مردمسالاری: ايران امروز ايران فردا
بررسي الگوي مرگ و مير در يک کشور و افزايش ميانگين عمر علاوه بر آن که رشد عددي آن اهميت فوق العاده اي دارد نشانه خوبي براي بررسي عمق و کيفيت زندگي شهروندان نيز محسوب مي شود.
مردمسالاری: فاصله زماني تولد تا مرگ و ميانگين عمر مردان و زنان هر جامعه، امروزه يکي از مهم ترين شاخص هاي توسعه يافتگي است. هرچه سطح انتظارات شهروندان براي داشتن زندگي بلند مدت و با کيفيت تر بيشتر باشد و شرايط اقتصادي ، اجتماعي، فرهنگي و سياسي جامعه براي پاسخ به آن مناسب تر باشد اين شاخص رشد بيشتري نشان مي دهد. وقتي گفته مي شود شاخص اميد به زندگي زنان در ژاپن 86 سال است معناي آن اين است که نيمي از مردم در آنجا انتظار دارند به طور متوسط هشتاد و شش سال عمر کنند. همين انتظار در مردان و زنان زيمبابوه حدود 45 سال است. بررسي الگوي مرگ و مير در يک کشور و افزايش ميانگين عمر علاوه بر آن که رشد عددي آن اهميت فوق العاده اي دارد نشانه خوبي براي بررسي عمق و کيفيت زندگي شهروندان نيز محسوب مي شود. از اين رو، شاخص اميد به زندگي و ميانگين عمر مردم گرچه در وهله اول طول عمر را نشان مي دهد اما بيش از همه چيز نشان دهنده عرض و کيفيت و نحوه گذران آن است.شايد براي شما هم پيش آمده باشد در محاوره هاي روزمره، مردم وقتي به آينده اي دست نيافتني مي خواهند اشاره کنند با ناباوري يکديگر را به صد ساله دوم عمر ارجاع مي دهند; در حالي که طبق آخرين آمارها حدود 40 هزار نفر مردان و زنان بالاي صد سال در ژاپن زندگي مي کنند. سوال اين است کيفيت زندگي مردمان چرا با يکديگر فرق مي کند؟ در کشور ما شاخص اميد به زندگي حدود هفتاد و دو سال است که با 18 پله صعود در بين کشورهاي جهان در رتبه 70 قرار دارد. اين تفاوت هاي بين جوامع ناشي از چيست؟سطح بهداشت عمومي جامعه يکي از دلايل مي تواند باشد.علت عمده رشد ميانگين عمر در ايران در دو دهه اخير هم نسبت به قبل به دليل پيشرفت هاي پزشکي و بهداشتي بوده است و آمارها نشان مي دهد که در کشور ما وضعيت پزشکي و بهداشتي- البته با نسبت هاي متفاوت در مناطق برخوردار، نيمه برخوردار و نا برخوردار- رو به بهبود است. از اين رو، اين عامل ديگر به تنهايي نمي تواند فاصله موجود بين ما و جوامع توسعه يافته را پرکند. سطح رفاه و امنيت اجتماعي يکي ديگر از عوامل است که از مهم ترين کارکرد هاي دولت هاي نوين نيز محسوب مي شود. اصولا دولت رفاه در غرب برپايه اين نظريه که ارايه خدمات اجتماعي، بيمه اي و تضمين هاي همگاني دولتي به شهروندان وظيفه اصلي دولت هاي امروزي است در اواسط سده گذشته در اروپا و آمريکا البته با شيوه هاي متفاوت گسترش يافت.جمله بيسمارک سال ها پيش از گسترش دولت هاي رفاه که مي گفت:"دولت صرفا نهادي ضروري نيست ، بلکه مفيد هم هست "بي ارتباط با اين نوشتار نيست.انديشه او حفظ وفاداري کارگران به نظام سرمايه داري بود.بيمه سياسي شايد تعبير مناسبي براي حفظ و افزايش وفاداري مردم به دولت باشد. به نظر نويسنده ، مدل دخالت دولت در امور رفاهي جامعه براي پيشبرد اهداف سياسي ، در حد وسيعي در کشورهاي توسعه نيافته ديده مي شود. مردم به دليل سطح انتظارات پايين در کشورهاي جهان سوم ارايه اين گونه خدمات اجتماعي را از طرف دولت ها حق خود نمي دانند و وقتي آن را دريافت مي کنند با ابراز وفاداري بيشتر، به آن پاسخ هاي سياسي مي دهند و دولت ها نيز خود را با آن بيمه مي کنند. يکي ديگر از عوامل مهم، امنيت شغلي و اقتصادي است که رابطه مستقيم با ثروت و حجم سرمايه هاي مالي و درآمد سرانه هر ملت دارد. توان اقتصادي و رضايت مندي شغلي شهروندان باعث افزايش انگيزه هاي مادي و ا نساني، بهره وري عوامل توليد و کيفيت زندگي خواهد شد. در جوامعي که نظام اقتصادي ناکارآمد است يا نظام شخص و شغل و نظام اداري موجود ناتوان و ناهماهنگ است، مردم گرفتار روزمرگي بوده و بيش از حد دغدغه معيشت دارند. عامل نحوه تغذيه و کيفيت آن بستگي زيادي به عامل پيش گفته اقتصادي دارد. جامعه ثروتمند، مردماني با شرايط جسمي بسيار سالم و توانا دارد. علاوه بر عوامل مادي که اشاره شد، دو عامل اصول و تفکر زندگي و رابطه مردم با حوزه سياست از عوامل تاثيرگذار غيرماد ي اند. ژاپني ها از تقديرگرايي برخي شرقي ها و کنش و واکنش هاي سياسي و درگيري هاي مستقيم حوزه سياست فراغت نسبي دارند اما از نظر اصول و تفکر زندگي به فرهنگ کار گروهي و مشارکت در فعاليت هاي گروهي اهميت فراواني مي دهند.آنها موفقيت را جمعي تعريف مي کنند و آن را نتيجه تلاش هاي اجتماعي تمامي شهروندان مي دانند. در کشور ما حوزه سياست به شدت توان ملي و نيروهاي فکري جامعه را تجزيه کرده است.به نظر نويسنده، يکي از کارکردهاي اصلي علم سياست، ترکيب افکار جامعه و اجماع نخبگان براي رسيدن به اهداف ملي است و نه تجزيه نيروهاي داخلي. آمارهاي موجود، متوسط هزينه ماهانه خانوارهاي شهري در ايران را 8 ميليون و 266 هزار ريال و متوسط درآمد را 7 ميليون و 800 هزار ريال و متوسط درآمد سرانه در کشور را 12500 دلار اعلام کرده است.رکورد سوئيس با بيش از 40000 دلار درآمد سرانه، ژاپن با بيش از 38000 دلار، نروژ با بيش از 36000 دلار و آمريکا با حدود 30000 هزار دلار نشان از فاصله معناداري دارد که ايران و ايراني در مقايسه با شهروندان و کشورهاي توسعه يافته با آن مواجه است.البته در اين مقايسه، سياست هاي توزيع درآمد و ضريب جيني و فاصله درآمدي طبقات پائين و بالاي جامعه بايد در جاي ديگر مورد بررسي قرار گيرند. به نظر نويسنده، براي ترسيم شيب تدريجي منحني تحولات فرهنگي ، اقتصادي و سياسي ايران تا پانصد سال آينده و رسيدن به "ايران 1900" ما به هدف گذاري ها و روياهاي بزرگ نياز داريم. مردماني با بيش از دويست سال ميانگين عمر، با درآمد سالانه بيش از 200000 دلار، شهرونداني صد درصد دانشمند و توسعه يافته ، و جهاني سازي فرهنگ و تمدني چند هزار ساله و هزار و يک ويژگي ممتاز ديگر هدف هاي دور از دسترس و دست نيافتني نيستند به شرط آن که ملت ايران گام هاي محکم خود را با آينده نگري و در روشنايي و با آگاهي کامل بردارد. پيروي از راهبردهاي فرهنگي و اقتصادي جامع و بلند مدت و دوري از سياست هاي منفعلانه و کوتاه مدت از لازمه هاي اين فرايند چند صد ساله است. کشور ما، از نظر وسعت سرزمين يکي از بزرگترين کشورهاي خاورميانه است و با دارا بودن 1648195کيلومتر مربع وسعت ، از تنوع آب و هوايي چشمگير و منابع طبيعي سرشار و اراضي گوناگون با موقعيت سرزميني ويژه برخوردار است.از نظر جمعيت، طبق آخرين برآوردها با جمعيت بيش از 74ميليون نفر و با رتبه هجدهم يکي از پرجمعيت ترين کشورهاي جهان است. يکي از ويژگي هاي جمعيت ايران به خاطر نرخ رشد متوسط بالاي آن به ويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، جمعيت جوان آن بوده است. از منظر توسعه ، کشور ايران چهار برنامه توسعه ملي را پس از انقلاب اسلامي سال57 پشت سر گذاشته است.از حيث قدرت نظامي ، کشور ما ناگزير در يک جنگ کلاسيک منطقه اي با کشور عراق به مدت هشت سال به تجارب عملي فراواني دست يافته است. اما در مصاف باجنگ هاي فرامدرن و برق آساي جديد، قدرت نظامي فقط باتاکيد بر جنبه هاي پيشگيرانه و بازدارنده آن اهداف ملي را تامين خواهد کرد از مهمترين منابع داخلي قدرت ملي که پيوستگي خاصي نيز با يکديگر دارند روحيه ملي و افکار عمومي است. روحيه مردم ايران از فرهنگ کهن و باورهاي عميق ديني مردم اين مرز و بوم ناشي مي شود. نظام برنامه ريزي ملي بايد جامع نگري و واقع گرايي لازم را هم گام با افزايش ميانگين عمر جامعه که خود نيازمند برنامه ريزي ويژه است در همه جهات داشته باشد و به صورت ماتريسي و با کمک شبيه سازي هاي کامپيوتري، مونيتورينگ تمامي عوامل، منابع و نتايج محتمل، تحليل هاي آماري و رياضي بتواند با درک درست از ضعف ها و قوت هاي محيط داخلي و فرصت ها و تهديدهاي محيط بين المللي و روندهاي جاري و آينده و با کمک علم آينده پژوهي منافع ملي کشورمان را در سطوح بلندمدت، ميان مدت و کوتاه مدت در افق 1900 و با پيروي از جهت گيري هاي متنوع سياست خارجي در نيمه اول هزاره سوم به گونه اي تعريف و پيگيري کند تا به طور کامل زمينه هاي دستيابي به اهداف اين يادداشت و مطالعات راهبردي مکمل آن فراهم شود.