار شد. شعار این همایش «مشارکت بالا، همگرایی و کارآمدی و مجلس انقلابی» بود که چهره‌هایی، چون محمدباقر قالیباف، حدادعادل و محسن رضایی و بیش از ۱۳۰ نماینده مجلس حضور داشتند. هدف از برگزاری این همایش کمک به افزایش مشارکت در انتخابات مجلس عنوان شد. محمدسعید احدیان، دبیرکل جمعیت پیشرفت و عدالت و مشاور رئیس مجلس به نوعی میزبان این همایش بود. در گفت‌وگوی تفصیلی با احدیان از وضعیت فعلی جریان اصولگرایی و راهبرد‌های این جریان برای افزایش مشارکت مردم در انتخابات و همچنین تشکیل مجلس کارآمد سؤال کردیم. احدیان همچنین در این گفتگو از نیاز شورای ائتلاف نیرو‌های انقلاب به اصلاح و تقویت گفت که همه باید به آن در این زمینه کمک کنند. 
 
 
رهبر معظم انقلاب در مورد انتخابات مجلس دوازدهم بر چهار مؤلفه مشارکت، رقابت، سلامت و امنیت تأکید کردند. به نظر شما تحقق این چهار مؤلفه چه بستر و مقدماتی لازم دارد؟
این موضوع، مورد مهمی است که رهبری در ابتدای سال شروع به ریل‌گذاری آن کردند. این امر نشان می‌دهد این موضوعات باید به طور ویژه‌ای مورد توجه قرار بگیرد. از این چهار مورد، سلامت و امنیت بیشتر معطوف به حوزه‌های حاکمیتی است. با توجه به شرایط کشور، دشمن بدون تردید برنامه‌ریزی‌هایی برای خدشه‌دار کردن امنیت انتخابات انجام داده است. حوزه سلامت نیز از موضوعات همیشگی، مهم و باسابقه است و در این دوره هم رهبری در مورد آن حساسیت دارند. حوزه بعدی مشارکت و رقابت است. سؤال مهمی که اینجا پیش می‌آید، این است که چرا این دو از هم جدا شده است؟ این مورد خیلی بحث مهمی بوده است که رهبری انقلاب این دو را از هم جدا کرده‌اند. در ذهن افرادی که کمتر بحث‌های سیاسی را از منظر علمی بررسی می‌کنند، رقابت و مشارکت یکی محسوب می‌شوند. به این معنا که تنها عنصر مؤثر در افزایش مشارکت را رقابت می‌دانند، در حالی که عناصر دیگری هم در مشارکت دخیل هستند، اما وقتی این دو از هم جدا می‌شود، مبتنی بر یک نگاه کارشناسی و علمی است. مشارکت در کشور ما نتیجه چند اتفاق است، یکی از موارد رقابت است، اما تنها محدود به این مؤلفه نیست. ما هم اکنون در متون علمی داریم که کارآمدی به این معناست که مردم احساس کنند رأی‌شان مؤثر است. کارآمدی بخشی از مشارکت است، بنابراین وقتی احساس کنند کارآمدی کم است، مشارکت هم کم می‌شود و در نتیجه رقابت هم کاهش می‌یابد. وقتی از مشارکت حرف می‌زنیم در کنار رقابت باید به مؤلفه‌های دیگر هم توجه کنیم. مهم‌ترین مؤلفه در رقابت احساس مؤثربودن رأی مردم است و این امر نتیجه کارآمدی است. کارآمدی الزاماً کارآمدی مجلس نیست. بخش مهمی از این کارآمدی این است که مردم احساس کنند رأیی که در گذشته داده‌اند، مهم بوده است. امروز ما چیزی که از وضعیت اقتصادی احساس می‌کنیم، درباره نارضایتی مردم از این اوضاع است. این فقط نتیجه کار سه ساله مجلس نیست بلکه نتیجه روندی است که خروجی آن مشارکت است و هرکس به سهم خودش چه بر اساس جایگاهی که داشته، چه زمانی که فرصت اقدام داشته و بر اساس عملکرد خود بر این روند تأثیر مثبت یا منفی داشته است. مثلاً جریان اصلاحات که ادعای مشارکت دارد، باید به اندازه حداقل ۲۴ سال سابقه داشتن اختیارات وسیع اجرایی دولت، پاسخگوی وضعیت فعلی اقتصادی و تأثیر آن بر مشارکت مردم باشد. فارغ از این مسئله با نگاه رو به جلو اگر بخواهیم مشارکت بالا برود، باید اقدامات مفیدی انجام شود که مردم آن را در زندگی خود احساس کنند و پیشنهاداتی نیز از سوی مجلس داده شده است. به عنوان مثال اصرار مجلس درباره کالابرگ الکترونیک که با همراهی دولت صورت گرفته است، در صورت تکمیل و اجرا می‌تواند مؤثر باشد، گرچه این روند به دلیل مشکلات اجرایی کند بوده است، اما کالابرگ می‌تواند آرامش معیشتی برای مردم ایجاد و حس اثربخشی از انتخابات را برای افراد فراهم کند یا به عنوان مثال برنامه هفتم پنج ساله که زحمت مشترک دولت و مجلس است، اگر به خوبی تبیین شود، می‌تواند به ایجاد چشم‌انداز مثبت و قوی در جامعه کمک کند و این امر در جریان مشارکت مؤثر واقع خواهد شد. این دو پیشنهاد عملیاتی روی زمین ماست که ارائه کردیم، اما در حوزه رقابت که مؤلفه جدی در انتخابات است، پیشنهادی که ما به عنوان مجلس یازدهم ارائه کردیم، این بود که انتخابات تناسبی را به عنوان روشی که در دنیای جدید تجربه شده است، مورد استفاده قرار دهیم. این روش در اکثر کشور‌ها مورد استفاده قرار گرفته و نتیجه خوبی داشته است. ما این شیوه را در رقابت مؤثر می‌دانیم و مجلس هم این امر را مصوب کرد، البته شاید به نفع بخشی از نمایندگان نباشد، اما تفاوت مجلس انقلابی این است که خلاف منافع خود نیز مصوبه می‌گذارد. این موضوع تصویب، اما با مخالفت هیئت عالی نظارت وارد فرایند صحن مجمع تشخیص شد و عملاً به انتخابات نرسید. این موضوع می‌توانست در افزایش رقابت تأثیر بگذارد. تصویب انتخابات تناسبی نشان‌دهنده این موضوع است که مجلس یازدهم اعتقاد واقعی به رقابت دارد. این شیوه از نظر سیاسی و فردی برای نمایندگان و رئیس مجلس آینده که هر کسی می‌خواهد باشد به ضررش است، ولی مصلحت کلان کشور در این تصمیم‌گیری رعایت شد، منتها در رقابت باید به این نکته توجه کرد که در بحث انتخابات در تهران و کلانشهر‌ها باید تمایز قائل شویم. به عنوان مثال شهری مانند تهران، ۳۰ نفر نماینده دارد که در این حوزه انتخابات سیاسی است، اما در حوزه‌های تک‌نماینده ماهیت سیاسی انتخابات کمرنگ و رقابت بیشتر محلی است. شورای نگهبان مشخصاً از فرصتی که قانون انتخابات جدید ارائه کرده است، باید استفاده کند. دوره‌های قبل به این دلیل که شورای نگهبان فرصت کافی برای شناسایی همه ثبت‌نام‌کنندگان نداشت، عدم‌احراز می‌زد. اگر شورای نگهبان عدم‌احراز‌ها را به صفر نزدیک کند، حتماً تعداد کاندیدا‌ها و در حوزه‌های سیاسی و غیرسیاسی رقابت بیشتر می‌شود. در حوزه‌های غیرسیاسی تعداد اولویت دارد که مثلاً سه نفر یا ۲۰ نفر رقابت می‌کنند و اثر مستقیم در مشارکت می‌گذارد. در حوزه‌های انتخابات سراسری و سیاسی موضوع متفاوت‌تر است و چهره‌ها موضوعیت دارد. در این حوزه‌ها باید ببینیم جریان اصلاحات چقدر پای کار می‌آید. استنباط من این است که نگاه شورای نگهبان سختگیرانه و منفی نیست، البته کسی که به عنوان مثال در اغتشاشات سال گذشته حضور داشته و مواضع سیاسی بدی گرفته است، نباید تأیید شود یا کسی که شبهه اقتصادی دارد، نباید بیاید، اما شورای نگهبان باید بستر را برای بقیه افراد که حداقل‌های صلاحیت را دارند، فراهم کند. 
 
 شما قانون انتخابات را به نفع مشارکت و رقابت ارزیابی کردید، اما برخی جریانات سیاسی این نگاه را قبول ندارند و معتقد هستند قانون انتخابات جدید به نوعی انتخابات را مهندسی و جریانات سیاسی منتقد را محدود کرده است. شما این نقد‌ها را قبول دارید؟
باید به قانون انتخابات طولانی‌مدت نگاه کرد، این قانون برای دوره خاصی نوشته نشده است که بخواهیم آن را فقط در نسبت با یک انتخابات ارزیابی کنیم. نکته دوم این است که به دلیل تعداد زیاد ثبت‌نام‌کنندگان و وقت اندک شورای نگهبان ما هر دوره شاهد تعداد زیادی از افراد بودیم که عدم‌احراز خورده بودند. پاسخ شورای نگهبان این بود که من وقت و فرصت کافی ندارم. چندهزار نفر را در مدت کوتاهی نمی‌توان بررسی کرد. نکته بعدی این است که اظهارات برخی افراد در جریان اصلاحات توجیه است. جریان اصلاحات هنوز تصمیم نگرفته است که وارد پروسه انتخابات شود، به قانون ربطی ندارد. اینکه شما تا لحظه آخر صبر کنید که ببینید فشار بر جمهوری اسلامی و نظام چقدر مؤثر می‌شود و می‌توانید امتیاز بگیرید یا نه؟! ربطی به قانون انتخابات ندارد. افرادی که معترض هستند در مرحله پیش‌ثبت‌نام می‌توانند ثبت‌نام کنند و در مرحله دوم ثبت‌نام نکنند. این رویه بهتر از رویه قبلی است که فرد از سوی شورای نگهبان رد‌صلاحیت یا عدم‌احراز می‌خورد. مسئله اصلاحات این است که هنوز نمی‌تواند جمع‌بندی کند که چه رویکردی در قبال انتخابات در پیش بگیرد. تازه دو هفته پیش کارگزاران تصمیم گرفت در انتخابات شرکت کند، البته این را شفاف بگویم که تلاش زیادی کردند قانون انتخابات به این دوره نرسد و بخشی از مشکل به نتیجه نرسیدن انتخابات تناسبی همین تلاش‌های مخرب است. مهم‌ترین مخالفان انتخابات تناسبی در هیئت عالی نظارت و صحن مجمع طیف نزدیک به آقای لاریجانی و اصلاحات بوده است. 
 
 مسئله وحدت در جریان اصولگرایی در هر دوره از انتخابات به طنابی می‌ماند که گره می‌خورد و بعد با دندان و در دقیقه ۹۰ باز می‌شود و برخی اوقات کار به وقت اضافه هم می‌کشد، اما گره باز نمی‌شود. این دوره قرار است وحدت چگونه در جریان اصولگرایی محقق شود؟
ما به همدلی و کارآمدی معتقدیم که اگر این دو را محور تصمیم‌گیری بگذاریم، می‌توانیم در جریان اصولگرایی به هم نزدیک شویم، ولی شرایط ممکن است بین طیف‌های اصولگرایی رقابتی باشد، اما همدلی هم برقرار باشد و این دو از نگاه ما تعارضی ندارند. اگر بخواهیم به لیست کارآمد برسیم و مردم اعتماد کنند، باید ابتدا نگاه همدلانه داشته باشیم، یعنی سهم‌خواهی‌ها را کنار بگذاریم و شایسته‌ها را در لیست بگذاریم. این امر غیرمنطقی نیست که افرادی که نزدیک به یک حزب هستند، حزب از آن‌ها بیشتر حمایت کند، این رویه طبیعی و قابل فهم است، اما سهم‌خواهی غیر از این رویه است. مهم است که شایسته‌ها انتخاب شوند، البته این‌ها همه ذیل نگاه تعهد است، به این معنا که هر گزینه‌ای که انتخاب شود، باید تعهد به انقلاب، اسلام و رهبری داشته باشد. همچنین مردمی باشد و دغدغه مردم را داشته باشد. این‌ها به عنوان پیش‌فرض قطعی است. در مرحله دوم هم تخصص‌ها و توانمندی‌ها ملاک است. در مجموع نگاه باید همدلانه باشد نه از روی سهم‌خواهی و باندبازی که در این صورت منافع مردم قربانی خواهد شد. 
 
 در دوره‌های قبل خیلی بر وحدت حداکثری تأکید می‌شد، اما در این دوره بیان می‌شود که در جریان اصولگرایی رقابت هم امری مذموم نیست. آیا راهبرد وحدت صددرصدی یا حداکثری در جبهه انقلاب کنار گذاشته شده است؟ 
این دو مسئله باهم تعارض ندارند بلکه هدف کارآمدی است. مسئله این است که یک موقع وحدت را مبنا می‌گذارید و می‌گویید در این شرایط کشور، مؤلفه مهم و اولویت‌دار وحدت است، اما در برهه‌ای دیگر کارآمدی اولویت دارد که در این زمان ممکن است اختلافات بروز پیدا کند. ما در مقطع کنونی اولویت کشور را همدلی و کارآمدی می‌دانیم، بدون همدلی اختلافات زیاد است و این امر باعث زیان و ضربه به عنصر کارآمدی است. ما باید به یک نقطه بهینه بین همدلی و کارآمدی برسیم. 
 
 اشاره به برخی چالش‌ها در مجلس یازدهم داشتید. در افکار عمومی هم این مسئله با نگاه منفی روبه‌رو شد چراکه می‌گفتند معنی ندارد افراد یک لیست انتخاباتی که باهم وارد مجلس شده‌اند، الان علیه یکدیگر موضع بگیرند.
بخشی از این سخن، درست و بخشی هم نادرست است. در موضوعات کارشناسی اختلاف سلیقه طبیعی است. نمی‌شود ۳۰ نفر مثل هم فکر کنند، بنابراین از این حیث این نقد وارد نیست، اما بخشی از این نقد وارد است. نمی‌شود درهمین لیست، کسی علیه رئیس مجلس توئیت بزند که صادقانه، دقیق و درست نیست، تهمت و کذب باشد. از این منظر انتقاد مردم وارد است. 
 همایش اخیر اجتماع فراگیر «مبنا» بازخورد‌هایی داشته است که عده‌ای استقبال و عده‌ای هم نقد کردند، تحلیل شما از بازخورد‌های این همایش چیست؟
جمع‌بندی ما این است که این نشست به اهداف خود رسید و همانگونه که در بیانیه پایانی تصریح شد که بخشی از جریان انقلاب که نزدیک به جریان گفتمانی آقای دکتر قالیباف بودند، در این همایش حضور داشتند، البته میهمانان جلسه نیز افراد جدی، قدرتمند و جریان‌ساز از طیف‌های مختلف جریان انقلاب بودند و با اینکه روز پنج‌شنبه بود و نمایندگان به حوزه‌های انتخابیه خود می‌روند، حدود ۱۳۰ نماینده حضور فعال داشتند. در واقع در این همایش ۴ هزار نفری بخش زیادی از افراد کیفی جبهه انقلاب حضور داشتند، البته همانطور که اعلام شد، هدف اصلی همایش کمک به افزایش مشارکت بود که دیدیم با اینکه ثبت‌نام‌ها پایان یافته بود، هنوز فضای انتخابات حاکم نبود، اما این همایش کلید انتخابات را از سوی بخشی از جریان انقلاب با قدرت زد. درباره مبنا هم برخی سؤال می‌کنند که این جریان جایگزین شورای ائتلاف است، بعد اعلام شد که جایگزین شورای ائتلاف نیست، اما بخش مهمی از این شوراست. رئیس‌جمهور هم که نیامدند از طریق آقای حدادعادل پیام دادند. ما تلاش کرده بودیم تمام طیف‌های سیاسی را به عنوان میهمان دعوت کنیم. 
 
 آیا کسانی هم بودند که دعوت کردید و نیامدند؟ مثلاً جریان پایداری دعوت شده بود؟
بله. یکی از اهداف ما همدلی است. همانطور که دکتر قالیباف هم گفتند، رقابت داخل جریان انقلاب مذموم نیست، اما اختلاف نباید باشد، این یعنی همدلی، به همین دلیل هم ما همه طیف‌های داخلی نیرو‌های انقلاب را دعوت کردیم، اما طبیعی است که افرادی حضور پیدا نکردند. در مورد پایداری هم بله ما آن‌ها را دعوت کرده بودیم. 
 
 همایشی که برگزار شد، به نوعی تلاش برای گرم کردن تنور انتخابات بود، رقبای مبنا چه کسانی و چه گروه‌هایی هستند؟
اولاً صفر تا صد این همایش برای کمک به مشارکت در انتخابات بود. محتوای این همایش برای رقابت نبود. اول که در سخنرانی‌ها بیشتر مسئله غزه مطرح شد و بخش دیگر مسئله مشارکت بود. اگر بخواهیم گفتمان مجمع بیداری نیرو‌های انقلاب را ارائه کنیم، جریانی است که معتقد است ذیل نگاه انقلاب، عقلانیت و کارآمدی را ببیند، یعنی انقلابی کسی است که عدالت، معنویت و عقلانیت را طبق فرموده آقا همزمان و توأمان داشته باشد و معتقد هستیم وظیفه اصلی جریان‌های سیاسی که در حاکمیت می‌توانند مؤثر باشند، اثبات کارآمدی دین در اداره جامعه است. هر کسی در این حوزه نگاه مشترک با ما نداشته باشد، می‌تواند رقیب ما باشد، طبیعتاً رقیب اصلی جریان اصلاحات و اعتدال است که نسبت به نگاه انقلابی فاصله زیادی با ما دارد و درون جریان انقلاب هم طیف‌هایی که با عنوان انقلابی‌گری از مؤلفه‌های عدالت، عقلانیت و معنویت دور باشد، با ما فاصله گفتمانی دارند. 
 
 جریان اصولگرایی و مخصوصاً شورای ائتلاف برای کمک به بحث مشارکت و مشارکت حداکثری که به نفع کشور است، چه راهبردی دارد؟
 به نظر من شورای ائتلاف وظیفه دارد به دور از این مسئله که انتخاباتی در پیش است یا خیر، محوریت گفتمانی جبهه انقلاب را در دست بگیرد که به نظر می‌رسد در این زمینه نیاز به تقویت و نقش‌آفرینی مؤثرتری دارد. شورای ائتلاف باید تبدیل به مرجعیت سیاسی و فکری نیرو‌های جوان انقلاب شود که البته این مسئله نیز با فعال کردن خود بدنه و نگاه دوطرفه صورت خواهد گرفت، بنابراین شورای ائتلاف نیاز به اصلاح و تقویت دارد، البته خود شورای ائتلاف در این زمینه شروع به فعالیت کرده است، اما همه ما هم باید در این زمینه به شورای ائتلاف کمک کنیم.
 
 نقدی که از سوی مردم به مجلس و دولت وارد می‌شود، این است که نتیجه اقدامات این دو نهاد را در زندگی خود احساس نمی‌کنند. با توجه به این مسئله برای شکل‌گیری مجلس کارآمد‌تر که در همایش مطرح شد، شورای ائتلاف و مبنا چه برنامه و رویکردی دارند؟
مجلس یازدهم موفق بوده است. رهبری معظم انقلاب تصریح کردند که مجلس را انقلابی و کارآمد می‌دانند، اما این مورد با استثنائاتی همراه بود که می‌شود نقاط ضعف مجلس. خود ما بیشتر به نقاط ضعف مجلس اذعان داریم. برایند کلی مجلس توانسته است مدال افتخار حمایت ویژه رهبرمعظم انقلاب را آن هم در سال آخر دوره‌اش بگیرد، اما حتماً نقاط ضعفش باید برطرف شود. این مجلسی که توانسته است موفق عمل کند، اگر نقاط ضعفش برطرف شود، می‌تواند موفق‌تر عمل کند و کلیت مجلس، مجلسی است که قابل دفاع است و باید نقاط ضعف آن رفع شود، اما اینکه چرا مردم اقدامات مجلس را احساس نمی‌کنند. ایده‌آل‌ترین مجلس را هم شما در نظر بگیرید، چون خروجی اصلی مجلس تقنین و نظارت است، به سرعت در زندگی مردم احساس نمی‌شود. نظارت هم اینگونه نیست که جای مجری و ناظر عوض شود. ناظر در بهترین حالت می‌تواند مصادیقی را از اصلی‌ترین موضوعات جدا و آن‌ها را با مجری مطرح کند و بخشی از آن را به نتیجه برساند. همچنین در بعضی مصادیق خاص می‌تواند از ابزار‌های نظارتی مانند استیضاح استفاده کند، اما استیضاح هم لزوماً منجر به کارآمدی نمی‌شود، ممکن است آورده سیاسی برای افکار عمومی داشته باشد، اما الزاماً باعث حل مسئله مردم نمی‌شود، چون معلوم نیست نفر بعدی بهتر می‌شود یا خیر، بنابراین نظارت جایگزین اجرا نیست. هیچ وقت نخواهد رسید که مجلس بتواند به گونه‌ای رفتار کند که مردم بتوانند این قوانین را حس کنند، اما چه مجلسی بهتر و کارآمد است؛ مجلسی که ویژگی‌هایی از جمله مردمی‌بودن و متعهدبودن را داشته باشد، ولی در حوزه کارآمدی باید بتواند تخصص‌های خودش را به طور کافی داشته باشد. مجلس «نماینده پایه» است. ۲۹۰ نفر نماینده جمع می‌شوند، اختیارات نماینده‌ها زیاد است. رئیس مجلس را سالی یک بار انتخاب می‌کنند، حتی یک نماینده می‌تواند به کار مجلس و تصویر مجلس در ذهن مردم لطمه بزند. اگر بخواهید کار بزرگی بکنید، باید در حوزه اقتصاد، سیاست، فرهنگ، اجتماع، فضای مجازی امنیت و دانش‌بنیان افراد متخصص وارد مجلس کنید، یعنی تنوع تخصص وجود داشته باشد. 
 
 آقای قالیباف درباره سهم‌خواهی گلایه‌ای کردند. این سهم‌خواهی‌ها چگونه قابل مدیریت است؟
این سهم‌خواهی بستگی به منفعت‌ها دارد. وقتی بخواهید مقابل منفعت افراد عمل کنید، سخت است، البته مسئله سهم‌خواهی امر تفسیربرداری است. هیچ کس عمل خود را سهم‌خواهی تلقی نمی‌کند. مدیریت کردن این سهم‌خواهی‌ها سخت است. مسئله مهم این است که فرایند انتخاب افراد منطقی و قابل اعتماد باشد و دوم اینکه لیست به گونه‌ای تنظیم شود که وجدان عمومی نیرو‌های انقلاب نیز آن را تأیید کنند. لیست باید وزن داشته باشد و افراد شایسته حضور داشته باشند. 
 
 جریان اصلاح‌طلب همواره اصولگرایان را متهم به این می‌کند که شما مایل به رد‌صلاحیت افراد ما و پیروزی تضمین‌شده در انتخابات هستید. اولویت شما پیروزی در انتخابات آینده است یا اینکه انتخابات رقابتی باشد؟
 ما از رقابت حمایت می‌کنیم. اینکه ما از انتخابات تناسبی حمایت کردیم، یعنی کسانی که وزن اجتماعی-سیاسی دارند، مجلس بیایند. ما باور به رقابت داریم و با حمایت از انتخابات تناسبی در عمل این مسئله را نشان داده‌ایم. مشکل جریان اصلاحات این است که تکلیف خود را با نظام مشخص نکرده است. جریان اصلاحات در این سال‌ها سعی کرده است دوزیست عمل کند؛ می‌خواستند هم در حکومت و هم اپوزیسیون نظام باشند، این باعث شده است مواردی منفعت ببرند، مثلاً برخی انتخابات‌ها را بردند، اما در بلندمدت هم اعتماد نظام به آن‌ها کم شد و هم بدنه خودشان را از دست دادند. ما از رقابت با کسانی که مرزبندی با دشمن را رعایت می‌کنند، استقبال می‌کنیم و رقابت شیرین‌تر و جذاب‌تر هم می‌شود. 
 در جریان اصلاحات طیف‌های مختلفی شکل گرفته است؛ طیفی جامعه‌محور و نظرش این است که با انتخابات کاری نداشته باشد و طیفی هم می‌گوید صندوق رأی مهم‌ترین ابزار جریان‌های سیاسی برای حضور در عرصه سیاست رسمی است. تحلیل شما درباره عملکرد این جریان چیست و اینکه در انتخابات حضوری پررنگ خواهد داشت یا بیشتر به سمت تحریم انتخابات خواهد رفت؟
فکر می‌کنم جریان اصلاحات با مشکل بزرگی رو‌به‌رو شده است، منظورم مسئله ریزش بدنه اجتماعی است. جریان اصلاحات بدنه اجتماعی خود را از دست داده است. به دلیل همین رفتار دوزیستی که داشته است، هم اعتماد نظام را در مقاطع مهم مثل فتنه ۱۳۸۸ که جلوی نظام ایستاد از دست داده و هم بدنه خود را در این وسط نگه داشته و نسبت به نظام باور آن‌ها را محکم نکرده، در نتیجه در اتفاقاتی مثل اغتشاشات سال گذشته همه آن‌ها را از دست داده است. اکنون هم اصلاحات این وسط مانده است که کلاً از نظام جدا شود یا با نظام همراهی کند. اینجا دو دسته می‌شوند؛ یک دسته می‌گویند جمهوری اسلامی محکم‌تر از قبل شده است. دشمن اصلی که اسرائیل است، در حال نابودی است باید با نظام همراهی و اعتماد نظام را جلب کنیم و بخشی از بدنه غیررادیکال خود را برگردانیم و بقیه بدنه را هم با شکست اقدامات براندازانه با خود همراه خواهیم کرد، اما بخشی معتقد به جدا شدن از نظام هستند. من معتقدم تصمیم درست آن‌ها این است که بدنه خود را به نظام اتصال دهند و آن‌ها را از براندازان جدا کنند، ولی صحنه را که نگاه می‌کنم، پیش‌بینی من این است که به این دلیل که فکر می‌کنند در انتخابات شکست می‌خورند، چون نگاه کوتاه‌مدت دارند، بیشتر به سمت تحریم خواهند رفت. 
 
 تحریم یعنی کنار گذاشتن عرصه رسمی سیاست‌ورزی، پیامد تحریم چیست؟ 
این‌ها دنبال این خواهند بود که چه اتفاقاتی در انتخابات ریاست جمهوری آینده خواهد افتاد که بتوانند مسیر را دوباره احیا کنند. من معتقدم طیف رادیکال‌های اصلاح‌طلب زورشان بیشتر از طیف معتدل است.
 
منبع: روزنامه جوان

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: