باهنر: رقیب را باید بدون حذف پای صندوق رأی شکست داد / استراتژی ما وحدت همه اصولگرایان است
دبیر کل حزب جامعه اسلامی مهندسین گفت: برخی از عزیزان سیاسی فکر میکنند که رقبای خود را باید با قدرت شورای نگهبان از صحنه خارج کنند، در حالی که رقیب را باید با رقابت و پای صندوق رأی شکست داد.
محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین فعال سیاسی اصولگرایی است که در ۷ دوره مجلس شورای اسلامی حضور داشته است. سالها به عنوان نایب رئیس مجلس فعالیت داشته و به تمام زیر و بمها و چالشها و مشکلات قوه مقننه تسلط دارد.
با قرار قبلی و کمی زودتر برای گفتگو با وی به ساختمان حزب جامعه اسلامی مهندسین رفتیم. گفتگویی صریح و قابل توجه با این فعال سیاسی اصولگرا انجام شد.
عموم صحبتهای ما حول انتخابات مجلس دوازدهم و دغدغهها برای افزایش مشارکت در این انتخابات مهم پیش رو بود.
وی معتقد است کار سیاسی در خیابان انجام نمیشود و در عین حال رقیب را باید در پای صندوق شکست داد. وی مجلس را نماد دموکراسی پهن شده کشور میداند و نگاه مثبت و کارشناسی به حضور اصلاحطلبها حداقل به عنوان یک اقلیت قدرتمند در مجلس دارد. در عین حال بشدت به دنبال ایجاد کرسی رسمی اعتراض در کشور و پیگیر مطالبه کرسیهای آزاد اندیشی است.
علیرغم آنکه به صورت طبیعی علاقهمند است که همفکران اصولگرایش بخش عمده مجلس را در اختیار داشته باشند اما دغدغه افزایش مشارکت در انتخابات را هم دارد. این از خود گذشتگی سیاسی امتیاز بالایی دارد که میتواند الگوی خوبی برای همه کنشگران سیاسی داخل کشور باشد تا منافع ملی را افضل بر تمام پیروزیها و شکستهای زودگذر بدانند. این گفتگو پیش روی مخاطبان ارجمند مهر است.
*استحضار دارید که مهمترین موضوع پیش روی ما در سال جاری، مسئله انتخابات مجلس دوازدهم است. رهبری انقلاب امسال خیلی زودتر از همیشه و در سخنرانی نوروزی موضوع انتخابات را مطرح کردند. ایشان چهار شاخص را در این خصوص مطرح کردند که در کنار امنیت و سلامت، موضوع مشارکت و رقابت در انتخابات را نیز تبیین کردند. چرا رهبری نظام بر برگزاری انتخابات رقابتی تاکید دارند؟ راههای افزایش مشارکت را چگونه ارزیابی میکنید؟
همانطور که اشاره کردید، مقوله مشارکت و یک رقابت سالم در این انتخابات پیش رو مسئله بسیار مهمی است و دلایل خاص خود را هم دارد. اگر بخواهم دو الی سه عنوان از این دلایل را عرض کنم, باید بگویم که اولاً در ۴ الی ۵ ماه اخیر حضور پررنگ و جدی و قوی مردم را در صحنههای مختلف انقلاب شاهد بودیم.
اگر شما به ۲۲ بهمن سال گذشته بازگردید، همچنین ایام ماه مبارک رمضان و شبهای قدر، روز قدس و حضور مردم در سخنرانی نوروزی حضرت آقا در اول فروردین در مشهد مقدس و از همه مهمتر حضور چشمگیر مردم در نماز عید فطر که به امامت حضرت آقا برگزار شد؛ واقع قضیه این است که جمعیت بسیار سنگین و افتخارآمیزی از مردم در این برنامهها حضور داشتند. این موضوع موجب تقویت روحیه مردم کشور و نیز دوستداران ایران در سراسر جهان میشود.
همین حضور موجب ضربه و شکست دشمنان میشود، چراکه دشمن بالاخره با جنگهایی که از اول انقلاب علیه ما داشته است، مانند جنگ نظامی، جنگ رسانهای، تحریم اقتصادی و به تعبیر مقام معظم رهبری جنگ ترکیبی که در این جریانات اخیر راه انداختند، خیلی سرمایهگذاری کردند. آنان هم سرمایهگذاری مادی و هم سرمایهگذاری معنوی کردند و از همه آدمهایی که فکر میکردند میتوانند، استفاده کردند؛ از شخصیتهایی که محبوبیتی میان مردم داشتند و به قول جوانان امروز فالوور یا دنبال کننده در فضای مجازی را داشتند، نیز استفاده کردند.
در واقع در اغتشاشات پاییز گذشته دشمنان از همه سرمایههای خود استفاده کرد و آنها را به میدان آورد، اما الحمدلله رب العالمین خدا را باید شاکر باشیم، بیشتر از این جهت که دشمن ما را از احمقها آفریده است و اینها هر وقت که فشار را بر ملت ایران افزایش میدهند، انسجام و حضور ملت ایران و بصیرت آنها افزایش مییابد.
انتخابات که یک حضور سیاسی و معنوی در صحنه کشور است با بقیه حضورها کمی متفاوت است و تفاوتش در آن است که افراد دقیق شمارش میشوند باید گفت انتخابات که یک حضور سیاسی و معنوی در صحنه کشور است با بقیه حضورها کمی متفاوت است و تفاوتش در آن است که افراد دقیق شمارش میشوند و آدمها را تک تک میشمارند. مثلاً در راهپیمایی گفته شود که ۵۰۰ هزار نفر یا یک میلیون یا یک و نیم میلیون نفر آمدند، اما در انتخابات اینگونه نیست؛ زیرا در انتخابات یک میلیون و ده هزار نفر با یک میلیون نفر هم فرق دارد.
بنابراین انتخابات جایی است که خیلیها بر روی آن حساس هستند. هم دوستان و علاقمندان به انقلاب به آن حساس هستند و هم رقبا و دشمن کینه ورزان به آن حساس هستند و به دنبال آن هستند که مشارکت به حداقل برسد.
* در انتخابات حضور مردم ثبت قانونی میشود.
بنابراین این مسئله بسیار مهمی است. نکته دیگری که این موضوع را اهمیت میدهد این است که دشمن پاشنه آشیل نظام ما را میداند و آن ارتباط امت و امام و به اصطلاح سرمایه اجتماعی است و اینکه چقدر مردم با نظام، انقلاب و کلان حاکمیت همراه هستند که این موضوع در آرا انتخابات مشخص میشود.
البته خیلی از کشورها را داریم که در انتخابات آنها ۲۵ تا ۳۰ درصد شرکت میکنند و برایشان هم طبیعی است، حتی کشورهای دموکراتیک و به قولی لیبرال دموکرات هم اینگونه هستند، اما بالاخره ما در جمهوری اسلامی از اول انقلاب، میزان مشروعیت نظام را به حضور مردم در پای صندوقها را گره زدهایم.
اگر به خاطر داشته باشید و یا جستجو کنید در ماجراهای فتنه ۸۸ هر زمان که مقام معظم رهبری میخواستند آن زمان را تحلیل کنند به موضوع ۴۰ میلیون رأی اشاره میکردند. ایشان نه میفرمودند ۱۳ میلیون رأی و نه میفرمودند ۲۷ میلیون رأی. نه کاری با رأی این طرف داشتند و نه با رأی آن طرف و به مجموع رأی که ۴۰ میلیون بود اشاره میکردند و میگفتند این میزان رأی برای نظام جمهوری اسلامی افتخارآمیز است. بنابراین مسئله میزان مشارکت برای نظام جمهوری اسلامی، این دفعه حیاتی است و اگر خدای نکرده میزان مشارکت کم شود، دشمن احساس میکند فشارهایش از جمله تحریمها و جنگ ترکیبی در حال نتیجه دادن است.
* دشمن احساس میکند که پیشروی کرده است.
بله؛ اینگونه دشمن احساس میکند که پیشروی میکند و اگر از این طرف مردم با حضور خود در پای صندوقهای رأی پاسخ قدرتمند و آهنین به یاوهگوییهای دشمن بدهند، معلوم میشود که چگونه ورق برمیگردد و اوضاع عوض میشود؛ بنابراین اهمیت مشارکت در این دوره از انتخابات، دلایل متنوع و متعددی دارد.
برای بالا رفتن مشارکت، نهادهای مختلف کشور مأموریت دارند؛ هم دولت به صورت جامع و هم وزارت کشور هم به صورت خاص. همچنین شورای محترم نگهبان و دستگاههای نظارتی و … میتوانند بسیار مؤثر باشند در اینکه مردم احساس کنند یک انتخابات آزاد رقابتی قدرتمند پیش رو دارند و باید گفت اینجا مسئله اجرای دقیق قانون، بسیار مهم است.
البته یک اشکالی به وجود آمد که باید جبران شود و آن داستان پیش ثبت نامها است که یک دفعه در کشور مطرح و قانونش تصویب شد. این قانون کمی شتاب زده بود. چون ما افرادی سیاسی هستیم، در موضوع انتخابات برای آنکه افراد مفید و به درد بخور را قانع کنیم که در انتخابات شرکت کنند زمان لازم داریم؛ باید برویم با آنها چانه زنی و استدلال کنیم تا بتوانیم تعدادی را قانع کنیم که بیایند در انتخابات شرکت کنند؛ لذا این فرصت از دست رفت؛ بویژه در مورد اصلاح طلبان.
اصلاح طلبان را میتوانیم به دو بخش عمده تقسیم کنیم. یک عده که فتنهگر و اغتشاشگر و هنجارشکن هستند و ما کاری به آنها نداریم. آنها طبیعی است که کاری به صندوقهای رأی ندارند و همیشه هم عملاً انتخابات را تحریم میکنند و به دنبال بهانهجویی هستند. اصلاح طلبانی را هم سراغ داریم که به این جمعبندی رسیدهاند که اگر بخواهند در درون قدرت باشند باید از صندوقهای رأی بیایند و راهی غیر از صندوقهای رأی برای بالا آمدن وجود ندارند، مثلاً اینکه به خیابان بروند و لشکرکشی کنند و آتش بزنند اینها راه رسیدن به قدرت نیست. این حالت رقابت با احزاب نیست بلکه رقابت با هسته سخت نظام است؛ زیرا کسی که بخواهد اغتشاش و توطئه کند و آتش بزند و مملکت را به هم بزند نادرست است و این مسائل راه رسیدن به قدرت در کشور مردم سالار دینی و دموکراتیک نیست.
بنابراین معتقدیم اگر فرصت کمی بیشتر بود میشد یک تعدادی از این اصلاح طلبان را قانع کرد که بیایند ثبت نام کنند، اما متأسفانه پیش ثبت نامها این فرصت را گرفت که باید جبران شود و البته فکر میکنم قابل جبران نیست. بالاخره حدود ۴۷ تا ۴۸ هزار نفر ثبت نام کردند و در این تعداد هم میشود آدمهای زیادی را پیدا کرد که برای نظام و مجلس مملکت و مردم مفید باشد و این افراد را باید شناسایی کرد.
در مورد صلاحیتها، یک موقعی است، یک نفر پرونده سیاه پرونده قضائی یا محکومیت دارد و خدایی نکرده فساد اخلاق یا فساد مالی و یا چیزهای دیگر دارد که آنها حتماً جایشان در نظام جمهوری اسلامی نیست و در موقعیتهای حساس حق ندارند.
آقایان محترم شورای نگهبان برای رسیدگی به صلاحیتها ۳ واژه دارند یک میگویند احراز صلاحیت، دوم میگویند احراز عدم صلاحیت، سوم میگویند عدم احراز صلاحیت یعنی میگویند افرادی را ناصالح نمیدانند ولی صلاحیت او را هم احراز نکردیم. در حالی که من معتقدم در اینجا باید شورای نگهبان کمی با سعهصدر برخورد کند.
اگر واقعاً سند و مدرکی علیه فردی هست به آن تکیه شود و گرنه در زمان انتخابات طومارهای زیادی علیه افراد نوشته میشود، شایعههای زیادی درست کنند و نامههای مردمی هم به دستگاههای نظارتی مینویسند که عموماً این موضوع به خاطر رقابتهای غیر ضروری سیاسی است و این اسناد عموماً اصالت ندارد.
متأسفانه برخی از عزیزان سیاسی هم فکر میکنند که رقبای خود را با قدرت شورای نگهبان از صحنه خارج کنند در حالی که رقیب باید با رقابت و پای صندوق رأی برد و اگر قرار باشد رقبا را بگیرند و دست و پایش را ببندند، این بردن و پیروز شدن معنا ندارد؛ بنابراین باید رقبا را به رسمیت بشناسیم. البته عرض کردم رقبایی که در چهارچوب نظام میخواهند فعالیت بکنند و این هم از مسائلی است که باید به آن دقت شود و من انشاالله امیدوار هستم. در عین حال برای مشارکت انتخابات پیش رو البته اعدادی گفته میشود.
*پیش بینی از آمار مشارکت دارید؟
ببینید به عملکرد شورای نگهبان و وزارت کشور بستگی دارد. همچنین رسانه ملی میتواند در این کار مفید باشد تا آدمهای صاحب نظر مختلف را به رسانه ملی بیاورد، میزگرد بگذارد، مباحثه و مناظره بگذارد و جریانات مختلف سیاسی در برنامهها شرکت بکنند و برخی برنامهها که در صدا و سیما شروع شده صف اول خوب است و رسانه ملی میتواند خیلی در این برنامهها نقش داشته باشد.
همینطور احزاب و فعالان سیاسی و گروههای سیاسی میتوانند نقش داشته باشند و لازم است همه گروههای سیاسی و حتی آنهایی که منسوب به اصلاح طلبی هستند بیایند پای صندوقهای رأی تا رقابت پای صندوقهای رأی شکل بگیرد وگرنه در پای خیابانها رقابت نیست، بلکه جنگ است.
* البته برخی اصلاح طلبان هم به این موضوعی که شما مطرح کردید اعتقاد دارند. آقای کرباسچی خطاب به هم طیفیهای خود گفتند که «بالاخره میخواهید چه کار کنید اگر این انتخابات را میخواهید تحریم کنید، بعد از آن انتخابات ریاست جمهوری را چه کار خواهید کرد و اگر اینگونه میخواهید به تحریمها ادامه دهید پس عملاً باید کار سیاسی را کنار بگذارید.» آقای گرامی مقدم هم تاکید کردند که «ما حتی اگر شکست هم بخوریم در انتخابات شرکت میکنیم چون حرفمان را پای صندوقهای رأی میتوانیم مطرح کنیم.» از سویی خود شما هم در جایی نقل کردهاید که افزایش مشارکت برای شما مهمتر از پیروزی در انتخابات است.
انتخابات ریاست جمهوری صفر و صدی است. یک نفر یا انتخاب میشود یا نمیشود. یک جریان حزبی انتخابات ریاست جمهوری را میبرد یا نمیبرد، اما مجلس اینگونه نیست. مجلس نماد دموکراسی پهن شده کشور است. یعنی احزاب سیاسی از ۲۹۰ کرسی مجلس باید تلاش کنند تعدادی از این کرسیها را به دست بیاورند؛ حالا اگر یک جریان رفت و سهمی از کرسیهای مجلس را به دست آورد شما به او میگوئید که شکست خورده است یا پیروز شده است؟ در واقع میتوان گفت که آن جریان سیاسی به یک نسبت پیروز شده است و به یک نسبت هم شکست خورده است. چون مجلس دموکراسی پهن شده کشور است و همه احزاب و گروههای سیاسی میتوانند پای صندوق رأی بروند و سهم خود را از این ۲۹۰ کرسی مجلس به دست بیاورند.
این موضع شخص خود و جامعه اسلامی مهندسین است که میگویم که برای ما در این انتخابات، مشارکت مهمتر از نتیجه انتخابات است.
البته طبیعی است که نتیجه انتخابات هم برایمان مهم است و دوست داریم که اکثریت آن در مجلس دوازدهم در اختیار جریان اصولگرایی باشد، اما حتماً اگر یک اقلیت اصلاح طلب قدرتمند در مجلس داشته باشیم آنرا میپسندیم و قبول داریم و دوست داریم که این اتفاق بیفتد.
بنده با تجربه ۲۸ ساله که در مجلس داشتم، اگر در مسائل دیگر نتوانم اظهار نظر کنم در خصوص مجلس میتوانم بگویم و شهادت میدهم در آن مجالسی که یک اقلیت قدرتمند در برابرمان بود بهتر میتوانستیم مدیریت کنیم، چون با رقیب بهتر میتوان کار و رشد کرد.
اینکه برخی فکر میکنند که در مجلس نباید رقیب داشته باشیم در حالی که این اشتباه است. من خود چند وقت پیش خدمت آقای قالیباف عرض کردم. خدمت او عرض کردم که البته زحمت کشیدید به مجلس آمدید و موفقیتهای خوبی هم داشتید اما دور اولی هست که به مجلس آمدید و از اشکالات مجلس یازدهم آن است یک اقلیت قدرتمند ندارید.
در حال حاضر در مجلس یازدهم، فراکسیون انقلاب اسلامی ۲۳۰ نفر عضو دارد و زیر مجموعه آن ۷ تا ۸ خرده گفتمان وجود دارد. در حالی که اگر یک اقلیت قدرتمند با ۱۰۰ کرسی در مجلس وجود داشت که متعلق به اقلیت اصلاح طلب بود، آنگاه ۱۸۰ نماینده اصولگرای مجلس خیلی بهتر میتوانستند کار کنند.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم آن است که بالای ۷۰ تا ۸۰ درصد تصمیمات مجلس غیر جناحی است. برخی که به مجلس میروند فکر میکنند که باید تمام آراءشان سیاسی و جناحی باشد.
مثلاً زمانی که شما میخواهید بودجه دولت را تصویب کنید، نباید فکر کرد که دولت رقیب است یا همفکر است؛ بلکه باید به او کمک کرد تا کار مملکت را جلو ببرد چون کار مملکت دست قوه مجریه است.
*بله همین طور است.
اگر قرار باشد مجلس رقیب دولت شود و چوب لایه چرخ دولت بگذارد، چه کسی ضرر میکند؟ ۸۰ میلیون جمعیت کشور ضرر میکنند.
زمانی که بنده در مجلس بودم به من ایراد میگرفتند و بعدها متوجه شدند که درست میگفتم. بنده میگفتم که اگر قرار است یک تصمیم ملی بگیریم و اگر میخواهیم کمیسیونی تشکیل شود باید حتماً از اقلیت مجلس و همینطور از اکثریت در آن کمیسیون حضور داشته باشند و باید با همدیگر کارها را جلو ببرند، نه اینکه رقیب یکدیگر باشند.
البته در زمان انتخاب رئیس مجلس یا رؤسای کمیسیونها، یا در زمان استیضاحها و یا در زمان رأی اعتماد دادن به وزرا نگاه سیاسی وجود دارد.
اما در خصوص تنظیم بودجه، رتبهبندی معلمین، مسائل اجتماعی یا بحث در خصوص مسائل سیاسی اصلاً نباید نگاه جناحی و سیاسی داشت بلکه اینها مسائل ملی است و باید به یکدیگر کمک کرده و دست به دست یکدیگر بدهند تا مسائل کشور پیش برود.
به عنوان جمعبندی و به عنوان یک فعال سیاسی میگویم که علاقمند هستیم که اکثریت مجلس دوازدهم نصیب اصولگراها بشود اما من با یک اختلاف نسبت به بقیه اصولگراها دوست داریم یک اقلیت قدرتمند اصلاح طلب هم در مجلس باشد.
آیا با طیف آقای لاریجانی یا شورای وحدت ائتلاف خواهید داشت؟
به عنوان جامعه اسلامی مهندسین اعلام میکنم که همزمان عضو شورای ائتلاف و عضو شورای وحدت هم هستم. با دوستان پایداری هم صحبت میکنیم و استراتژی ما وحدت همه اصولگرایان است و این چشم انداز و هدف ماست؛ حالا ممکن است به ۱۰۰ آن نرسیم بلکه به ۷۰ تا ۸۰ درصد آن دست پیدا کنیم، لذا همه تلاشمان را میکنیم تا همه جریانات اصولگرایی را به هم نزدیک کنیم.
در خصوص جریان آقای لاریجانی که شما میفرمایید باید گفت این یک جریان تعریف شده حقوقی نیست یعنی آقای لاریجانی یک حزب ندارد. آقای روحانی یک حزب تعریف شده اعتدال توسعه دارد. اگرچه آقای روحانی عضو این حزب نیستند اما همه میدانند عملاً پدرخوانده حزب اعتدال و توسعه آقای دکتر روحانی هستند. البته اطراف آقای لاریجانی یک سری فعالیتهایی میشود اما اینکه آنها تحت این عنوان به صحنه بیایند و لیست بدهند یا بخواهند ائتلافی بکنند بنده اطلاعی ندارم و ظرفیت حقوقی این کار را آقای لاریجانی ندارد. چون ایشان حزبی ندارند و نشنیدم که حزبی داشته باشند. در حالی که مثلاً آقای قالیباف خود یک حزب دارند. در عین حال باید گفت این موضوعات بیشتر در رسانهها شایع است. حالا اینکه اگر آقای لاریجانی بخواهد با دیگران کنار یکدیگر بنشینند و یک لیستی را تعیین بکنند و اعلام کنند را من اطلاع ندارم.
اما باید بگویم جریان اصولگرایی شامل شورای ائتلاف، شورای وحدت، پایداری و شریان و … هستند؛ البته برخی از آنها گفتند که میخواهند لیست مستقل بدهند اما امیدوارم که اینها کنار هم جمع شوند و یک لیست مشترک بدهند.
* پس شما حتماً قصد ائتلاف را با حفظ وحدت دارید.
با اصولگرایان بله و انشاالله.
*آرایش سیاسی اصولگرایان را در حال حاضر چگونه ارزیابی میکنید؟ البته تا حدودی پاسخ آن را در سوال قبلی دادید.
بله، پاسخ این سوال را در سوال قبلی هم به نوعی عرض کردم. برخی از اینها در شورای ائتلاف و در شورای وحدت جمع میشوند و برخی از جریانات سیاسی مثل پایداری شریان، عدالت خواه یا خالص ساز یا شفافساز اینها هم مجموعههای اصولگرایی هستند که یک مقدار با هم اختلاف دارند اما توصیه من و تلاشم این است که این اختلافات را در زمان انتخابات تبدیل به یک ائتلاف بکنند.
*به تازگی سالگرد مرگ خانم مهسا امینی را پشت سر گذاشتیم. در یک سال گذشته از سویی با التهاباتی مواجه بودیم و از طرفی تغییرات امید بخش و مثبتی در کشور به وجود آمده است. یعنی در عین حال که روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم اما شاهد موفقیتهایی بویژه در سیاست خارجی هستیم. از سوی دیگر دست اپوزیسیون و خوابهایی که بیگانگان برای کشور دیده بودند برای مردم رو شده است و در سالگرد اغتشاشات مردم توجهی به فراخوانها نکردند. در کنار همه اینها، چشم انداز اقتصادی به خصوص در سال دوم حیات دولت با رشد فروش نفت و همچنین کنترل نقدینگی امیدبخش شده است. تحلیلتان را در خصوص اغتشاشات سال گذشته و اینکه چگونه رؤیا و انقلاب کارتونی براندازان از بین رفت، بفرمائید.
اغتشاش سال گذشت پروژه سنگین، پرحجم و پرهزینهای برای دشمنان بود و ما سابقه اینطور همکاری دسته جمعی در دنیا نداشتیم که نخست وزیر یک کشور قدرتمند و مستقل در مقابل سفارتخانه ایران در آن کشور، با ضد انقلابها ابراز همدردی کند. حتی در زمان دفاع مقدس هم هیچیک از کشورهای منطقه و یا جهان اینگونه به این شکل لخت و عریان از صدام حمایت نکردند و خود را صلح طلب معرفی میکردند؛ اما در این ماجراها برخی از کشورهای مدعی دموکراسی خیلی شفاف و روشن وارد میدان شدند و سرمایهگذاریهای زیادی کردند. حتی از واماندگان نظام سابق شاهنشاهی هم استفاده کردند، چراکه فکر میکردند یک آلترناتیو و جایگزینی برای نظام جمهوری اسلامی است.
* این به اصطلاح جایگزین نظام حتی نتوانست همفکران خود را تحمل کند.
از هم پاشیدند چیزی هم گیرشان نیامد.
اگر دولتی بیاید و همه مشکلات را گردن دولت قبلی بیاندازد من این را خیلی عادلانه نمیدانم از سویی در ادامه صحبتهایم باید گفت اگر دولتی بیاید و همه مشکلات را گردن دولت قبلی بیاندازد من این را خیلی عادلانه نمیدانم. همواره گفتهام، اگر بخواهیم عملکرد نظام جمهوری اسلامی را تحلیل عالمانه و عادلانه کنیم کارهای معجزه آسای بسیار بزرگی در کشور شده است. از ۸ سال دفاع مقدس گرفته تا سازندگی تا توسعه دانشگاهها، اتوبانها، نیروگاهها، پالایشگاهها، بنادر و و اعداد شکل گرفته معجزهآسا است و باید گفت اینها را چه کسانی انجام دادند. همه این کارها را همین دولتهای گذشته انجام دادهاند؛ از دولت زمان جنگ مهندس موسوی گرفته تا دولت مرحوم آقای هاشمی، دولت آقای خاتمی، دولت آقای احمدی نژاد، دولت آقای روحانی و دولت آقای رئیسی که این راه را ادامه میدهند.
چند وقت پیش با آقای اسماعیلی رئیس نهاد ریاست جمهوری کاری داشتم و تلفنی صحبت میکردم. به شوخی میگفتم آقای روحانی و اطرافیانشان بانیان وضع دیروز بودند و بنیان وضع امروز شما هستید دیگر (با خنده) پس نمیشود که هر دولتی بیاید بگوید بنیان وضع امروز دولتهای گذشته بوده است.
البته به هر شکل مشکلات کشور جمع میشود و به آقای رئیسی ارث میرسد این در شرایطی است که عملکردهای مثبت گذشته هم به دولت فعلی به ارث میرسد. هم اکنون پروژههایی که در دولت آقای رئیسی افتتاح میشود در دولتهای گذشته کلنگ زده شده است و قطعاً برخی از پروژههایی هم که دولت آقای رئیسی هم اکنون کلنگ میزند به دولتهای بعدی میرسد و باید دولت آینده آن را تکمیل کند.
همچنین باید گفت دولت آقای رئیسی واقعاً در دیپلماسی کارهای موفقی داشته است. موضوع شانگهای، بریکس و همینطور ارتباط با عربستان، تعامل با چین و روسیه و دیگر موارد از گامهای مثبتی بود که صورت گرفت.
تعبیری را مقام معظم رهبری دارند که میفرمایند ما به قله در حال نزدیک شدن هستیم و این باید تبیین شود کارها به خوبی پیش میرود و تعبیری را مقام معظم رهبری دارند که میفرمایند «ما به قله در حال نزدیک شدن هستیم» و این باید تبیین شود. حضرت آقا میفرمایند که ما علاوه بر جهاد نظامی، جهاد اقتصادی و رسانهای هم داریم، برای آنکه بیان شود که اشکالات مملکت چیست و نقاط امید آن کدام است تا مردم آگاه شوند و دشمن زمان شناخته شود.
در مجموع یک سری کارهای خوبی صورت گرفته است به عنوان مثال در بخش داخلی و جریانات مالی، مالیاتهایی را که دولت وصول میکند علیرغم اوج تحریمها نزدیک به دو برابر شده است در حالی که به مودیان خرده مالیاتی فشاری نیامده است. در حالی که در گذشته افرادی بودند که به شکل زیر میزی پولهای کلان را به جیب میزدند و مالیات هم نمیدادند. در فضای کسب و کار قانون بهبود فضای کسب و کار را در سال ۸۵ تصویب کردیم تا مجوزهای کسب و کار برای افراد سریعاً ایجاد شود. متأسفانه رتبه ما در دنیا ۱۲۷ تا ۱۲۸ بود. این دولت توانست این موضوع را حل کند و صادرکنندگان مجوزهای کسب و کار را مجبور کرد تا در کارشان تسریع کنند.
حتی وزارت اقتصاد به میدان آمد و اعلام کرد خودم علیالرأس مجوزهایی را صادر خواهم کرد و رتبه ایران به سرعت در حال ارتقا است، لذا در سیستم مالیاتی در شفاف سازی، در بهبود فضای کسب و کار و در دیپلماسی کارهای خوبی صورت گرفته است. هر چند که برخی از این کارها دیر به ذائقه مردم مینشیند و البته مردم در این خصوص حق دارند؛ چون مردم به نان شب خود نگاه میکنند و میگویند که مثلاً فلان چیزها آنقدر گران شده است و دولت هم باید به این مسائل توجه کند.
در عین حال باید به این موضوع هم توجه شود. وقتی دولت حدود ۱۱ میلیون تن گندم را از داخل میخرد و آرد میکند کیلو ۲۵ هزار تومان پول میدهد و مجبور است برای همین گندم یارانه بدهد. از سوی دیگر در شرایط کنونی تعداد کارمندان کشور، خیلی زیادتر از میزان نیاز است و حقوقی که اینها میگیرند. همه اینها هزینههایی است که دولت باید پرداخت کند و از همین فروش نفت و مالیات هزینههای آن را تأمین کند.
میتوان گفت دولت کارهای خوبی را شروع کرده است و یک تعدادی از آنها به نتیجه رسیده است و برخی دیگر نیز در دراز مدت به سرانجام خواهد رسید.
*مقام معظم رهبری هم در سخنرانی فرمودند که دولت کارهای بزرگی انجام داده است اما دو مشکل وجود دارد که مردم چندان کارهای دولت را نتوانند ببینند و آن موضوع گرانی و مسکن است. در حالی که در بخش مسکن تا جایی که اطلاعات داریم ساخت حدود یک و نیم میلیون مسکن در حال اجرا است به نتیجه رسیدن آن زمان میخواهد.
مشکل مسکن در کشور ما کمبود مسکن نیست ساختار اقتصاد مسکن است البته در خصوص برخی از این مسائل از جمله مسکن نظر کارشناسی دارم و معتقدم مشکل مسکن در کشور ما کمبود مسکن نیست، ساختار اقتصاد مسکن است. ما هم اکنون حدود ۴ تا ۵ میلیون خانه خالی در کشور داریم. و آنقدر قیمت بالا است که متقاضی مسکن پول خریدن آن را ندارد. چون قیمتها غیر طبیعی بالا رفته است و خانه روی دست فروشندگان مانده است. هم اکنون مشاهده میکنیم که در چهار پنج ماه اخیر که بازار مسکن راکت شده و آنانکه پول لازم هستند ۲۰ تا ۳۰ درصد زیر قیمت خانههای خود را میفروشند اما بازهم متقاضی برای خرید آن وجود ندارد. در عین حال بنده معتقد هستم که دولت خانهساز و خودروساز و تولید کننده نیست.
* در خصوص آزادیهای مشروع که رهبری انقلاب آن را مطرح کردند. این موضوع در حکم آقای رئیسی و آقای اژه ای نیز تاکید شده، اما این مطالبه رهبری روی زمین مانده است و باید تبیین شود. آزادیهای مشروع چیست؟ چه موانعی برای تحقق آن وجود دارد و اینکه وظیفه دولت و مجلس برای تبیین و تحقق آنچه وظایفی دارند؟
ببینید من چند بار در خصوص موضوع اغتشاشات مصاحبه کردم و گفتم بالاخره این اغتشاشات به پایان میرسد مشکل چندانی در این خصوص نداریم. هرچند ماجرای خانم مهسا امینی یک بهانه بود و اگر او هم نبود مثلاً یک پروین خانومی را برای بهانهجویی پیدا میکردند. بالاخره بهانه تراشی در یک کشور ۸۰ میلیونی قابل دستیابی است.
عرض بنده آن است که وقتی اغتشاشات خوابید حاکمیت باید دو سه موضوع را مد نظر داشته باشد. اولاً باید یک کرسی رسمی اعتراض در کشور تأسیس شود.
* اتفاقاً این در سوالات ما بود.
کرسی رسمی اعتراض را در زمان اغتشاشات هم آقای رئیسی آن را وعده داد و هم به عنوان رئیس جمهور و رئیس قوه قضائیه وعده آن را دادند اما باید پیگیر شد که این موضوع کی به وجود میآید و این کرسی کی به راه میافتد.
حضرت آقا حدود ۱۵ تا ۲۰ سال قبل کرسیهای آزاد اندیشی را مطرح کردند که باید در دانشگاهها راه بیفتد، جدی هم پیگیری کردند اما متأسفانه بعد از این همه سال کرسی اندیشی در دانشگاهها تبدیل به یک کلاس درس و یک استادی از عضو هیئت علمی شده است که درسی بدهد و بعداً ارتقا سطح علمی پیدا بکند اما چیزی گیر افکار عمومی و جامعه نیامده است.
همسنهای شما و حتی بزرگترهای شما به یاد نمیآورند که وقتی انقلاب در کشور پیروز شد یک شخصی بود به نام شهید مظلوم آیت الله بهشتی که نامش را خیلیها شنیدهاند، رئیس شورای انقلاب و رئیس دیوان عالی کشور بود. حاکمیت صدا و سیما دست خودشان بود و در صدا و سیما مناظره میگذاشت و شهید بهشتی میآمد با دبیر کل حزب کمونیست نه بر سر نماز و حجاب و روزه بلکه سر خدا مناظره میکرد. یکی میگفت خدا نیست و دیگری میگفت هست و شهید بهشتی فلسفه و منطق را به میدان میآورد و بعد از مناظره هم دنبال آن آقا نمیرفتند که گفته است که خدا نیست و بازداشت و دستگیرش نمیکردند. جمهوری اسلامی با این آزاد اندیشی کارش را شروع کرد و رهبر ما هم بسیار آزاداندیش است.
لذا این کرسی آزاد اندیشی کی باید راه بیفتد در حالی که قانونش است و دستورش و مطالبهاش از سوی حضرت آقا وجود دارد و مردم نیز برای آن مطالبه دارند؟ از آقای رئیس جمهور محترم، آقای رئیس قوه قضائیه و آقایان مجلسیان محترم میخواهم این را عملیاتی کنند و بگذارند ملت در دانشگاهها حرفهای خود را بزنند. به حضرت عباس قسم همه آنها که اعتراض دارند ضد انقلاب نیستند. البته قانونشکنی در کشور نباید باشد اما اگر مجلس قانونی تصویب کند و صنفی از این قانون خوشش نیامد آنگاه باید چه کار کند؟ باید بتواند در جایی میتینگی را برگزار کند و دلایل مخالفت خود را بیان کند و بگوید که این قانونی که تصویب کردید ضررهایش بیشتر از منافعش است.
*چرا مسئولین این گونه مسائل را زودتر پیگیری نکرده و دوراندیشی نمیکنند؟
میخواهم همین را بگویم که مسئولین آنقدر کارهای روزمره روی سرشان ریخته است به برخی از این کارهای دراز مدت نمیرسند. برای اعتراض باید کاری کرد البته کار سختی است؛ مثلاً بگویند که اگر کسی در مورد موضوعی اعتراض دارد در پارک لاله جمع شود و حالا اگر ۵۰۰۰ نفر جمع شدند و از میان آنها ۵ نفر لاستیکی آتش زدند و امنیت را به هم ریختن آن وقت باید چه کار کرد؟ اینجاست که میگویم کار بسیار سختی است؛ اما حکومت مسئول حل مسائل سخت است و حکومت که نباید به دنبال انجام کارهای ساده باشد بلکه باید کارهای پیچیده و سخت را حل کند.
لذا از همین تریبون از رؤسای سه قوه خواهش میکنم که برای این کرسی رسمی اعتراض و آزاد اندیشی موضوع فکری بکنند. حتی صدا و سیما میتواند در این خصوص یک کرسی ایجاد بکند که مثلاً اگر در خصوص عملکرد اقتصادی دولت قوانین مصوب مجلس و نظرات شورای نگهبان اعتراضی وجود دارد، صدا و سیما بحث کند و سخنگوهای مثلاً شورای نگهبان یکطرفه نیایند و حرف بزنند بلکه در انظار و افکار عمومی مناظره کنند؛ چون مناظره انسان را کم نمیکند بلکه انسان را رشد میدهد.
*در مورد آقای احمدی نژاد آیا ایشان در خصوص انتخابات کنشگری خواهند داشت و اگر خواهند داشت به چه صورت است؟
خیر، ایشان گفتند که من ورود پیدا نمیکنم و بیش از این هم اگر سوال دارید از خودشان بپرسید.
*در خصوص آقای خاتمی که به نظر میآید برخی مواضع ایشان کمی رادیکال شده است نظرتان را میفرمایید.
واقع قضیه این است که آقای خاتمی باید یکم رعایت بکند. قطعاً در حرفها حرف منطقی پیدا میشود که حتماً اینطور است. اما زمانی که همه حرفها را در کنار هم قرار میگیرد ممکن است که دشمن سو استفاده کند و شاید آقای خاتمی هم قصدشان این نباشد. بنابراین خطاب من به آقای خاتمی این است که کاری با نیت سخنان ایشان ندارم ولی ایشان باید دقت کنند که مخاطب چه چیز از سخنان شما برداشت میکند؛ اینکه بخواهیم برخی سخنان را رادیکالیزه بکنیم ۴۰ سال سابقه انقلاب نشان میدهد که این گونه مسائل مشکلات را حل نمیکند. راه حل جهاد تبیین و منطقی حرف زدن و ایجاد وحدت و انسجام ملت کار کردن است.
* اگر موضوع دیگری مانده است بفرمائید.
نه خدا اجرتان دهد.
*ممنون از وقتی که به ما دادید.
من هم متشکرم.